روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: زنی از شوهرش پرسید انتخابات چیست؟ شوهر جواب داد: یادت هست وقتی از تو خواستگاری کردم قول دادم تمام آرزوهایت را برآورده کنم، همهجا تو را با خودم ببرم، همهچیز برایت بخرم و تو را روی چشمان خودم بگذارم؟ زن گفت بله یادم هست ولی تو هیچیک از اینها را انجام ندادهای. شوهر گفت: انتخابات هم همینطور است.
با پایان یافتن ثبتنام داوطلبان ریاست جمهوری، حالا میتوان به این جمعبندی رسید که وعدهها و شعارهای انتخاباتی کسانی که نامزد احراز مقام ریاست جمهوری شدهاند، چیزی شبیه همان وعدههای نامزدهای ازدواج با دخترانی است که وعدههای شیرین میدهند و دختران بله را میگویند ولی بعد از ازدواج میفهمند هرگز به وعدههای داده شده عمل نخواهد شد.
داوطلبان نامزدی انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ علاوه بر این ویژگی که اکثر انتخاباتهای گذشته اعم از ریاست جمهوری و مجلس و شوراها نیز همینطور بودند، چند ویژگی دیگر هم دارد که خوبست به آنها هم توجه شود.
۱- از ۷ نظامی که قرار بود داوطلب ریاست جمهوری شوند، یکنفر که درشتترین دانهشان بود ثبتنام نکرد و ۶ نفر دیگر به صحنه آمدهاند. با توجه به آنچه از سیره شورای نگهبان میدانیم، تعدادی از این ۶ نظامی رد میشوند و باقیمانده نیز شانسی برای رای آوردن نخواهند داشت. بنابراین، از هماکنون میتوان بابت تسلط مستقیم نظامیان بر قوه مجریه در ۴ سال آینده آسودهخاطر بود. برای بعد از آن هم خدا بزرگ است.
۲- چند معمم هم ثبتنام کردهاند که قاعدتاً شورای نگهبان فقط صلاحیت یکی از آنها را تایید خواهد کرد. حتی اگر صلاحیت یکی دو نفر دیگرشان را هم تایید کند، آنها شانسی برای رای آوردن ندارند. با هیچیک از این افراد روحانی مشکلی ندارم ولی به دلیل احترامی که برای نهاد روحانیت قائل هستم و اطمینان دارم که حضور یک فرد روحانی در مسند ریاست جمهوری در دوره آینده که مستلزم پذیرفتن مسئولیت تامین معیشت مردم است، به صلاح کشور نیست و باید مدتی هم به افراد غیرروحانی فرصت حضور در این مسئولیت داده شود، برای جایگاه روحانیت احساس نگرانی میکنم.
۳- زنان ثبتنام کرده را هم که شورای نگهبان از مصادیق رجال نمیداند. رجال از نظر این شورا فقط مصادیق لغوی این کلمه هستند نه اصطلاحی آن.
۴- شرایط کشورمان بسیار حساس است. در مسائل داخلی، چند قطبی موجود، بحران اقتصادی، فسادهای اداری و مالی، جنگ قدرت بیمهار و بیپایان، بیقانونیهای رایج و مشکلات معیشتی مردم، وضعیت را به نقطه جوش رساندهاند. در مسائل خارجی، بلاتکلیفی روابط با غرب، مخاطرات روابط با شرق، اوضاع بحرانی منطقه و قفلهائی که بر اکثر درهای روابط با بیرون مرزها زده شده، دشواریهای کمنظیری را پدید آوردهاند. سروسامان دادن به این وضعیت نابسامان، امری ناممکن نیست ولی روشن است که از عهده افرادی که برای ریاست جمهوری ثبتنام کردهاند برنمیآید. این کار فقط از عهده کسی برمیآید که قدرت ذاتی و نفوذ شخصیتی او در حد یک رجل واقعاً سیاسی و مذهبی آنگونه که قانون اساسی در نظر گرفته است باشد نه آنگونه که شورای نگهبان معمولاً با مسامحه در نظر میگیرد.
۵- بازگشت به قانون اساسی در تمام زمینهها، درمان تمام دردها و بیماریهای کنونی کشور است. هرچند ممکن است به قانون اساسی موجود ایرادهائی هم وارد باشد، ولی اگر تمام افراد و دستگاهها به حق خود برابر آنچه همین قانون اساسی مقرر کرده قانع باشند، مشکلات حل خواهند شد. حاکم کردن قانون اساسی بر ارکان کشور و جلوگیری کردن از تجاوزها به آن، آیا از عهده افرادی که در نهایت پا به میدان رقابت انتخاباتی خواهند گذاشت برخواهد آمد؟!