گروه بینالملل: ایندیپندنت در گزارشی از افغانستان نوشت: غفور صابری ۲۵ سال دارد و دندانپزشک است. او در ژانویه سال جاری از دانشکده دندانپزشکی در یکی از دانشگاههای خصوصی کابل فارغالتحصیل شد و در شهر مزار شریف، یک مرکز درمانی کوچک راهاندازی کرد. غفور، فرزند یک خانواده کشاورز است و با فروش باغ سپیداری که پدرش پنج سال قبل کاشته بود، وسایل و تجهیزات ابتدایی مرکز درمانیاش را خریداری کرد. غفور، خوشبین بود، چون در فقر تحصیلکرده بود و تازه به یکی از رویاهایش که داشتن یک شغل مستقل و باثبات بود میرسید.
چند ماه پس از آغاز به کار مرکز درمانی صابری، فروپاشی تدریجی دولت پیشین افغانستان با سقوط شهرستانها در اوایل اوت آغاز شد و در پی آن، در پانزدهم اوت، با فرار رئیسجمهوری و سقوط کابل، کشور به تصرف طالبان درآمد. باوجود این اتفاقات، غفور صابری به کاری که آغاز کرده بود و آیندهای که برای خودش تصور میکرد، خوشبین بود. تصورش این بود که او یک دندانپزشک است و در هر شرایطی، کارش متوقف نمیشود، چون با هیچکسی دشمن نیست و هرکسی را میتواند درمان کند. اکنون که بیشتر از سه ماه از سلطه طالبان بر افغانستان میگذرد، اوضاع حتی برای صابر غفوری که کارش هیچ ربطی به امنیت و سیاست ندارد، ناگوار و تحملناپذیر شده است. غفور صابری گفت: «تصور نمیکردیم اوضاع به حدی خراب شود که مردم پول خرید یک داروی تسکیندهنده درد را نداشته باشند.» غفور میگوید، در شش ماه نخست کارش روزانه تا ۱۰ بیمار به مرکز درمانی او مراجعه میکردند، اما در سه ماه اخیر، این تعداد به یک یا دو نفر در روز رسیده است. درآمد روزانه غفور از حدود ۲۰۰۰ افغانی در روز به ۲۰۰ تا ۳۰۰ افغانی رسیده است؛ پولی که حتی برای پرداخت اجاره خانهاش کافی نیست، چه برسد به بقیه نیازهای روزمره خانوادهاش.
غفور گفت: اینکه یک یا دو نفر روزانه برای درمان مراجعه میکنند بهمعنی این نیست که بیماری کاهش یافته است و یا مردم دندان درد نمیگیرند، برعکس به دلیل سرما، فقر و فشار روانی، درد و بیماری افزایش یافته است، اما مردم پول ندارند که برای دندانشان خرج کنند. بیشتر بههمان روشهای درمان سنتی اکتفا میکنند، چون فعلا دغدغه اصلی سیر کردن شکم است. به گفته غفور، برخی از افراد هم که از شدت درد دندان به مرکز درمانی او مراجعه میکنند، بهجای درمان ترجیح میدهند دندانشان کشیده شود، چون درمان یک روند زمانبر است و باید بارها معاینه و دارو مصرف شود، اما با کشیدن دندان، هم درد بهیکباره تمام میشود و هم نیازی به پرداخت هزینه برای مداوا و مراقبت از دندان نیست. او میگوید: کشیدن یک دندان از ۱۵۰ تا ۳۰۰ افغانی هزینه دارد، اما اگر بیمار تصمیم بگیرد دندانش را مداوا کند، در بیماریهای سطحی که در مرکز درمانی او قابل درمان است تا ۵۰۰۰ افغانی باید بپردازد. او اکنون بهدلیل اینکه از عهده پرداخت اجاره مرکز درمانی و خانهاش برنمیآید، بهفکر مهاجرت به ایران، پاکستان یا ترکیه است، او مطمئن نیست کجا برود، اما میگوید آینده را در افغانستان کدر و مبهم میبیند. غفور بارها تلاش کرده است جواز کارش از وزارت بهداشت افغانستان را بفروشد، اما کسی حاضر نشده است حتی نصف قیمت آن را بپردازد. صابر گفت: «به بانک که میروم، همه پولهایشان را برمیدارند، هیچکس پول در بانک نمیگذارد، به بازار اجناس دستدوم که میروم، همه میفروشند و تعداد اندکی وسایل آدمهای در حال فرار را به کمترین قیمت خریداری میکنند.»
در پانزدهم اوت و با مسلط شدن طالبان بر افغانستان، تقریبا تمام شریانهای اقتصادی که حدود ۴۰ میلیون انسان از طریق آن تغذیه میشدند، بهیکباره خشکیدند. کمکهای کشورهای جهان به افغانستان متوقف شدند، حقوق ماهانه میلیونها کارمند نهادهای دولتی و خصوصی دیگر پرداخته نشد و بیشتر کسبوکارهای کوچک و بزرگ خصوصی نیز برای یک مدت کوتاه و یا برای همیشه تعطیل شدند. هرچند پس از اعلام کابینه طالبان در اوایل سپتامبر، رهبران این گروه گفتند که جنگ پایان یافته است و بقیه مشکلات اقتصادی نیز با توکل بهخدا بهزودی برطرف میشوند، اما با گذشت ۱۰۰ روز از سلطه این گروه بر افغانستان، هرروز به مشکلات مردم و لشکر گرسنگان در شهرها و روستاها افزوده میشود.
بهدلیل سقوط بیسابقه ارز، قیمت مواد خوراکی به بالاترین نرخ در ۲۰ سال گذشته رسیده است و سازمانهای کمکرسان بینالمللی از فاجعهی در حال وقوع گزارش میدهند. بر اساس آخرین گزارش برنامه جهانی غذا، هماکنون ۲۲.۸ میلیون انسان در افغانستان به غذای کافی دسترسی ندارند و حدود دو میلیون کودک در سراسر افغانستان سوءتغذیه دارند. دستکم یکمیلیون انسان درخطر مرگ قرار گرفتهاند. اخیرا فروش دختران خردسال برای تامین نیاز خانوادهها نیز افزایش یافته است. سیزدهم نوامبر، صندوق کودکان ملل متحد (یونیسف) گزارش داد که شماری از خانوادهها در افغانستان، بهدلیل فقر و گرسنگی شدید، دختران ۲۰روزه را برای ازدواج در آینده میفروشند. این سازمان در ۲۰ نوامبر که روز جهانی کودک است، صفحات شبکههای اجتماعی خود را برای ابراز همدردی با کودکان افغانستان سیاه و اعلام کرد که در چنین وضعیتی، تجلیل از روز کودک مفهومی ندارد. هرچند طالبان، هیچیک از گزارشهای سازمانهای جهانی را درباره اوضاع اقتصادی، سیاسی و امنیتی افغانستان تایید نمیکند، اما بخشی از این وضعیت پیامد عملکردهای این گروه در ۱۰۰ روز گذشته است.
تعطیل شدن تجارتهای کوچک و بزرگ، خانهنشین شدن میلیونها زن و مرد که کسبوکارهای خصوصی داشتند، اعمال خشونت و انتقامجویی که باعث فرار و مهاجرت گسترده شده و همچنین وضع قوانین سختگیرانه و تبعیضآمیز باعث شده است تا مردم نتوانند برای داشتن یک زندگی عادی کار و تلاش کنند. بسیاری از کشورها و سازمانهای جهانی هم، بهدلیل رفتارهای انسانستیزانه و تبعیضآمیز طالبان، از ارائه کمکهای انسانی به افغانستان خودداری میکنند. بسیاری از این سازمانها و کشورها بسیار محتاطانه در تلاشاند تا کمکهایشان به مردم افغانستان، به نفع طالبان یا منجر بهحمایت از طالبان نشود.
فشارهای طالبان برای باجگیری از تاجران، نبود برق کافی و محدودیت حسابهای بانکی شرکتها باعث شده است تا در ۱۰۰ روز گذشته فعالیت ۲۵۰ کارخانه تولیدی در بلخ، ۲۴۰ کارخانه تولیدی در قندهار، بیش از ۱۰۰ کارخانه تولیدی در هرات و ۶۰ کارخانه تولیدی بزرگ در کابل متوقف شوند. این آمار را اتحادیه صنعتگران افغانستان ۲۴ آبان در رسانهها منتشر کرده است. بر اساس آمار «اتاق تجارت و صنایع زنان افغانستان» تا قبل تسلط طالبان بر افغانستان، ۲۴۷۱ زن، شرکت رسمی تجارتی داشتند و ۵۴ هزار و ۵۳۹ زن دیگر غیررسمی در کسبوکارهای کوچک مشغول بهکار بودند. در ۱۰۰روزی که از سلطه طالبان بر افغانستان میگذرد، هیچیک از کسبوکارهای مربوط به زنان فعال نشده است. تلاش پیگیر زنان بازرگان و کارآفرین برای ملاقات و گفتگو با مقامات طالبان نیز تاکنون بینتیجه مانده است. غیرفعال شدن این شرکتهای خصوصی، منجر به بیکاری هزاران نفر و گسترش فقر در میان خانوادهها شده است.
سازمانهای کمکرسان جهانی تلاش دارند، کمکهای بیشتری را به افغانستان ارائه کنند، اما همزمان هشدار میدهند که طبقه متوسط جامعه افغانستان که در شهرها زندگی میکنند و بینیاز از حمایت این سازمانها بودند، به لشکر گرسنگان افزوده شدهاند و در سه ماه گذشته، میزان ناامنی غذایی در شهرها و روستاها یکسان شده است. بر اساس گزارشها تا سه ماه قبل، بیشترین میزان فقر و گرسنگی در مناطق روستایی افغانستان وجود داشت، چون طبقه شهرنشین، وضعیت بهتری داشتند. خودداری بسیاری از کشورهای جهان از ارائه کمکهای بشری و قطع هرگونه تماس با افغانستان نشان میدهد که این کشورها هنوز طالبان را یک نیروی شر میبینند و هیچ تمایلی به برقراری تماس و رابطه با افغانستان تحت سلطه طالبان ندارند.
۱۰۰ روز پس از طالبان، افغانستان همچنان ناامن و بیثبات است
برای شهروندان کابل، دیدن چهرههای عبوس و مخوف طالبان در ظهر روز یکشنبه ۱۵ اوت باورناپذیر بود، اما این کابوس تبدیل به واقعیت شد. بااینکه بخش عمدهای از افغانستان سقوط کرده بود، اما شهروندان کابل بااتکا به نیروهای نظامی قدرتمندی که در کابل حضور داشتند، باور نمیکردند که این شهر هم بدون کمترین درگیری سقوط کند. طالبان صبح همان روز گفته بود که وارد شهر کابل نخواهد شد، اما تا ظهر این گروه به بخشهای از کابل و تا عصر به کاخ ریاست جمهوری رسید. جمهوریت سقوط کرد و تلاشها برای فرار از افغانستان، اول در میان رجال سیاسی و سپس هرکسی که فکر میکرد طالبان به او آسیب خواهد زد، آغاز شد.
طالبان در روزهای آغازین حضور خود در کابل، نخست از عفوعمومی حرف زد و سپس بازگشت مردم به کارهایشان را درخواست کرد. اما هیچکدام نتوانست امید مردم را برای بهتر شدن اوضاع بیشتر کند. تلاش برای فرار از کابل و نبود مدیریت در فرودگاه کابل، باعث خلق حوادث دردناکی شد. دهها نفر در ازدحام برای ورود به فرودگاه، جان خود را از دست دادند و شماری از افراد نیز در خشونتهایی که در روند برنامه خروج اتفاق افتاد، جان باختند و زخمی شدند.
بدترین حادثه در فرار برای خارج شدن از افغانستان، حمله انتحاری بود که در میان این ازدحام رخ داد و نخستین حمله تروریستی در زمان حاکمیت طالبان بود؛ ۱۹۰ تن ازجمله ۱۳ سرباز آمریکایی کشته شدند. حمله انتحاری در ازدحام مردم نشان داد که بر خلاف ادعای طالبان مبنی بر تامین امنیت و ختم جنگ، قصه جنگ در افغانستان ادامه خواهد داشت. همچنین هر روز چهرههای منسوب به دولت گذشته ترور میشدند و اکثر این ترورها به طالبان مرتبط بود. گروه طالبان دو هفته پس از تصرف کابل، توانست پنجشیر را با تلفات زیاد تصرف کند. انتقامجویی طالبان و کشته شدن شماری از جنگجویان در پنجشیر باعث شد تا صدها تن از مردم غیرنظامی پنجشیر قربانی این خشونتورزی طالبان شوند. بااینحال طالبان هنوز نتوانسته است تمامی پنجشیر را تصرف کند. شهرستانها و روستاهایی در پنجشیر وجود دارند که طالبان هنوز به آنها وارد نشده است.
با حضور طالبان در افغانستان، گسترش فعالیتهای داعش هم سر خط خبرها قرار گرفت. طالبان دو حمله خونین و پر تلفات را در مساجد اهل تشیع در قندهار و کندز تدارک دید و در آخرین حمله یک مسجد را در استان ننگرهار در شرق افغانستان هدف قرار داد. این حملات در کنار ترورها و بمبگذاریها، بهخصوص حمله به بیمارستان سردار محمد داود که منجر به کشته شدن اعضای گروه طالبان ازجمله حمدالله مخلص، فرمانده مقتدر طالبان شد، باعث شد مردم به تامین امنیت در زمان طالبان باور نداشته باشند. سیل مهاجرت به سمت کشورهای همسایه افغانستان آغاز شد و هزاران تن همچنان پشت مرزهای این کشورها در انتظار رفتن به خارج از افغانستاناند. سقوط جمهوریت، کشورهای منطقه و جهان را نگران بازگشت افراطگرایی به افغانستان کرد. نشستهای بینالمللی و منطقهای زیادی درباره افغانستان برگزار گردید. شورای امنیت سازمان ملل متحد، حداقل دو نشست برای بررسی وضعیت افغانستان برگزار کرد و کشورهای جهان نگران وضعیت مردم افغانستاناند. با توجه به اینکه تمامی کشورهای جهان و سازمانهای کمککننده، کمکهای خود را به افغانستان متوقف کردند، وضعیت اقتصادی در افغانستان بهشدت متزلزل است. جامعه جهانی ناگزیر کمک ۱.۵ میلیارد دلاری را برای افغانستان تصویب کرد، اما این کمک نه از طریق طالبان بلکه از طریق نهادهای کمکرسان صورت خواهد گرفت. وضعیت بد اقتصادی بر وضعیت امنیتی افغانستان نیز تاثیر گذاشت. برخلاف باور برخی، آمار جنایتها بیشتر از گذشته است. بیکاری مردم را مجبور به انجام جرم و جنایت، اختلاف، ترور، سرقتهای مسلحانه و راهزنی کرده است.
نزاع درونی طالبان و تبعات بیرونی آن
با اعلام کابینه طالبان، نخستین شواهد از اختلاف درونی طالبان آشکار شد. ملا برادر که رهبری طالبان را حق خود میدانست، معاون نخستوزیر شد. عباس استانکزی که او نیز به کمتر از معاونت رهبری طالبان رضایت نداشت، معاون وزارت خارجه شد. گروه حقانی که ازلحاظ نظامی منابع مهم امنیتی را در دست دارد، ازلحاظ سیاسی نیز قدرت اول در حکومت طالبان است. ملا برادر روزهای متوالی بهحالت قهر به قندهار نزد ملا هیبت الله، رهبر طالبان رفت. عباس استانکزی نیز در قطر ماند، اما این قهرها تاثیری در تصمیم حقانیها برای در دست گرفتن قدرت نداشت. گفته میشود اختلاف میان طالبان همچنان وجود دارد و حتی گزارشهای تایید نشدهایی از صفآرایی آنان و آوردن نیروی نظامی به داخل شهر کابل شنیده میشود. طالبان در حال حاضر ۱۰۰ روز از سلطه خود را در افغانستان گذرانده است و فقط پاکستان آن را به رسمیت شناخته است. تلاش این گروه برای رسمیت بخشیدن به خود، نتیجهای در برنداشته زیرا عملکرد این گروه ناقض ارزشهای انسانی و حقوق شهروندان است. امنیت افغانستان نیز آنگونه که طالبان ادعا دارد، به ثبات نرسیده است و گروه داعش به گفته فرستاده ویژه سازمان ملل متحد، در ۳۴ استان افغانستان در حال گسترش فعالیتهای خود است. با این اوصاف، دورنمای وضعیت سیاسی افغانستان با حضور طالبان و با تجربه عملکرد ۱۰۰ روزه این گروه، تاریک و نگرانکننده است.