گروه اقتصادی: ارزشافزوده سخنان سیاستمداران در کلابهاوسها را البته نمیتوان به آسانی و در کوتاهمدت اندازهگیری کرد. ای کاش در جایی بودیم که مراکز نظرسنجی خصوصی آزاد وجود داشت و درباره همین یک موضوع از شهروندان نظرخواهی میکردند.
اما میتوان حدس زد شهروندان عادی توانایی و دانایی فنی و نیز بردباری و حوصله ورود به این شبکه را ندارند و چیزی دستگیرشان نمیشود. شهروندان ایرانی مثل همه شهروندان افشاگری و گفتن پشت پردهها را دوست دارند که در این باره محمود احمدینژاد رکوردها را جابهجا کرده و بعید است کسی به گرد پای او هم برسد.
به همین دلیل باید قبول کرد مقامهای رسمی دولتی در این شبکه تازه اجتماعی نمیتوانند خارج از عرف و قانونهای پیدا و پنهان و تعارفهای معمول چیزی بگویند. علاوه بر این پرسشکنندگان نیز نمیتوانند خارج از استانداردهای مرسوم در سایر رسانهها حرف تازهای بزنند. سخنان اسحاق جهانگیری به عنوان مقام دوم اجرایی کشور و یکی از سیاسیترین شخصیتهای کشور که همیشه در سیاست فعال بوده، نیز در همین چارچوب قابل ارزیابی است و رسانهها نیز جسته و گریخته سخنان او را بازتاب دادهاند.
در سخنان وی نکات مبهمی وجود دارد که میشد و باید تمام و کمال بیان میکرد و شاید با خواندن این نوشته بخواهد پاسخ دهد. یک نکته مبهم به درآمد ارزی ایران در سال ۱۳۹۹ برمیگردد که معاون اول به عدد پنج میلیارد دلار اشاره کرد اما نگفت این رقم مجموع درآمد ارزی حاصل از صادرات رسمی نفت است یا درآمد ارزی غیررسمی را نیز دربر میگیرد. در صورتی که درآمد ارزی ایران از نفت از ۱۰۰ میلیارد دلار ادعایی وی برای سال ۱۳۹۰ به پنج میلیارد دلار سقوط کرده باشد باید گفت ترامپ در به صفر رساند صادرات رسمی نفت کامیاب بوده است.
یک نکته مبهم دیگر در سخنان جهانگیری جایی است که میگوید: «دولتهای احمدینژاد بیش از ۲۲ میلیارد دلار را در کشوری سپردهگذاری کردند تا آن کشور ۱۷ میلیارد دلار به آنها فاینانس دهد. مشخص نیست چرا باید پول نقد به عنوان تضمین ارائه میدادند. وقتی که دولت تدبیر و امید روی کار آمد و میخواست این روش را اصلاح کند آن کشور اعلام کرد که امکان لغو قرارداد وجود ندارد و ما نیز ناچار شدیم به همان شیوه غلط ادامه دهیم.»
از آقای جهانگیری باید پرسید نام این کشور چیست. بسیاری از علاقهمندان به احتمال زیاد میدانند این کشور کدام کشور است ولی علاقهمندند یک مقام سیاسی این کشور را به طور رسمی معرفی کند تا شهروندان دوستان و دشمنان را بشناسند. از سوی دیگر چطور ممکن است دولتی نتواند هشت سال در انجام یک کار موفق باشد و به جایی نرسد که از آن ۲۲ میلیارد دلار استفاده بهینه کند.
آقای معاون اول میتواند بگوید این ۲۲ میلیارد دلار در چه وضعیتی است و ریز و جزئیات شرایط را برملا کند؟ به نظر میرسد اگر دولت به وکلای برجسته جهانی پولی میداد آنها میتوانستند کشور ناجوانمرد را سر جایش بنشانند. آقای جهانگیری اگر میخواهد ارزشافزودهای برای حرفهایش ایجاد کند به همین پرسشها جواب دهد.