گروه جامعه:روزنامه آفتاب یزد نوشت: سال هاست که مراکز همسریابی برای رواج ازدواج به شکل سنتی آن در پوششهای مختلف مشغول فعالیت با اهداف گوناگون هستند. به نظر میرسد در حال حاضر یکی از رویکردهای مسئولان برای دستیابی به جوانی جمعیت و رواج ازدواج گسترش مراکز همسریابی در شکل قانونی آن است. برای مثال امیرحسین بانکیپور نماینده اصفهان ورئیس کمیسیون مشترک جوانی جمعیت اخیرا گفته است: «در قانون جوانی جمعیت که تصویب شد اعطای مجوز به مراکز همسریابی در نظر گرفته شده است، زیرا مراکز مجاز همسریابی جزو نیاز مردم است و از این طریق مراکز همسریابی رسمی راهاندازی میشود که مورد اعتماد مردم باشد.»
تجربه نشان داده است که مراکز همسریابی خروجی مناسبی برای مردم و جامعه نداشته است لذا دولت و مجلس هم باید بدانند مقابله با هر معضلی به وسیله قانون امکان پذیر نیست و باید از طریق شناخت عمق معضلات درصدد حل آنها اقدامات صورت پذیرد. بسیاری از این افرادی که از طریق مراکز همسریابی ازدواج کرده اند از ازدواج خود راضی نیستند یا فرجام ازدواجشان به طلاق ختم شده است. برخی از اخاذی تعداد از سایتهای همسریابی صحبت میکنند و عدهای معتقدند در این سایتها احساساتشان مورد سوء استفاده قرار گرفته است. طرحهای این چنینی نشان میدهد که برخی از نمایندگان مجلس شناختی از وضع موجود جامعه و مردم ندارند.
علیرضا شریفی یزدی جامعه شناس و استاد دانشگاه در این باره گفت: «واقعیت این است که این مراکز همسریابی به چند دسته تقسیم میشوند. یک گروه یکسری مراکزی هستند که با نیت خیر در حال فعالیت هستند تا بتوانند به شکل سنتی این فعالیتها سر و سامان بدهند. یکسری از این مراکز مراکزی هستند که بدون مجوز دست به این کار میزنند و بیشتر از آن که دنبال نیت خیر باشند متاسفانه به دنبال سوء استفاده از بحث همسریابی هستند که در چند مورد قانون با آنها برخورد کرد. دسته سوم به اسم همسریابی یکسری فعالیتهای غیر اخلاقی را انجام میدهند.
تعداد این گروه زیاد نیست و زمانی که قانون آن را شناسایی کند با آنها برخورد میشود. بحث ما بیشتر بر سر گروه اول است یعنی کسانی که با نیت خیر و اهداف خوب سعی میکنند که به صورت نهادینه شده کاری برای اتصال افراد به یکدیگر انجام دهند. نکته اول این است که درواقع دوران این نوع همسریابی مدت هاست که گذشته است.
یعنی در قدیم باب بوده است که دختر فلان کس را برای پسر فلان کس در نظر بگیرند و بعد از چند جلسه مراوده افراد با هم ازدواج میکردند. امروزه این سبک از همسریابی اصلا کارا نیست و دوره آن به سر آمده است. ما برای این که بتوانیم همسر انتخاب کنیم حتما باید یکسری ویژگیها را اول در خودمان تقویت کنیم، دوم در طرف مقابل آنها را ببینیم و سوم امکان و موقعیت این مهیا باشد که بتوانیم این دو را باهم بسنجیم.»
وی ادامه داد: «اگر بخواهم از تجربیات گذشته ارزیابی داشته باشم باید بگویم گرچه بعضی از این مراکز یکسری کارهای خوب انجام دادند، ولی ما به نتیجه مناسبی دست پیدا نکردیم. در بعضی از نهادهای آموزشی از این فعالیتها در دهههای گذشته انجام گرفته است و آدمهایی را با یکدیگر آشنا کردند و آنها ازدواج کردند. اما مطالعات نشان داد که متاسفانه بسیاری از این ازدواجها بعدا به صورتهای مختلف با شکست مواجه شد؛ لذا خیلی نمیتوان گفت که این مراکز مراکز موفقی بودند، اما اگر مجلس محترم قانونی را میخواهد تصویب کند من در این زمینه چند پیشنهاد برای ارائه دارم که ما مراکز همسریابی را تبدیل کنیم به یکسری مراکزی که در آن ضمن اینکه یافتن مهم است برای اینکه ما کسی را در نظر بگیریم یکسری فیلترها هم برای آن قرار دهیم.
یعنی اگر این مرکزها دنبال افزایش مهارت زندگی و آموزش مهارت زندگی باشند با یکسری استاندارد سازی به مخاطبین که عمدتا نیروهای جوان هستند یاد بدهند که افراد در چه شرایطی موقعیت ازدواج دارند، چگونه باید زندگی کنند، چگونه باید با همسرشان مراوده و ارتباط داشته باشند. یعنی این مراکز بیشتر تبدیل شوند به مراکز آموزشی برای اینکه افراد را توانمند ساز کنند تا خودشان همسر انتخاب کنند. اما اینکه قرار بر این باشد که این مراکز صرفا نقش ارتباط را فراهم کنند اقدام مناسبی نیست چراکه این نوع ازدواجها چندان موفق نخواهد بود.»
شریفی یزدی ادامه داد: «دولت اگر با نیت خیر میخواهد از همین سبکی که از نظر ما مردود است اقدام کند حداقل حتما در کنار خودشان گروههایی برای مشاوره و آموزش مهارتها داشته باشند و به افراد یاد بدهند که فرصت و زمان کافی را به خود و طرف مقابلشان بدهند. تجربه عینی به ما این را میگوید وقتی کسی به میزانی از استیصال رسیده است که خودش و خانوادهش ناتوان از پیدا کردن همسر مناسب هستند وقتی دست به دامن یک همچنین مراکزی میشود خیلی سریع تن به ازدواج میدهد و به جای اینکه تعقل و استانداردها مدنظر باشد خود ازدواج مدنظر قرار میگیرد؛ لذا این بحث تیغ دولبه است و من فکر میکنم مانند بسیاری از طرحهای ما به صورت عملی نقش چندانی در افزایش ازدواجهای موفق در جامعه نمیتواند داشته باشد.»
وی در پاسخ به این سوال که آیا این طرح میتواند ایجاد کننده مشکلات جدید در جامعه باشد، گفت: «مراکز همسریابی قبلی مشکلات زیادی را در جامعه ایجاد کرد. آنهایی که با نیت خیر شکل گرفتند ازدواجهایی را ایجاد کردند که بسیاری از آنها در نهایت با طلاق و شکست مواجه شد.
طلاق برای جامعه ایجاد کننده مشکلات گوناگون و عدیدهای است. آن مراکزی هم که یک مقداری قانونی نبودند برای جامعه حتی معضلات اخلاقی ایجاد کردند که قوه قضائیه و نیروی انتظامی تا حد توان با این مسئله برخورد کرد و تعدادی از این مراکز تعطیل شدند. اما مراکز همسریابی که بتواند جنبه قانونی و حقوقی داشته باشد اگر صرفا بر این مسئله متمرکز شود که دختر و پسر را به هم متصل کند ضمن اینکه کار بدی نمیتواند باشد آنچنان تاثیرگذار نیست. اگر بر اساس این طرح افراد سریع و بدون آگاهی ازدواج کنند متاسفانه آسیب اجتماعی طلاق از هر نوع آن در این ازدواجها بالا میرود.»
امیر محمود حریرچی جامعه شناس نیز در این باره گفت: «متاسفانه این نوع طرحها نشان میدهد که برخی از مسئولین نفع مردم را در نظر نمیگیرند و به دنبال کارهای روبنایی و غیر عاقلانه هستند. برای اصلاح یا ایجاد قانون جدید افراد باید از وضع موجود جامعه شناخت کامل داشته باشند. یعنی باید به صورت کارشناسانه وضع موجود جامعه مورد بررسی قرار بگیرد و بر اساس آن مداخلات صورت بگیرد. این نوع طرحها نشان میدهد که برخی از مسئولین به دلیل فاصله زیاد از مردم شناختی از وضع موجود جامعه ندارند و در رابطه با مسئله بسیار مهم جوانی جمعیت به این طرحهای از پیش شکست خورده روی میآورند.برای ازدواج مراکز همسریابی هیچگاه پاسخگو نبودند و مشکلات زیادی را در جامعه ایجاد کردند. کسانی که از مراکز همسریابی صحبت میکنند اساسا درکی از همسر ندارند. جوانان ما باید فرصت پیدا کنند همدیگر را بشناسند، با این شناخت به همدلی برسند و تشکیل زندگیای بدهند که در طول آن همراه هم باشند. ازدواجهای بدون شناخت مناسب اغلب به طلاق منجر میشوند. در شرایط رکورد و تورم اقتصادی طبیعی است که میزان ازدواج و فرزندآوری کاهش پیدا میکند؛ مسئولین باید به این موارد و حل این مشکلات بپردازند تا خود جوانان به سمت ازدواج ترغیب شوند. در این شرایط اقتصادی زوجین از فرزند آوری میترسند.
این طرحها هیچ فایدهای برای جامعه ندارد و شکست تنها سرانجام آن است. از سوی دیگر علاوه بر شکست پیامدهای اجتماعی بسیار بدی را در جامعه به جا میگذارند. اگر افراد واقعا نماینده مردم بودند به دنبال مصوباتی میرفتند که به نفع مردم باشد. در جامعهای که کودک همسری رایج است و افراد فرزند خود را به دلیل مسائل مالی میفروشند مسئله ازدواج با این نوع طرحها حل نخواهد شد. در دنیای امروز دولتها باید برای ازدواج باید هزینه کنند و افراد را مورد حمایت قرار دهند.»