به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۵ - ۱۸:۳۵
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۲۴ ساعت ۰۹:۲۴
کد مطلب : ۳۱۰۷۴۷

مردی که خیانت زنش را دید و کاملا سکوت کرد

مردی که خیانت زنش را دید و کاملا سکوت کرد
گروه فرهنگی: فیلم Drive My Car یا همان ماشین مرا بران، از کارگردان نوظهور ریوسوکی هاماگوچی، جزء فیلم‌های کمیابی است که با وجود ساخته‌شدن بر اساس اثر یک نویسنده برجسته، توانسته با موفقیت از زیر سایه‌اش خارج شود. نویسنده و کارگردان به توضیح سختی‌ها و مشکلات آن می‌پردازند.

کتاب‌های دوست‌داشتنی هاروکی موراکامی در طول سال‌ها منبع چندین اقتباس بزرگ سینمایی بوده‌ که نتایج متفاوتی را به دنبال داشته‌است. اما آخرین اقتباس، Drive My Car، که برگرفته از داستان کوتاهی از این نویسنده است توانسته توجهات قابل‌قبولی را به خود جلب کند. این اثر، اقتباس موفق و نادری‌ است که به‌عنوان یک فیلم اقتباسی ماهیت کاملا مستقلی به‌دست می‌آورد و کارگردانش، ریوسوکی هاماگوچی را به‌عنوان یک استعداد بزرگ در معرض موج تازه‌ای از توجهات قرار می‌دهد.

منبع Drive My Car از ۴۰ صفحه فراتر نمی‌رود. این اثر در مورد یک بازیگر تئاتر به نام یوسوکه کافوکو است که اقدام به گرفتن راننده‌ شخصی کرده و یک دوستی غیرقابل‌انتظار را به‌دست می‌آورد: یک بازیگر که یکی از معشوقه‌‌های همسر مرحومش بوده‌. خارج از بازتاب‌های هیجان‌انگیز در مورد پشیمانی و عملکردها که در داستان موراکامی وجود دارد، هاماگوچی حول محور چیزی بزرگ‌تر _و به همان‌ اندازه صمیمی_ مانور می‌دهد. یک درام سه ساعته‌ی غیرقابل پیش‌بینی و چندلایه که به بینندگان نشاط و انرژی دوباره می‌بخشد.

این کارگردان ۴۲ ساله از دهه ۲۰۰۰ به فیلم‌سازی مشغول بوده، اما خود او اولین نفری است که از غیرمنتظره بودن فیلم اخیرش حرف می‌زند‌. کارگردان درحالی‌که در دفتر جنوس فیلمز، یکی از توزیع‌کنندگان Drive My Car حضور داشت، با حالتی تامل‌برانگیز گفت:<اساسا فکر نمی‌کنم نوشته‌های موراکامی برای اقتباس مناسب باشند.>او در سپتامبر و پیش از اکران فیلمش در جشنواره فیلم نیویورک صحبت می‌کرد:<نوشته‌های موراکامی در بیان احساسات درونی شگفت‌انگیزند و فکر می‌کنم به همین خاطر است که دیگران تصمیم می‌گیرند از آن‌ها اقتباس کنند. اما بازسازی این احساسات درونی در فیلم بسیار دشوار است.>

Drive My Car: یک دستاورد شگفت‌انگیز
زمانی بود که موراکامی حتی اجازه اقتباس را نمی‌داد. او در سال ۱۹۹۰ به نیویورک تایمز گفت:< نیاز نیست یک کتاب فراتر از کتاب برود.> اما در کنار فیلم Drive My Car آثار قابل توجه دیگری را هم می‌توان ذکر کرد. علاوه بر آثاری مانند Tony Takitani و Norwegian wood، اثر اقتباسیِ شاخصی نظیر Burning توسط لی چانگ دونگ، فیلمساز مولف کره‌ای و با بازی استیو ین ساخته شده‌ است. حتی کارلوس کوارون، همکار فیلمنامه‌نویس در فیلم Y Tu Mama Tambien هم یک فیلم کوتاه از داستان The Second Bakery Attack با بازی کریستین دانست ساخته‌است.

زمانی که موراکامی شنید اقتباس هاماگوچی (که اجازه‌اش را هم داده بود) سه ساعت زمان دارد، غافلگیر شد. او از یک سینمای محلی بلیط تهیه کرد و به دیدن فیلم Drive My Car رفت.این نویسنده در ایمیلی نوشت:<من از ابتدای فیلم تا انتهای آن مجذوبش شدم. فکر می‌کنم این اثر به تنهایی یک دستاورد شگفت‌انگیز است‌.>

به‌نظر می‌رسد هاماگوچی با یک خوانش تدریجی و رو به تلاطم توانسته رمز اقتباس‌کردن از آثار موراکامی را پیدا کند. این فیلم نماینده‌ کشور ژاپن برای بخش بهترین فیلم بین‌المللیِ جوایز اسکار انتخاب شده است.برای شروع، کارگردان داستان نسبتا ساده‌ای را انتخاب کرده. Drive My Car فاقد جنبه‌های سورئالی است که احتمال دارد خوانندگان در آثار دیگر این نویسنده همچون A Wild Sheep Chase و The Wind-Up Bird Chronicle سراغ داشته باشند.

هاماگوچی در مورد سایر آثار نویسنده چنین گفت:<موراکامی قادر است بین آن چیزهایی که واقعیت دارند و چیزهایی که در کتاب واقعی نیستند، در رفت و آمد باشد. اما وقتی شما آن را تبدیل به فیلم می‌کنید این چیزها به سادگی می‌توانند احمقانه به‌نظر برسند و باورشان برای مخاطب سخت باشد. Drive My Car داستانی است که در قلمرو واقعیت باقی می‌ماند.

داستان اصلی موراکامی ماجرای گفت‌و‌گوهای یوسوکه با راننده‌اش میساکی (با بازی توکو میورا) را دنبال می‌کند. این راننده زنی جوان و خوددار است که به تدریج با او گرم می‌گیرد. زمانی‌که یوسوکه با کمک دستگاه پخش نوار ماشین به تمرین دیالوگ‌هایش می‌پردازد، میاساکی اهمیتی نمی‌دهد. او به راننده می‌گوید که چگونه به‌دلیل انتقام‌ از خیانت همسر خود، با دوست جدید و بازیگرش قطع رابطه کرده‌است‌‌. در این داستان همسر او تنها به عنوان یک خاطره باقی می‌ماند.

نسخه‌ی هاماگوچی خط زمانیِ داستان را از فرم اصلی خارج کرده و گسترش می‌دهد. همسر یوسوکه، اوتو ( ریکا کریشیما) هنوز زنده است و ما با مشاهده‌ی او و یوسوکه (هیدتوشی نیشیجیما) داستان را آغاز می‌کنیم. او یک نویسنده‌ محبوب تلویزیونی است و این زوج یک عادت خاص دارند: زمانی که با یکدیگر رابطه جنسی برقرار می‌کنند، زن داستان‌هایی را تعریف می‌کند. آن‌ها بعدا همراه با هم به تشریح و گسترش طرح داستان‌ها می‌پردازند.

این یک استعاره فریبنده بوده و در واقع متعلق به داستان دیگری از موراکامی با نام Scheherzade (شهرزاد) است‌ که مانند Drive My Car بخشی از مجموعه‌ <مردان بدون زنان> است. سکانس افتتاحیه هاماگوچی لحظه‌ای آرام بین یوسوکه و اوتو در خانه است. در حالی‌که اوتو در ابتدا به شکلی مبهم و اسرارآمیز در هاله‌ تاریکی از گرگ و میش هوا قرار گرفته.

این صحنه تضاد عاشقانه‌ای با افتتاحیه‌ی موراکامی دارد. جایی که یوسوکه مونولوگی درباره‌ انواع مختلف راننده‌های زن می‌گوید. هاماگوچی این ایده‌ را به همکار نویسنده‌اش، تاکاماسا اوئه، نسبت می‌دهد.اوئه در ایمیلی نوشت:<من قصد داشتم بر محوریت اوتو در روایت تاکید کنم. از همان ابتدا قرار بود صدای او و حضور شبح‌وارش بخش مهم و کلیدی داستان باشد.

فیلم به ماجرای مرگ اوتو وفادار می‌ماند. اما در ادامه هاماگوچی نمایش <دایی وانیا> [نمایشنامه‌ای از چخوف] که در داستان اصلی صرفا به آن اشاره می‌شود را وارد خط مرکزی داستان می‌کند. از یوسوکه دعوت می‌شود تا این نمایش را برای جشنواره تئاتری در هیروشیما کارگردانی کند. گروه بازیگران بین المللی‌اش شامل یک بازیگر کاربلد (و کله‌خرابی) به نام کوشی (ماساکی اوکادا) می‌شود. کسی که _مانند شخصیت بازیگر در داستان کوتاه_ در گذشته با همسر یوسوکه رابطه نامشروع داشته‌است.

بازیگران نمایش یوسوکه دیالوگ‌هایشان را به زبان‌های متفاوتی می‌گویند _ ایده‌ای که تاحدودی مربوط به تجربیات هاماگوچی از شرکت در یک کلاس‌ انگلیسی‌زبان واقع در ایالات متحده به همراه سایر بازیدکنندگان خارجی بود_ در فیلم هاماگوچی علاقه خاصی به انرژی‌های متغیر در تمرین‌های قبل از اجرا نشان می‌دهد.

هاماگوچی می‌گوید: «به نظرم در تمرین‌های قبل از اجرا اشتباهات بیشتری وجود دارد. شما می‌توانید آنچه در جریان است را ملموس‌تر احساس کنید و این همان فرایند خلاقانه است. فکر می‌کنم این مرحله ممکن است از نسخه نهایی و تکمیل‌شده هم جالب‌تر باشد.»

موراکامی، چخوف و رسیدن به نقطه اتکای احساسی در Drive My Car
هاماگوچی یکی از عادات خودش به‌عنوان یک فیلمساز را به شخصیت یوسوکه می‌دهد: دورخوانی مفصل نمایشنامه قبل از شروع فیلمبرداری. آماده‌سازی‌های فشرده یوسوکه بُعد دیگری به تعامل احساسات موردنظر هاماگوچی اضافه می‌کند. در نمایش <دایی وانیا>، دیالوگ سونیا که می‌گوید:<چه کاری از دستمان برمی‌آید؟ ما باید زندگیمان را بگذرانیم.> آن هم وقتی که یوسوکه در حال برقراری پیوند دوستی با میساکی است، همخوانی جدی و عمیقی ایجاد می‌کند. چیزی که تبدیل به نقطه اتکای احساسی فیلم می‌شود.

اجرای اثری از چخوف ممکن است انحراف قابل‌توجهی نسبت به داستان مستقل موراکامی به‌نظر برسد اما همه‌ این‌ها برای نویسنده در حکم سوژه‌ هستند.موراکامی در ایمیلی نوشت: «زمانی‌که از اثر من اقتباس می‌شود دوست‌‌دارم پیرنگ و دیالوگ‌ها آزادانه تغییر کنند. تفاوت زیادی بین نحوه توسعه یک اثر ادبی و چگونگی توسعه یک فیلم وجود دارد.»

این نویسنده به همین دلیل از فیلم Burning هم حمایت می‌کند. فیلمی که از داستان کوتاه او در سال ۱۹۸۳ به‌نام Barn Burning آزادانه فاصله گرفته و محل وقوع داستان را تغییر می‌دهد.موراکامی اضافه کرد:<با تغییر بستر فیلم از ژاپن به کره جنوبی، این احساس ایجاد شد که واقعیت مرموز و تازه‌ای خلق شده‌است. من واقعا این نوع <فاصله‌گرفتن‌ها> یا تفاوت‌ها را تحسین می‌کنم. (با یک استثنای احتمالی در Drive My Car:<من قبلا یک خودرو مدل ساب با سقف بازشونده را تصور می‌کردم. برای همین وقتی که خودرو را مسقف دیدم در ابتدا کمی اذیت شدم اما طولی نکشید که به آن عادت کردم.>)

استعاره موجود در صحنه‌ی نمایش هاماگوچی از جهتی به حس واقعیت‌های تودرتوی آثار موراکامی وفادار می‌ماند‌ که شخصیت‌پردازی کوارون از داستان اقتباسیِ The Second Bakery Attack را یادآوری می‌کند. کوارون در ایمیلی گفت که این حس در سایر آثار موراکامی مشترک است. حسِ <یک جهان موازی که به حوزه فانتزی و یا تجربه درونی کاراکتر اصلی تعلق دارد‌ و اقتباس‌کردن چنین چیزی تقریبا غیرممکن است.>

اقتباس از آثار موراکامی زمانی شکل دشوارتری به خود می‌گیرد که این نویسنده خودش را نوعی فیلمساز خصوصی توصیف می‌کند. او در ایمیلی نوشت:<آیا در هنگام نوشتن تصور می‌کنم که صحنه‌ها در ذهنم پخش می‌شوند؟صدر در صد. در حقیقت این کار برای من یکی از لذت‌های داستان‌نویسی به حساب می‌آید. من فیلم‌هایی را می‌سازم که تنها برای خودم ساخته شده‌اند.اما هاماگوچی آنقدر آگاه است که از ایده‌آل‌سازی منبع خود جلوگیری کند. او به احساسی که هنگام خواندن Drive My Car دچارش شد وفادار مانده است.

او می‌گوید:<من باید به این فکر می‌کردم که دریافتم از داستان کوتاه چگونه بود. تجربه احساسی من همان چیزی بود که می‌خواستم تا جای ممکن به بینندگان فیلم منتقل کنم. برای ساخت فیلم چنین فکری در ذهنم بود.
فیلم Drive My Car به فهرست فیلم‌شناسیِ چشمگیر هاماگوچی اضافه می‌شود. کسی که زیرنظر کارگردان و استاد هیجان‌آفرینی، کیوشی کوروساوا تحصیل کرده‌است. فیلم پنج ساعته‌ی Happy Hour (2016) اولین فیلم هاماگوچی بود که در جشنواره‌ها موج به راه انداخت و زندگی چهار زن را شرح می‌داد. در فیلم ملودرام و رمانتیک Asako I and II (2019)، یک زن عاشق کسی می‌شود که همزاد عشق قدیمی‌اش است. هاماگوچی همچنین فیلم Wheel of Fortune and Fantasy را کارگردانی کرد و فیلمنامه‌ Wife of a Spy به کارگردانی کوروساوا را نوشت. هر دوی این آثار امسال منتشر شدند.

به نظر می‌رسد هاماگوچی با نگاه دقیقش به احساسات درونی، قصد دارد خلاقیت خود را گسترش دهد. او می‌گوید: «چیزی که من واقعا به آن فکر می‌کنم، اسراری است که درون هر انسانی وجود دارد. پس اگر یک شخصیت بتواند آن حس اسرارامیز را ارائه دهد، دیگر آن شخصیت غیرواقعی به نظر نمی‌آید. آن‌ها شروع به واقعی‌بودن می‌کنند. اگر یک شخصیت به نحوی کاری کند تا این رازآلودگی را احساس کنید، همین برای من هسته اصلی کار با داستان است.»
برچسب ها: سینمای جهان
پربيننده‎ترين مطالب و خبرها