گروه جامعه: هجوم افکار منفی به ذهن میتواند بر قضاوت ما نسبت به دیگران و تعامل ما با اطرافیانمان تاثیر گذار باشد و به صورت کلی زندگی ما را با چالشها بسیاری مواجه کند. در این گفتگو به سوالاتی درباره افکار منفی و راهکار غلبه بر آنها پرداختهایم.
دکتر فاطمه منفرد پویا روانشناس سلامت با بیان اینکه جهان ذهن ما همواره درحال تفکر بوده و هرگز نمیتوانیم جلوی فکر کردن را بگیریم میگوید: «حتی پیش از آنکه ما توانایی تکلم و صحبت کردن را به دست آوریم فکر ما در حال فعالیت است. بچهها حتی در دوران پیش کلامی هم فکر میکنند، اما نمیتوانند فکر خود را به زبان بیاورند. به تدریج کودکان با صدای بلند فکر میکنند، مثلا زمان بازی با صدای بلند میگویند ماشین آمد، من دارم غذا میخورم، من راه میروم، این همان بلند فکر کردن است. اما بعد از مدتی انسان میآموزد که در سکوت و بیصدا فکر کنند؛ بنابراین فکر همیشه با ما هست.»
«افکار همان گفتگوی ذهنی هستند که میتوانند مثبت یا منفی باشند، به بیان دیگر همیشه فکر ما مثبت نیست به این دلیل که مغز ما توانایی داستانسازی دارد. از آنجایی که معمولا انسان به حافظه خود متکی است گمان میکند همه چیز را درست تعریف میکند درحالیکه اینچنین نیست. حافظه ما تکهای از مسائل مختلف را میگیرد و به یکدیگر میچسباند؛ بنابراین ما دارای خطاهای فکری و خطاهای ذهنی هستیم. علم ثابت کرده است که در شرایط خوب و نرمال انسان هزاران فکر منفی دارند. به همین دلیل ما از اصطلاح افکار خودآیند منفی استفاده میکنیم یعنی افکاری که ما نمیخواهیم داشته باشیم و خودشان میآیند.»
«ما جلوی افکار خودآیند منفی را نمیتوانیم بگیریم. زمانی که سعی میکنیم جلوی افکار منفی را بگیریم این افکار با شدت بیشتری به ما هجوم میآورند. اگر من به شما بگویم به خرس صورتی راه راه شاخدار در قطب جنوب فکر نکن، دقیقا چنین تصویری وارد ذهن شما میشود و اگر چند بار دیگر من این جمله را تکرار کنم و از شما بخواهم دیگر به این خرس راه راه صورتی فکر نکنید شما به آن فکر میکنید.»
«وقتی افکار منفی از راه میرسند نباید آنها را به قلاب بیندازیم و نباید با آنها همجوشی کنیم. همجوشی فکر یعنی فکر ما میگوید که تو حالت خوب نیست، تو اعصاب نداری، تو موفق نیستی و... ما هم این افکار را تایید کنیم. در حالیکه باید بدانیم که این تنها یک فکر منفی است و میگذرد و من باید کار خودم را انجام دهم و با فکر منفی همراهی نکنم. فکر از لحظه ورود هزاران تغییر میکند و افکار جدیدی را وارد ذهن میکند مانند ابرهای آسمان که هر لحظه به یک شکلی درمیآیند و به گذشته و آینده میروند.»
تولید فکر منفی خاصیت ذهن است
«خاصیت ذهن انسان تولید فکر است بهویژه فکر منفی. نکته آن است که ما دنبال فکر مثبت را نمیگیریم، اما دنبال فکر منفی را میگیریم و افکار منفی بیشتری را میبافیم. مثلا فکر میاد که همسر فرد در حال خیانت به اوست، فرد به خود میگوید از اول همسرم من را دوست نداشت، من از اول هم شانس نداشتم و ... و به قدری این افکار را میبافد که در آخر یک داستان کامل از ماجرا در ذهن ما ساخته شده و نتیجه هم میگیریم و باور میکنیم که این مساله حقیقت است.»
«گاهی پیشگوییهای خودکامبخش هم داریم به این معنا که یک فکر منفی به سراغ ما میآید و ما خودمان را در مسیر آن میاندازیم به عنوان مثال فکر خیانت همسر به ذهن فرد میرسد، او هم با انجام رفتارهای عجیب و غریب نشات گرفته از این فکر مانند مچگیری و متهم کردن مکرر همسر به خیانت نهایتا ممکن است همسر را به مسیر خیانت بیندازیم مثلا همسر فکر کند که وقتی مرتب متهم به خیانت میشوم این کار را انجام میدهم در این شرایط طرفی که با فکر خیانت همسر خود را به این مسیر سوق داده است میگوید که من درست میگفتم و مطمئن بودم که او خیانت میکند.»
«ما باید بپذیریم که در بهترین شرایط هم ذهن ما مرتب فعالیت کرده و فکر منفی تولید میکند. اگر ما بخواهیم درگیر فکرها بشویم و بگوییم، چون فکر خاصی را داریم باید فلان کار خاص را انجام بدهیم شرایط زندگیمان بد میشود. یکی ازتکنیکها این است که به افکار اجازه بدهیم که به ذهن ما بیایند، اما ما کار خودمان را انجام دهیم. مثلا در جادهای هستیم و انواع ماشینها از کنار ما عبور میکنند ما در مقابل هر ماشین یا گاری یا اسب توقف نمیکنیم تا آنها را ببینیم بلکه مسیر خودمان را میرویم.»
«یکی از راهکارها ساعت گذاشتن برای فکر است. یعنی نقطه خاصی را تعیین میکنیم که البته تختخواب و محل استراحتمان نباید باشد. ما در آن نقطه مینشینیم و برای مدتی مشخص برای ۴ تا ۴ و نیم فکر میکنیم. مغز ما عادت به هرزهگردی کرده است یعنی از نقطهای به نقطه دیگر میرسد و فکرهای عجیب و غریب میکند. وقتی ساعتی را برای فکر کردن مشخص میکنیم ممکن است هیچ فکری سراغ ما نیاید، اما ما سراغ فکر میرویم و ما خودمان به صورت اختیاری شروع به فکر کردن میکنیم. به تدریج ما خودمان را عادت میدهیم که ساعت مشخصی فکر کنیم و حتی با فکرمان گفتگو کنیم. در نتیجه زمانی که افکار منفی سراغ ما میآیند ما سعی نمیکنیم آن را پس بزنیم چرا که اگر این کار را انجام بدهیم فکر با شدت بیشتری میآید، مقاومت میکند و ماندگار میشود. در این تکنیک ما جلوی فکر را نمیگیریم به آن اجازه عبور میدهیم و در یک ساعت مشخصی خودمان سراغ فکر میرویم.»
«اگر به افکار منفی بها بدهیم میتوانند باعث بروز بیماری شوند. وقتی سعی میکنیم این افکار را کنترل کنیم و بگوییم ما دیگر به فلان فکر اجازه ورود نمیدهیم ممکن است دچار حملههای اضطرابی شویم. اما اگر بپذیریم که کار مغز تولید فکر است به جای مقاومت در برابر آن نسبت به این افکار بیتوجه باشیم آنها بدون آسیب عبور میکنند. به بیان دیگر نباید سعی کنیم جلوی فکر را بگیریم و اگر به آنها زیاد بها بدهیم افکار ماندگار میشوند.»