گروه بین الملل: روسیه این روزها در معرض تحریمهای پیاپی است، ولی با این همه ارزش روبل در بازار ارز همچنان رو به افزایش است و به سطح دوران قبل از شروع جنگ رسیده است. نرخ سود بالا و صادرات انرژی از جمله دلایل ثبات روبل عنوان میشوند.
اتحادیه اروپا بسته دیگری از تحریمها علیه روسیه را اعلام کرد که از جمله شامل قطع واردات زغال سنگ از این کشور میشود، با این همه بهبود ارزش روبل در برابر ارزهای خارجی همچون هفته گذشته ادامه یافت.هر دلار آمریکا با ۷۸ روبل روسیه معامله شد که مشابه دوره قبل از شروع جنگ اوکراین است. تحلیلگران اقتصادی نرخ بالای سود مبنا، کنترل شدید جریان سرمایه و نیز مازادی از درآمد در بیلان تجارت خارجی روسیه که بیشتر به ادامه صدور نفت و گاز، از جمله به آلمان برمیگردد را از عوامل بهبود و ثبات نرخ روبل ارزیابی میکنند.
با شروع جنگ روسیه علیه اوکراین ارزش روبل در برابر دلار به کمتر از نصف کاهش یافت و هر دلار با ۱۷۷ روبل معامله میشد، ولی از هفتههای گذشته ارزش ارز روسیه دوباره حالتی صعودی به خود گرفت. با توجه به تحریمهای کشورهای غربی علیه بانک مرکزی روسیه روبل در حال حاضر ارزی نیست که در بانکها مبادله شود، ولی کماکان در شماری از بازارهای ارز ولو به صورت محدود خرید و فروش میشود و نرخ آن هم بر اساس همین تبادلات تعیین میشود.نرخ بالای سود در روسیه ظاهرا یکی از عوامل اصلی تثبیت قیمت روبل است. اندکی پس از شروع جنگ علیه اوکراین بانک مرکزی روسیه با افزایش دوبرابری نرخ سود مبنا آن را به ۲۰درصد رساند. کنترل جریان سرمایه که مانعی در راه خروج ارز از کشور است نیز به کمک بهبود وضعیت روبل آمده است. این نیز هست که الیگارشها و صاحبان سرمایههای کلان در روسیه با توجه به تحریمها امکان انتقال و واریز پول از بانکهای روسیه به بانکهای خارجی را ندارند.
مازاد در تجارت خارجی هم عامل مهمی در تثبیت وضعیت روبل تلقی میشود. در حالی که کشورهای غربی واردات نفت و گاز روسیه را مشمول تحریمها نکردهاند، اقدام آنها در تحریم صدور کالا به روسیه عملا بیلان تجارت خارجی روسیه را به نفع صادرات بر هم زده و مقدار قابل توجهی ارز در دست این کشور قرار گرفته است. عدم ورود کالاهای غربی به کشور و متمایلشدن مصرفکنندگان به خرید محصولات داخلی نیز غیرمستقیم بر افزایش ارزش روبل تاثیر گذاشته است.اقدام کرملین در اعلام این که خریداران نفت و گاز باید بهای آن را به روبل بپردازند گرچه در عمل با مخالفت کشورهای غربی روبرو شده و سازوکاری که نهایتا روسیه برای این تصمیم وضع کرد تغییری در پرداختهای خارجی (به یورو و دلار) ایجاد نمیکند، ولی فضای روانی ناشی از اعلام کرملین در مجموع به سود روبل تمام شده است.
با این همه پیشبینی میشود که تاثیرات تدریجی تحریمها و رشد منفی اقتصاد روسیه که به کوچکشدن احتمالا ده درصدی آن خواهد انجامید نهایتا پایههای روبل را هم به لرزه درآورد و سقوط شدید آن را رقم بزند. این در حالی است که تا قبل از حمله به اوکراین پیشبینی میشد که اقتصاد روسیه امسال از یک رشد چهار درصدی برخوردار باشد.
اعلام تحریم زغال سنگ روسیه از سوی اتحادیه اروپا به سرعت اجرا نمیشود، ولی در صورت اجرای آن هم در قیاس با درآمدهای دیگر روسیه از نفت و گاز اثر چندانی بر وضعیت اقتصادی این کشور ندارد. اتحادیه اروپا سالانه ۴ میلیارد یورو از روسیه زغال سنگ وارد میکند که معادل یک چهارم صادرات این کشور است. بخش عمده صادرات زغال سنگ روسیه به کشورهای آسیایی میرود که هنوز آن را مشمول تحریم نکردهاند.
در مورد تحریم نفت روسیه که احتمالا اقدام بعدی اتحادیه اروپا خواهد بود و شاید تا سال آینده به لحاظ عملی قابل اجرا باشد مسئله متفاوت است و تاثیر آن بسی فراتر از تحریم زغال سنگ خواهد رفت. سال ۲۰۲۰ اتحادیه اروپا در مجموع ۴۰ میلیارد یورو نفت از روسیه وارد کرده است که ده برابر درآمد روسیه از صدور زغال سنگ به اروپاست.
با این همه به نظر نمیرسد که تحریمها در سوق روسیه به پایان فوری جنگ تاثیر محسوسی داشته باشند، چرا که ادامه جنگ در حال حاضر عمدتا به سوخت و سرباز و سلاح وابسته است که روسیه کم و بیش در تامین آنها با مشکل مواجه نیست. اما طولانی شدن جنگ در تلفیق با ادامه تحریمها و بروز نارضایتیدر میان مردمی که بعد از شروع جنگ نگاه مثبتتری به پوتین پیدا کردند شاید اثرساز شود. این که معاملات و مبادلات روسیه با کشورهای غیرغربی تا چه حد کرملین را در مهار اثرات تحریمها کمک کند هم سوال مهمی است.
مجموعه تحریمهای غرب و بینیازشدن از انرژی و مواد خام روسیه ورای تاثیرگذاری در جنگ جاری اهداف درازمدتتر را دنبال میکند؛ منزوی کردن روسیه ولو تا زمان زمامداری ولادیمیر پوتین، کاهش وابستگی به مبادلات اقتصادی و انرژیایی با این کشور و جایگزینکردن مواد وارادتی از آن با واردات از "کشورهای متحد و دوستتر" و نیز گذار سریعتر به دوران انرژی غیرفسیلی. این که در عمل این معادلات و محاسبات چگونه رقم بخورند و در پایان جنگ اوکراین چه فاکتورها و ملاحظات تازهای آنها را تشدید یا بلاموضوع کند هم از سوالهای بیپاسخ این روزهاست.