گروه سیاسی: عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: با صدور مصوبه غیرحقوقی شورای نگهبان به وزارت کشور درباره تعیین شرایط جدید برای نامزدهای ریاستجمهوری این پرسش پیش آمد که انگیزه آن چیست؟ توضیحاتی که دستاندرکاران این شورا دادند، این بود که میخواهند جلوی ثبتنامهای نمایشی و وهنآمیز را بگیرند.
در سالهای گذشته هم نسبت به این وضع اعتراضاتی بود ولی تردیدی نیست که به عللی این مصوبه نمیتواند هیچ اثری بر اینگونه ثبتنامها داشته باشد و انگیزه آن چیز دیگری است. چرا نمیتواند اثر بگذارد؟ به این علت ساده که در گذشته هم این ثبتنامها فقط حالت صوری داشت و اصولا مورد رسیدگی قرار نمیگرفت و نه ثبتنامکنندگان و نه مردم هیچکدام نیز اعتراضی نداشتند. آنان فقط دنبال حضور در محل ثبتنام بودند تا تصاویر و سخنان آنان بازتاب رسانهای پیدا کند. این کار اکنون هم انجام خواهد شد، حتی اگر قید شود که زنان حق ثبتنام ندارند باز هم عدهای از خانمها عازم آنجا میشوند و اقدام به ثبتنام میکنند.
پس نه این مصوبه و نه هیچ قانونی نمیتواند مانع از این نوع ثبتنامها شود. در مرحله رسیدگی هم، تعداد افرادی که باید از میان آنان چند نفر را تایید صلاحیت کنند، روشن است و نیازمند رسیدگی به همه پروندهها نیست.
اصولا چرا اینگونه ثبتنامهای نمایشی را بد میدانیم؟ ایرادش چیست؟ اتفاقا خیلی هم خوب است. شاید من هم در گذشته مخالف این پدیده بودم ولی بیایید این پدیده را مستقل از نامزدهای واقعی درنظر بگیریم.
ریاست جمهور شدن امکان مهمی در جامعه است. چه بخواهیم و چه نخواهیم افراد گوناگونی هم خواب آن را میبینند چه ایرادی دارد که برای ثبتنام اقدام کنند و حداقل یک بار جلوی دوربین دهها خبرنگار حاضر شوند و خودشان را نشان دهند؟ شاید گفته شود که این کار موجب وهن انتخابات میشود. قاطعانه عرض میکنم که چنین نیست. اخبار آنان فقط تا پایان ساعت ثبتنام است و بعد هم تمام میشود. هیچیک از انتخابات نبوده که حتی ذرهای تحت تاثیر این رفتار قرار گیرد. مردم آن را به سرعت فراموش میکنند، حتی از ابتدا هم آن را به عنوان یک مساله حاشیهای و طنز میبینند. هر چند واقعیاتی در این طنز وجود دارد که قابل انکار نیست.
چرا باید خود را از بروز و دیدن چنین پدیدهای محروم کنیم؟ پدیدهای که هیچ زیانی به هیچکس ندارد و فقط ما را با ابعاد جدیدی از جامعه آشنا میکند.
نکته مهمتر این است که ثبت سخنان و مواضع و نگاه این افراد منبع جالب و مفیدی است برای مطالعه جامعه و چه بسا دستمایه نوشتن کتاب یا ساختن فیلم شود. اتفاقی که درباره یکی از این نامزدها سالها پیش (میرقنبر حیدری) افتاد و با دیدن آن به بخش جالبی از زندگی مردم و نگاه آنان پی میبریم. رفتار او کمدی و طنز نبود، فیلم مستند «رییسجمهور میرقنبر» نشان داد که او خیلی هم جدی بود و حکایت از وجود ظرفیتهای مثبت در اعماق جامعه بود و خیلی هم با استقبال روبهرو شد. یا خانم موتورسواری که برای ثبتنام به وزارت کشور میرود خیلی بهتر از هر کس میداند که تایید نمیشود ولی ایده خود را به بهترین و مدنیترین شکل ممکن اعلام میکند.
باید نگاه نخوتآمیز و از موضع بالای طبقه متوسط شهرنشین و تحصیلکرده را تعدیل کرد و امکان این را فراهم کرد که هر کس با هر اندیشه و اولویتی که میخواهد بتواند خود را بروز دهد. اتفاقا خیلی خوب است که اگر نامزد پیروز انتخابات، تعدادی از این افراد را دعوت کند و حرفهای آنان را بشنود.
ایرادی ندارد که به این نوع نامزدهای نمادین و حتی نمایشی، نگاه همدلانهتری داشته باشیم. همه میدانند که این افراد برای حضور به عنوان کاندیدای واقعی نیامدهاند، هم خودشان و هم مردم میدانند که اینها جنبه طنز دارند. حضور نمادین آنان فرصت است و نه تهدید. مردم نیز برمبنای این حضور این افراد، انتخابات را قضاوت نمیکنند. آنان برمبنای رفتارهای واقعی نهادها، انتخابات را قضاوت کنند. آنجا باید مراقب باشیم که چیزی که باید جدی باشد، شوخی قلمداد نشود.
باید تاکید کرد که بخش ناراحتکننده انتخابات حضور این افراد شوخ و غیرجدی و البته بیزیان نیست. مشکل اصلی ناراحتکننده بودن نامنویسی افراد به ظاهر جدی است که هیچ چیز مفیدی برای ارایه ندارند و جدی جدی هم میخواهند بروند پاستور و اتفاقا هم یکبار رفتهاند و مملکت را به ذلت و خاک سیاه کشاندند. اینکه آقایان اتوکشیده با کت و شلوار دامادی بدون هیچ حضور سیاسی مفید عازم وزارت کشور میشوند از هر چیز ناراحتکنندهتر است.