به روز شده در ۱۴۰۳/۱۰/۱۵ - ۲۳:۳۷
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۱۳ ساعت ۱۹:۳۰
کد مطلب : ۵۰۸۳۷۴

مبارزه ۵۶ ساله زنی برای آزادی برادر

مبارزه ۵۶ ساله زنی برای آزادی برادر
گروه بین الملل: در ماه سپتامبر، وقتی دادگاهی در ژاپن ایوائو هاکاماتا را بی‌گناه اعلام کرد، به نظر می‌آمد  هاکاماتا که رکورددار طولانی‌ترین حبس در انتظار اعدام در جهان است، توان درک اتفاقی که افتاده را ندارد و چه برسد به اینکه خوشی آن دم را مزمزه کند.
هیدکو هاکاماتا، خواهر ۹۱ ساله‌ او ، در خانه خود در هاماماتسو ژاپن  گفت: «به او گفتم تبرئه شده‌ای، اما او ساکت ماند.»
او ادامه داد: «نمی‌توانستم تشخیص بدهم که آیا فهمیده یا نه.»
هیدکو از سال ۱۹۶۸ که برادرش به اتهام قتل چهار نفر محکوم شد، برای محاکمه مجدد او مبارزه کرده بود.
سرانجام در سپتامبر ۲۰۲۴، هاکاماتا در ۸۸ سالگی تبرئه شد و طولانی‌ترین پرونده قضایی ژاپن پایان یافت.
پرونده  هاکاماتا قابل توجه هست اما در عین حال سیستم بی‌رحمی سازمان‌یافته و سیستماتیکی را برملا می‌کند شالوده نظام قضایی ژاپن است؛ جایی که محکومان به مرگ تنها چند ساعت قبل از اعدام، از اجرا شدن قریب‌الوقوع حکمشان مطلع می‌شوند و به همین دلیل سال‌های زندان خود را با این پرسش هر روزه سر می‌کنند که آیا امروز روز آخر عمرشان خواهد بود؟
مدت‌هاست که کارشناسان حقوق بشر چنین رفتاری را ظالمانه و غیرانسانی دانسته‌ و محکوم کرده‌اند. آنها می‌گویند این رفتار خطر ابتلا به بیماری‌های جدی روانی را در زندانیان افزایش می‌دهد.
بیش از نیم‌ قرن حبس در زندان انفرادی و انتظار هر روزه برای اعدام به خاطر جرمی که مرتکب نشده بود، اثرات سنگینی بر او تحمیل کرده است.
وقتی به آپارتمان آنها می‌رسیم، او در گردش روزانه خود با گروهی داوطلب است که از این خواهر و برادر سالمند حمایت می‌کنند. هیدکو توضیح می‌دهد که برادرش از بودن در کنار غریبه‌ها مضطرب می‌شود و سال‌ها در «دنیای خودش» بوده است.او می‌گوید: «شاید چاره ای نباشد. این نتیجه زندانی شدن و ۴۰ چپانده شدن در یک سلول کوچک باشد. وادارش کردند مثل یک حیوان زندگی کند.»
ایوائو هاکاماتا، قبلاً یک بوکسور حرفه‌ای بود. او در یک کارخانه فرآوری میسو- یک ماده طعم‌دهنده غذای ژاپنی- کار می‌کرد که اجساد رئیسش، همسر او و دو فرزند نوجوانشان پیدا شدند. هر چهار نفر با ضربات چاقو به قتل رسیده بودند.مقامات  هاکاماتا را متهم کردند که آن خانواده را به قتل رسانده، خانه‌شان را در شیزوئوکا آتش زده و ۲۰۰ هزار ین (معادل ۵۵۶ دلار) پول نقد را سرقت کرده است.هیدکو درباره روزی که پلیس در سال ۱۹۶۶ برای دستگیری برادرش آمد، می‌گوید: «ما هیچ ایده‌ای نداشتیم که چه اتفاقی در حال رخ دادن است.»
پلیس هم خانه آنها را تفتیش کرد، و هم خانه‌های دو خواهر بزرگ‌تر او را.  هاکاماتا نیز دستگیر شد..
او ابتدا همه اتهامات را رد کرد، اما بعدها اعتراف کرد. اعترافاتی که به گفته خودش تحت فشار و با ضرب و شتم و بعد از بازجویی‌های ۱۲ ساعته گرفته شده بود.
 هاکاماتا دو سال پس از دستگیری به اتهام قتل و آتش‌سوزی مجرم شناخته شده و به اعدام محکوم شد. بعد از انتقال او به سلول مخصوص محکومان به اعدام بود که هیدکو متوجه تغییر رفتار ایوائو شد.
یک ملاقات بخصوص در زندان در خاطر هیدکو برجسته مانده است:‌ « به من گفت دیروز یک نفر اعدام شد، کسی که در سلول کناری بود. بعد به من گفت که مراقب باشم . از آن زمان به بعد، کاملاً از نظر روانی تغییر کرد و بسیار ساکت شد.»
 هاکاماتا تنها کسی نیست که از زندگی در انتظار اعدام در ژاپن آسیب دیده است. در این کشور، زندانیان هر روز در حالی از خواب بیدار می‌شوند که نمی‌دانند که روز آخر عمرشان رسیده است یا نه.
مندا ساکائه، که ۳۴ سال را در انتظار اعدام گذراند و بعد تبرئه شد، در کتابی درباره تجربیاتش نوشت: «بین ساعت ۸ تا هشت و نیم صبح حساس‌ترین زمان بود، چون معمولاً در این زمان به زندانیان خبر می‌دادند که قرار است اعدام شوند.»او می‌گوید: «احساس اضطراب وحشتناکی به سراغتان می‌آید، نمی‌دانید آیا آن‌ها جلوی سلول شما توقف می‌کنند یا نه. توصیف بدی این حس غیرممکن است.»
جیمز ولش، نویسنده اصلی گزارش سازمان عفو بین‌الملل در سال ۲۰۰۹ درباره شرایط محکومان به اعدام، نوشته است که «تهدید روزانه مرگ قریب‌الوقوع، ظالمانه، غیرانسانی و تحقیرآمیز است.» این گزارش نتیجه گرفت که زندانیان در خطر «مشکلات روانی جدی» هستند.هیدکو تنها می‌توانست تماشا کند که چگونه سلامت روان برادرش با گذشت سال‌ها رو به وخامت می‌برد.
او می‌گوید: «یکبار پرسید می‌دانی من کی هستم؟ گفتم بله، می‌دانم. تو ایواو هاکاماتا هستی. گفت نه، حتما برای دیدن فرد دیگری آمده باشی. و فقط به سلولش برگشت.»
هیدکو به عنوان سخنگو و حامی اصلی برادرش وارد عمل شد. بالاخره در سال ۲۰۱۴ بود که پیشرفتی در پرونده او حاصل شد.
یک مدرک تعیین کننده علیه  هاکاماتا لباس‌های آغشته به لکه‌های قرمزی بود که در یک مخزن میسو در محل کار او پیدا شده بود.
این لباس‌ها یک سال و دو ماه پس از قتل‌ خانواده رئيس او کشف شدند و دادستانی ادعا کرد که متعلق به متهم هستند. وکلای  هاکاماتا سال‌ها استدلال کردند که دی‌ان‌ای بازیابی‌شده از لباس‌ها با او مطابقت ندارد و مدعی شدند که علیه متهم مدرک سازی شده است.سرانجام در سال ۲۰۱۴ وکلای  ایوائو توانستند یک قاضی را متقاعد کنند که او را ا آزاد کند و با تجدید دادرسی موافقت کند.
روند طولانی حقوقی باعث شد دادرسی مجدد ماه اکتبر گذشته آغاز شود. با شروع دادرسی این هیدکو بود که در دادگاه حاضر شد و برای نجات جان برادرش تلاش کرد.
سرنوشت  هاکاماتا به لکه‌های روی لباس‌ و به‌ویژه به نحوه تغییر آنها با مرور زمان بستگی داشت.
دادستانی ادعا کرده بود که لکه‌ها هنگام کشف لباس‌ قرمز رنگ بودند، اما تیم دفاعی استدلال کرد که خون پس از مدت طولانی غوطه‌ور بودن در میسو باید سیاه‌رنگ شود..
این استدلال برای قاضی کشی کونیی کافی بود تا اعلام کند: «مسئولان تحقیق لکه‌های خون را به لباس اضافه کرده‌اند و بعد مدت‌ها پس از وقوع حادثه در مخزن میسو پنهان کرده‌اند.»
قاضی کونیی همچنین به این نتیجه رسید که در این پرونده مدارک دیگری از جمله یک گزارش تحقیقاتی جعل شده‌اند و اعلام کرد که  هاکاماتا بی‌گناه است.
اولین واکنش هیدکو گریه بود.
او می‌گوید: «وقتی قاضی گفت متهم بی‌گناه است، سرشار از شادی شدم و اشک می‌ریختم.»
او اضافه می‌کند: «من آدمی نیستم که راحت گریه کنم، اما اشکم بند نمی‌آمد. حدود یک ساعت گریه کردم.»
نتیجه‌گیری دادگاه مبنی بر اینکه مدارک علیه  هاکاماتا جعلی بودند، پرسش‌های نگران‌کننده‌ای را به میان می‌آورد.
خانم دوی در سال ۲۰۲۳ خاطر نشان کرد «این رویه ظالمانه زندگی خانواده‌ها را متلاشی کرده و به محکومیت‌های ناعادلانه و اشتباه منجر شده است.»
دیوید تی. جانسون، استاد جامعه‌شناسی در دانشگاه هاوایی در مانوا، سی سال است که پرونده  هاکاماتا را دنبال کرده است. تمرکزتحقیقات او بر نظام کیفری ژاپن متمرکز است.
به گفته او یکی از دلایل طولانی شدن پرونده این است که «مدارک مهم برای دفاع تا حدود سال ۲۰۱۰ علنی نشده بود.»
 جانسون  این قصور را «فاحش و غیرقابل توجیه» خواند و گفت: « قضات مدام پرونده را به تاخیر می‌انداختند، همان‌کار که معمولا در مواجهه با درخواست‌های تجدید دادرسی می‌کنند، چون گرفتارند و قانون هم به آن‌ها اجازه این کار را می‌دهد.»هیدکو می‌گوید هسته اصلی بی‌عدالتی اعتراف اجباری و فشارهایی بود که برادرش متحمل شد.
اما  جانسون می‌گوید که اتهامات غلط صرفا به دلیل یک اشتباه رخ نمی‌دهند. بلکه نتیجه قصور و کوتاهی در تمام سطوح هستند؛ از پلیس گرفته تا دادستان‌ها، دادگاه‌ها و پارلمان.
او افزود: «قضات حرف آخر را می‌زنند. وقتی یک نفر ناعادلانه محکوم می‌شود، در نهایت به خاطر حرف قاضی است. اغلب مسئولیت قضات در صدور و ابقاء محکومیت‌های اشتباه نادیده گرفته می‌شود.»در این شرایط، تبرئه  هاکاماتا نقطه عطفی بود - یک لحظه نادر از عدالت گذشته‌نگر.
قاضی مسئول دادرسی مجدد پس از اعلام بی‌گناهی  هاکاماتا، از هیدکو خواهرش به خاطر طولانی شدن تحقق عدالت عذرخواهی کرد.
مدتی بعد، تاکایوشی تسودا، رئیس پلیس شیزوئوکا، به خانه هیدکو رفت و در برابر این خواهر و برادر تعظیم کرد.
 تسودا گفت: «در ۵۸ سال گذشته… ما اضطراب و رنجی وصف‌ناپذیر بر شما تحمیل کردیم. واقعاً متأسفیم.»
پاسخ هیدکو به رئیس پلیس غیرمنتظره بود.او گفت: «ما باور داریم که تمام آنچه اتفاق افتاد، سرنوشت ما بود. حالا دیگر از چیزی شکایت نمی‌کنیم.»
پس از نزدیک به ۶۰ سال اضطراب و اندوه، هیدکو خانه خود را عامدانه به گونه‌ای طراحی کرده که نور بیشتری وارد آن شود. اتاق‌هایی روشن و پذیرا که ازعکس‌های او و ایواو در کنار دوستان و حامیان این خانواده پر است.هیدکو با خنده خاطرات برادر «بامزه» کوچکش را به عنوان یک کودک مرور می‌کند و عکس‌های سیاه و سفید آلبوم خانوادگی را ورق می‌زند.
ایوائو کوچک‌ترین فرزند از شش خواهر و برادر است و در عکس‌ها همیشه در کنار هیدکو دیده می‌شود.
هیدکو توضیح می‌دهد: «ما در کودکی همیشه با هم بودیم. همیشه می‌دانستم که باید از برادر کوچکم مراقبت کنم. و حالا هم همین‌طور ادامه دارد.»
او وارد اتاق  هاکاماتا می‌شود و گربه نارنجی‌رنگشان را معرفی می‌کند. گربه روی صندلی‌ای نشسته که معمولاً برادرش روی آن می‌نشیند. سپس به عکس‌های جوانی او به عنوان یک بوکسور حرفه‌ای اشاره می‌کند.
می‌گوید: «می‌خواست قهرمان شود.» سپس با ناراحتی ادامه می‌دهد: «بعد آن حادثه اتفاق افتاد.»
پس از آزادی  هاکاماتا در سال ۲۰۱۴، هیدکو می‌خواست آپارتمانشان را تا حد ممکن روشن کند. به همین دلیل هم در ورودی را صورتی رنگ کرد.
او توضیح می‌دهد: «من باور داشتم که اگر در یک اتاق روشن باشد و زندگی شادی داشته باشد، به طور طبیعی حالش بهتر می‌شود.»
اولین چیزی که هنگام بازدید از آپارتمان هیدکو به چشم می‌آید، همین در صورتی و نماد امید و مقاومت است.اینکه آیا این کار تأثیر داشته یا نه، مشخص نیست.  هاکاماتا همچنان ساعت‌ها در اتاق قدم می‌زند، همان‌طور که سال‌ها در سلول کوچک زندانش قدم می‌زد.اما هیدکو از فکر کردن به اینکه زندگی‌شان بدون چنین بی‌عدالتی بزرگی چطور رقم می‌خورد، خودداری می‌کند.
او در پاسخ به اینکه چه کسی را مقصر رنج برادرش می‌داند، می‌گوید: «هیچ‌ کس. شکایت کردن درباره آنچه اتفاق افتاده، هیچ چیز را تغییر نمی‌دهد.»
اولویت او اکنون راحت بودن برادرش است. هر روز صبح صورتش را اصلاح می‌کند، سرش را ماساژ می‌دهد، سیب و زردآلو برای صبحانه‌اش قاچ می‌کند.
هیدکو، که بیشتر ۹۱ سال زندگی‌اش را صرف مبارزه برای آزادی برادرش کرده، می‌گوید این سرنوشت آن‌ها بود.
او می‌گوید: «نمی‌خواهم به گذشته فکر کنم. نمی‌دانم چقدر دیگر زندگی خواهم کرد. فقط می‌خواهم ایوائو زندگی آرام و ساکتی داشته باشد.»
 
برچسب ها: ژاپن
پربيننده‎ترين مطالب و خبرها