گروه سیاسی: محمدجواد آذری جهرمی، وزیر سابق ارتباطات در روزنامه اعتماد نوشت: این روزها اینقدر میشنویم که فلان تصمیم براساس «گزارش کارشناسی» و نظرات متخصصان انجام شده است که خاطره جالبی به یادم آمد از روزهایی که نزدیک بود یک گزارش مثلا کارشناسی، کل توسعه زیرساخت اینترنت کشور را مثل کاه در عسل گیر بیندازد!
سیاستگذار اگر نتواند در هر مساله سیاستگذاری به درستی ذینفعان، ذینفوذان، جامعه تاثیرپذیر و میزان اثرات هر تصمیم را تشخیص دهد و آن را در کنار درک جامع و کاملی از وضعیت فعلی و وضعیت مطلوبِ آینده قرار دهد؛ حتما تصمیماتی خواهد گرفت که اثرات بلندمدت جبرانناپذیری خواهد داشت. اغلب در سیاستگذاری (به ویژه حمایت از تولید داخل)، از تولیدکنندگان سوالاتی پرسیده و براساس آن، بستههای حمایتی و سیاستی تعریف و اعمال میشود. بدونِ درنظر گرفتنِ مبنای پاسخگویی آنها و بدونِ درنظر گرفتنِ ذینفع بودنشان! این قبیل بستههای سیاستی «ممکن» است شرایط حال حاضر تولیدکننده را بهبود بخشد (در بسیاری از موارد ریشه اصلی، ضعفهای داخلی و پایین بودن کارایی است) ولی حتما منافع مصرفکننده نادیده گرفته میشود و چون افق دیدش کوتاهمدت است (سراغ ریشههای اصلی نرفته)، عمدتا نیاز به بازنگریهای فوری و متناقض با قبل دارد و اینجاست که حکمت سیاستگذار و حکمران از دید مردم دچار خدشه میشود.
یادم به خاطرهای افتاد از دولت یازدهم، حدود ۳۴ سالگی سال ۹۴ بود و جلسات سِری آقای واعظی (جلسات آنقدر طولانی بود و آنقدر روی صندلی مینشستیم که پاهایمان سِر میشد، به همین خاطر میگفتیم؛ جلسات سری!) و موضوع جلسه بررسی ابعاد پروژه تدبیر برای افزایش ظرفیت شبکه زیرساخت. شرکت زیرساخت به سه اپراتور موبایل نامهنگاری کرده بود و از آنها خواسته بود تا نیازمندی ۵ ساله خود به پهنای باند را اعلام کنند. ابتدای جلسه، پاسخ نامههای اپراتورها قرائت شد. یکی گفته بود تا پایان سال ۹۵ به ۱۵ گیگابیت بر ثانیه پهنای باند نیاز داریم و دیگری پیشبینی ۲۵گیگابیتی داشت.
این اعداد به شدت با پیشبینیهای گزارشهای بینالمللی GSMA درباره مدلهای رشد ترافیک شبکه فاصله داشت. بر استفاده مدلهای مطرح شده در این مرجع معتبر بینالمللی، پیشبینی بازار ایران با توسعه نسل ۳ و ۴ باید تا پایان ۹۵ به عددی حدود ۴۰۰ گیگابیت بر ثانیه میرسید.از آقای واعظی خواهش کردم تا موضوع از دستور جلسه خارج شود برای بررسی بیشتر. مثل همیشه موافقت کردند و سریعا بعد از جلسه، مدیران اپراتورها را دعوت کردم. در کمال تعجب دیدم که نامهها را تایید و بر درستی آنها اصرار کردند. با اصرار و بحث زیاد متوجه شدم که مدل استخراجی آنها به جای اینکه مبتنی بر مطالعه بازار و ارزیابی تقاضا و نیاز مردم باشد، مبتنی بر مطالعه رشد درآمد مورد انتظار خود اپراتورها و همچنین موانع موجود در توسعه در آن زمان بود.
درواقع اپراتورها رشد پهنای باند را ضد مدل درآمدی خود میدانستند! آنها معتقد بودند با توسعه پهنباند، درآمد آنها از مکالمات و پیامک کاهش یافته و خب به عنوان یک ذینفع و کاسب آنها باید این ملاحظه را در توسعه درنظر میگرفتند و عملا منتفع شدن مردم از توسعه شبکه برای آنها صرفه نداشت.
مساله دیگر در برآورد آنها این بود که قیمت بستههای اینترنت را ثابت فرض کرده بودند. با قیمتهای گران آن زمانِ هر گیگ اینترنت موبایل (به دلیل توسعه کم)، قدرت خرید اینترنت هم برای مردم بالا نبود. این در حالی بود که گزارشهای بینالمللی همواره تاکید میکرد؛ با افزایش مصرف، قیمت واحد هر گیگ باید کاهش یابد. در واقع درآمد اپراتور از ضرب میزان مصرف در واحد قیمت گیگ حاصل میشود.
در جلسه بعد، گزارش مشروحی از تمام وجوه این سیاستگذاری ارایه کردم و جمعبندی جلسه آن شد که مبنای توسعه شبکه هسته برای برنامه ۱۰ ساله روی عدد ۱۸۰۰۰ گیگابیت بر ثانیه قرار گیرد. در اینجاست که سیاستگذار به عنوان حامی منافع عمومی، باید اهرم تصمیمگیری را به نفع مردم بچرخاند و سایر بازیگران را حول این محور ساماندهی کند تا اهداف توسعهای میانمدت و بلندمدت براساس منافع ملی محقق شود. اگر آن روز برمبنای گزارشهای مثلا «کارشناسی» اپراتورها و بدون توجه به مطالعات بینالمللی، برنامهریزی کرده بودیم؛ امروز با شرایط ناگواری در شبکه زیرساخت کشور مواجه بودیم... امروز ظرفیت پهنای باند شبکه هسته زیرساخت حدود «۲۳۰۰۰ گیگابیت بر ثانیه» است!