به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۵ - ۱۳:۲۱
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۵ ساعت ۱۳:۰۱
کد مطلب : ۳۲۲۹۸۵

دستور ولایتی و یك ممنوعیت ۴۰ ساله

دستور ولایتی و یك ممنوعیت ۴۰ ساله
گروه ورزشی: سجاد فیروزی در روزنامه شرق نوشت: ایران در آخرین سال‌های حکومت پهلوی، کاندیداتوری‌اش را برای میزبانی بازی‌های المپیک ۱۹۸۴ اعلام کرد؛ آن زمان فقط لس‌آنجلس رقیب تهران بود و بسیاری می‌گفتند که تهران بخت بیشتری برای میزبانی این رقابت‌های مهم دارد. پیش از آن، ایران میزبان بازی‌های آسیایی ۱۹۷۴ بود که به شکل قابل‌قبولی هم از عهده این میزبانی برآمد. آن زمان در رسانه‌های مختلف صحبت از این بود که ایران این میزبانی را برای تمرین و آماده‌سازی جهت میزبانی بازی‌های المپیک ۱۹۸۴ انجام داده است.
اما بعد از انقلاب اسلامی، مسئله میزبانی تهران از بازی‌های المپیک منتفی شد و لس‌آنجلس بدون اینکه رقیبی داشته باشد، به‌عنوان میزبان این دوره از بازی‌های المپیک انتخاب شد. ایران که تا چند سال قبل جدی‌ترین رقیب لس‌آنجلس برای میزبانی از این تورنمنت بود، بازی‌های المپیک آن دوره را تحریم کرد. تحریم بازی‌های المپیک، تصمیمی سیاسی از سوی ایران و کشور‌های بلوک شرق از جمله شوروی بود در قبال سیاست‌های آمریکا.
شاید بتوان آن تحریم را سیاسی‌ترین حرکت ورزشی ایران در تاریخ ورزش دانست؛ هرچند ایران بازی‌های المپیک ۱۹۸۰ مسکو را هم به دلیل اعزام نیرو از این کشور به خاک افغانستان تحریم کرده بود، ولی با توجه به نوپایی جمهوری اسلامی، آن اقدام را می‌توان پای آماده‌نبودن مقدمات حضور ورزشکاران ایرانی برای حضور در بازی‌های بین‌المللی گذاشت.
در آن سال‌ها، ایران به‌واسطه جنگ عراق و اذعان به حمایت‌های آمریکا از رقیب در جنگ، طی تصمیمی کاملا سیاسی، بازی‌های المپیک لس‌آنجلس را تحریم کرد. میرحسین موسوی، نخست‌وزیر وقت جمهوری اسلامی ایران نیز اعلام کرد: «عدم شرکت ایران در بازی‌های المپیک ۱۹۸۴ لس‌آنجلس مورد تصویب قاطع هیئت وزیران قرار گرفت». ازاین‌رو در اولین منظر، می‌توان تحریم این بازی‌های مهم از سوی دولت ایران را جدی‌ترین تصمیم سیاسی-ورزشی ایران در قرن گذشته دانست.
با وجود آن اتفاق مهم که در سال ۱۹۸۴ رخ داد، تحریم المپیک تأثیر چندانی بر ورزش ایران در ادامه مسیر نداشت؛ زیرا در ادوار بعدی، کاروان ورزش ایران در بازی‌های المپیک شرکت کرد و این رویه تاکنون نیز ادامه دارد. جالب آنکه برخلاف سال‌های اول انقلاب، رقابت با ورزشکاران آمریکایی یا سفر به این کشور، دیگر خط قرمزی برای ورزشکاران ایرانی محسوب نمی‌شود و برخلاف رابطه نه‌چندان دوستانه مقامات دو کشور، ورزشکاران ایران و آمریکا روابط حسنه‌ای با یکدیگر دارند. باتوجه به این موضوع، می‌توان مهم‌ترین اتفاق سیاسی و تأثیرگذار بر ورزش ایران را به سال ۱۹۸۳ ربط داد (۱۳۶۲ ش)؛ تا آن زمان رقابت با ورزشکاران اسرائیلی چندان «خط قرمزی» به‌شمار نمی‌رفت، کمااینکه قریب به پنج بازی فوتبال هم در سطح ملی و باشگاهی بین طرفین برگزار شد.آن سال، اما تیم‌های ملی کشتی آزاد و فرنگی ایران راهی رقابت‌های قهرمانی کی‌یف در اوکراین شدند و بیژن سیف‌خانی، فرنگی‌کار ایرانی در رقابت با کشتی‌گیر اسرائیلی روی تشک رفت. با وجود برتری سیف‌خانی برابر رقیب اسرائیلی‌اش، اما کاروان ایران با دستوری که از داخل صادر شده بود، اوکراین را ترک کرد و بدون اینکه حتی کشتی‌گیران آزادکار روی تشک بروند، همگی به ایران بازگردانده شدند.
درست از همان زمان که «کیهان ورزشی» تیتر زد: «سیف‌خانی پوزه اسرائیل را به خاک مالید»، تا همین امروز، دیگر رقابت ورزشکاران ایرانی با ورزشکاران اسرائیلی در زمره خطوط قرمز است و نباید انجام شود.
البته همان سال ۱۳۶۲ نیز برای رقابت با ورزشکاران اسرائیلی شک‌و‌شبهه‌هایی وجود داشت؛ آن‌طور‌که سیف‌خانی تعریف کرده، در حاشیه همان مسابقات کشتی هم کسی به‌طور دقیق نمی‌دانسته باید مسابقه دهد یا نه. سرپرست تیم ملی کشتی در کنار شخصی به اسم بهشتی که نماینده وزارت امور خارجه در آن رقابت‌ها بوده، از سیف‌خانی می‌پرسند که اگر حس می‌کند به رقیب می‌بازد نباید کشتی بگیرد. با‌این‌حال، کشتی‌گیر ایرانی اطمینان می‌دهد که می‌تواند از پس رقیب بربیاید. آن‌طور‌که کیهان ورزشی نوشته، سیف‌خانی رقیب اسرائیلی را ۱۰ بر ۳ شکست می‌دهد و موجب خوشحالی کاروان ورزش ایران و البته آقای بهشتی به‌عنوان نماینده وزارت امور خارجه می‌شود. طبق روایت این ورزشکار، آقای بهشتی چنان ذوق‌زده شده که گفته است به خاطر این برد شیرین در بازگشت به ایران حتما پاداش خواهد گرفت، ولی برخلاف انتظار، یک دستور فوری از تهران، کاروان کشتی را از اوکراین به ایران برمی‌گرداند و آقای بهشتی توبیخ می‌شود.
سال‌های زیادی درباره منشأ این خبر، بحث و جدل وجود داشت. بسیاری این موضوع را به علی‌اکبر ولایتی که آن زمان همه‌کاره وزارت امور خارجه بود ربط می‌دادند، ولی این موضوع هیچ‌گاه به‌صورت رسمی اعلام نشد. شایعات در این زمینه ادامه داشت تا اینکه بالاخره علی‌اکبر ولایتی، رئیس هیئت مؤسس و هیئت‌امنای دانشگاه آزاد در بزرگداشت روز دانشجو در دانشکده فنی‌مهندسی واحد تهران غرب به این موضوع اعتراف کرد و ضمن تقدیر از اقدام کشتی‌گیر ایرانی در عدم رویارویی با کشتی‌گیر اسرائیلی گفت: «برخی می‌گویند این کار را ولایتی پایه‌گذاری کرد؛ بنده افتخار می‌کنم پایه‌گذار این اقدام در کشور بودم».
تا امروز دقیقا قریب به چهار دهه است که ورزشکاران ایرانی از رقابت با ورزشکاران اسرائیلی طفره می‌روند. ریشه این موضوع در نگاه جمهوری اسلامی ایران به اسرائیل است که چنین کشوری را به رسمیت نمی‌شناسد. به‌این‌ترتیب در دو دهه اخیر، هر‌بار در هر تورنمنتی که قرار بود یکی از ورزشکاران ایرانی به رقیبی از اسرائیل بخورد، مصدومیت را بهانه می‌کرد و از رویارویی سر باز می‌زد. این اتفاق نه‌تن‌ها در رقابت‌های جهانی بلکه در بازی‌های المپیک هم رخ داد. سر باززدن ورزشکاران ایرانی از رویارویی با اسرائیلی‌ها همخوان با سیاست‌های مسئولان ورزش ایران بود، به‌طوری‌که در بازگشت از رقابت‌های جهانی، به آن‌ها پاداش‌های قابل‌توجهی می‌رسید.
بعد از گذشت چندین سال که می‌شد با حربه مصدومیت از رقابت با ورزشکاران اسرائیلی سر باز زد، به‌ناگاه فدراسیون‌های جهانی و البته کمیته بین‌المللی المپیک، نسبت به این موضوع حساس شدند و خبر دادند اگر از این به بعد ورزشکاران ایرانی از رقابت با ورزشکاران اسرائیلی طفره بروند، با جریمه‌های سنگینی مواجه خواهند شد. بعد از این تهدید و شاید تا الان، مسئولان ورزش ایران تغییر رویه داده و برای درامان‌ماندن از تهدید نهاد‌های بین‌المللی مبنی بر زیر پا گذاشتن منشور المپیک، رو به حربه‌های دیگر آورده‌اند؛ از بهانه برای نرسیدن ویزا گرفته تا کلا نفرستادن ورزشکاران به رقابت‌هایی که احتمال رویارویی آن‌ها با رقبای اسرائیلی وجود دارد.
تأثیر مسابقه‌ندادن با ورزشکاران اسرائیلی بر ورزش ایران، در سال‌های اخیر برجسته‌تر شده و شروعش را می‌توان انتشار هشتگ «باید ببازی» در کشتی علیرضا کریمی برابر رقیب روسش دانست. او که به همراه تیم ملی امید راهی رقابت‌های جهانی شده بود، از رقیب روس پیش افتاد، ولی فریاد‌های علیرضا رضایی، سرمربی وقت تیم ملی در سالن به‌وضوح به گوش می‌رسید که داد می‌زد «علیرضا باید ببازی». این دستور به باخت، به این دلیل بود که در آن سوی جدول، کشتی‌گیر اسرائیلی صعود کرده بود و اگر کریمی برنده آن مسابقه می‌شد، باید به رقیب اسرائیلی می‌خورد. نهایتا او کشتی با حریف روسش را عمدا واگذار کرد تا به کشتی‌گیر اسرائیلی نخورد. انتشار این ویدئو سروصدای زیادی به پا کرد و باخت‌های تعمدی ورزشکاران ایرانی در رقابت‌های بین‌المللی را که با هدف قبلی صورت می‌گرفت، هم زیر سؤال برد.
نهایتا کار به جایی کشیده شد که فدراسیون‌های جهانی، شمشیر را برای ایرانی‌ها از رو بستند و خواستند به این موضوع پایان دهند. آن‌ها با تهدید به تعلیق ورزش ایران، سعی کرده‌اند تصمیم ورزشکاران ایرانی را سیاسی و آن را با اهداف مسئولان بلندمرتبه ورزش ایران مرتبط بدانند. شرایط به‌گونه‌ای شد که چندین رئیس فدراسیون از جمله رسول خادم، مجبور شدند به‌طور رسمی نامه‌نگاری کنند و بخواهند راه‌حلی برای مشکل عدم رویارویی با ورزشکاران اسرائیلی پیدا شود.
داستان «باید ببازی» علیرضا کریمی بخشی از بحرانی است که ورزش ایران به‌واسطه سیاست عدم رقابت با ورزشکاران اسرائیلی گرفتارش شد؛ زیرا بحران اصلی را پناهندگی سعید ملایی رقم زد. او که به همراه تیم ملی جودو ایران راهی رقابت‌های اوزاکا در ژاپن شده بود، برای چندمین بار با قبول شکست عمدی از رویارویی با رقیب اسرائیلی‌اش پرهیز کرد، ولی تفاوتش در این بود که از همان‌جا راهی آلمان شد و با انجام گفتگو‌های تندوتیزی مدعی شد که به دستور مسئولان ورزش ایران برای مسابقه‌ندادن با ورزشکار اسرائیلی باخت‌های عمدی داشته است. او که بعد‌ها پناهنده مغولستان شد و در‌حال‌حاضر با پرچم این کشور در رقابت‌های جودو شرکت می‌کند، به همراه دو ایرانی دیگر در دادگاه علیه مسئولان ورزش ایران شهادت داد و از این گفت که برای مسابقه‌ندادن با اسرائیلی‌ها از سوی مسئولان ایرانی تحت فشار قرار می‌گرفت.
نهایتا دادگاه هم رأی به محرومیت سنگین و چهارساله جودو ایران داد و عنوان شده مادامی که طرف ایرانی منشور المپیک را نپذیرد، دیگر به جودوکاران ایرانی اجازه شرکت در رقابت‌های جهانی داده نمی‌شود. مسئولان ایرانی، اما با رد ادعای سعید ملایی، دخالت در این موضوع را رد کرده و گفتند که مسابقه‌ندادن با ورزشکاران اسرائیلی تصمیمی مردمی است و از آنجا که ورزشکاران هم از مردم جدا نیستند، به خواست خودشان با رقبای اسرائیلی روبه‌رو نمی‌شوند و آن‌ها تقصیری در این مورد ندارند.
ورزش ایران در چهار دهه اخیر به اندازه کافی از سوی مجامع بین‌المللی برای چنین تصمیمی تحت فشار قرار گرفته، ولی هر‌بار توانسته با اتکا به بهانه‌هایی مانند مصدومیت، عدم حضور و یا باخت‌های تعمدی از این مهلکه عبور کند. بااین‌حال، تصمیم جنجالی عده‌ای از نمایندگان در سال ۱۳۹۹ می‌رفت تا فاجعه‌ای بزرگ در ورزش ایران رقم بزند. در‌واقع در شرایطی که مجلس دهم واپسین روزهایش را سپری می‌کرد، بهارستانی‌ها دوفوریت طرح ۱۴‌ماده‌ای علیه اقدامات خصمانه اسرائیل را به تصویب رساندند که یکی از این ماده‌ها ممکن بود در آینده‌ای نه‌چندان دور گریبان ورزش را بگیرد.
موضوع به ماده یازدهم این طرح برمی‌گشت که در آن عنوان شده: «برگزاری هرگونه مسابقه یا رقابت ورزشی اعم از رسمی یا تدارکاتی میان ورزشکاران و تیم‌های ورزشی ایران با حریفان رژیم صهیونیستی ممنوع است». ماده خطرناک ۱۱ بعد‌ها از طرح مجلس حذف شد، چون اگر به‌صورت قانون درمی‌آمد، ورزش ایران به‌طور رسمی از حضور در همه رقابت‌های جهانی تعلیق می‌شد؛ زیرا به‌طور رسمی این شایعه به واقعیت می‌پیوست که این مسئولان سیاسی ایران هستند که در امور ورزشی دخالت می‌کنند و قاعدتا باید با محرومیت سنگین روبه‌رو شوند.
به هر روی، مهم‌ترین تصمیم سیاسی که در یک قرن اخیر برای ورزش ایران گرفته شده، همین مسابقه‌ندادن با اسرائیلی‌هاست؛ موضوعی که از آن به‌عنوان «خط قرمز» یاد شده و به ورزشکاری اجازه عبور از آن داده نمی‌شود. هرچند در همین بازه زمانی هم چندین ورزشکار ایرانی با اسرائیلی‌ها رقابت کرده‌اند که غالبا با بیان اینکه از روی ناآگاهی از ملیت رقیب بوده، سعی شده از کنار آن عبور شود.با‌این‌حال، پایبندی به این موضوع، علاوه بر اینکه سایه تعلیق را برای رشته‌های ورزشی ایران از جمله جودو، کشتی و شطرنج سنگین کرده، باعث مهاجرت عده‌ای از ورزشکاران سرشناس ایران هم شده است. سعید ملایی پرسروصداترین ورزشکار ایرانی است که در اعتراض به مسابقه‌ندادن با اسرائیلی‌ها از ایران مهاجرت کرد. با‌این‌حال، شاید خروج علیرضا فیروزجا، پدیده شطرنج از ایران و پناهندگی‌اش به فرانسه با دلیل مشابه، حسرت‌برانگیزترین خروج یک ورزشکار نخبه از ایران باشد.
برچسب ها: اسرائیل
نام شما

آدرس ايميل شما
توجه: نظرات حاوی توهين، افترا، اتهام و ... به اشخاص حقيقی و حقوقی، و نظرات شعارگونه «مرگ، درود و مشابه آنها»، و همچنين نظرات طولانی تر از 500 حرف، به هيچ وجه منتشر نخواهند شد.
نظر شما *

پربيننده‎ترين مطالب و خبرها