گروه جامعه: چند روز پس از حمله هولناک دختری نوجوان به یک مدرسه در آمریکا و مجروح شدن 3نفر در این حادثه، معلمی که موفق به نجات دانشآموزان و دستگیری دختر مسلح شده بود، جزئیات این حادثه را شرح داد.
16اردیبهشت حادثه هولناکی در یک مدرسه راهنمایی در شهر آیداهو آمریکا رخ داد. آن روز یک دانشآموز دختر 11ساله درحالیکه سلاحی را در کولهپشتی خود جاسازی کرده بود، وارد مدرسه شد و پس از حضور در سالن مدرسه، سلاحش را از داخل کولهپشتی بیرون کشید و در ابتدا 2نفر از دانشآموزان و سپس سرایدار مدرسه را هدف گرفت و شروع به تیراندازی کرد.
در جریان این تیراندازی، هر 3نفر مجروح شدند و ماجرا به پلیس گزارش شد و درحالیکه ماجرای تیراندازی تنها چنددقیقه طول کشیده بود، با حضور پلیس در مدرسه، دختر تیرانداز دستگیر شد.
هر چند با توجه به سن کم این دختر، مسئولان مدرسه و پلیس هویت او را فاش نکردند اما در بررسیها معلوم شد که در جریان این ماجرا یکی از معلمهای مدرسه به نام کریستا گنیتینگ، فرشته نجات دانشآموزان شده و کسی بوده که موفق شده دختر تیرانداز را خلعسلاح کند و به شلیکهای او پایان دهد. خانم معلم که حالا خانوادههای دانشآموزان و رسانههای آمریکا از او بهعنوان فرشته نجات مدرسه ریگبای نام بردهاند، روز چهارشنبه در گفتوگو با ABC News جزئیات این حادثه را شرح داد و گفت: آن روز دانشآموزان خود را برای امتحانات نهایی آماده میکردند و سر کلاس بودم که صدای نخستین تیراندازی را از سالن مدرسه شنیدم. بچهها وحشت کرده بودند و از آنها خواستم آرام باشند. بیرون کلاس را نگاه کردم و دیدم که یکی تیر خورده و روی زمین افتاده است.
خانم معلم فداکار ادامه داد: برای اینکه بچهها نترسند، در را بستم و همان لحظه بود که صدای شلیک 2گلوله دیگر را هم شنیدم. میدانستم که جان بچهها در خطر است؛ برای همین به آنها گفتم قرار است به سمت حیاط مدرسه بدویم. به آنها گفتم کسی به عقب نگاه نمیکند و وقتی در را باز کردم، همگی با همه توانی که دارند به سمت حیاط میدوند.
وقتی بچهها از کلاس خارج شدند و به سمت حیاط دویدند، به داخل سالن نگاه کردم و دختر نوجوانی را دیدم که اسلحه در دست داشت. او کلاس ششمی بود و در نزدیکی او دانشآموزی تیرخورده و روی زمین افتاده و مجروح شده بود. وقتی بچهها به حیاط رسیدند و خیالم راحت شد به سمت دانشآموزی رفتم که مجروح شده بود. او را نوازش کردم و گفتم که چیزی نشده و خواستم همانطور بیحرکت بماند. در آن لحظه فاصله چندانی با دختری که اسلحه در دست داشت نداشتم. به او گفتم: تیرانداز تو هستی؟ او خیلی کمسن و سال بود و با دیدن این صحنه شوکه شده بودم. اما اسلحه در دست داشت و ممکن بود دوباره شلیک کند.کریستا گنیتینگ گفت: آرامآرام به او نزدیک شدم. باید اسلحه را از دستش درمیآوردم. به آرامی دستم را روی بازوی او گذاشتم و لوله اسلحهاش را که به سمت من نشانه رفته بود، پایین کشیدم. او اجازه نمیداد که اسلحه را از دستش بگیرم اما به آرامی دستم را روی اسلحه گذاشتم و سعی کردم آن را بگیرم. هر چند نمیخواست اسلحه را بدهد اما مقاومت چندانی هم نکرد.
او هم در شوک بود و بعد از اینکه اسلحه را از دستش بیرون کشیدم، در آغوش گرفتمش. در آن لحظات فقط به مادرش فکر میکردم که بیخبر از حادثه وحشتناکی است که دخترش رقم زده بود. بعد مشغول صحبت کردن با او شدم و تا رسیدن پلیس دلداریاش دادم. همان موقع بود که او شروع کرد به حرف زدن با من. فقط این را میتوانم بگویم که او از اتفاقاتی که برایش رخ داده بود خیلی ناراضی بود. من هم نوازشش کردم و گفتم که همه ما با هم این حادثه را پشت سر میگذاریم.
گنیتینگ گفت: وقتی مأموران پلیس رسیدند، دختر نوجوان را بازداشت کردند اما امیدوار است که مردم بتوانند دختر نوجوان را ببخشند و به او کمک کنند تا حمایت لازم را داشته باشد و بتواند دوباره به جامعه برگردد.