به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۲ - ۱۳:۴۸
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۱۲ ساعت ۱۷:۳۹
کد مطلب : ۳۵۰۸۲۱

نماینده‌های مجلس در فوتبال دنبال رأی می‌گردند

نماینده‌های مجلس در فوتبال دنبال رأی می‌گردند
گروه ورزشی: روزنامه اعتماد نوشت: هنوز وقتی بحث دخالت سیاست در فوتبال مطرح می‌شود داریوش مصطفوی رئیس اسبق فدراسیون فوتبال یاد اتفاقات سال ۷۶ می‌افتد. می‌گوید سید محمد خاتمی به ناحق سمت ریاست فدراسیون را از او گرفت تا بدهد به محسن صفایی فراهانی و فوتبال بیفتد دست مشارکتی‌ها. ایشان امروز در مورد عزل شهاب‌الدین عزیزی خادم از فدراسیون فوتبال هم رد پای سیاسیون و مخصوصا دو نماینده مجلس را پررنگ می‌بیند.

گفت‌وگوی روزنامه اعتماد با رییس اسبق فدراسیون فوتبال و رییس سابق کمیته استیناف صدور مجوز حرفه‌ای که فصل گذشته سر داستان حذف سرخابی‌ها از آسیا حسابی خبرساز شد را در ادامه بخوانید:

از اسفند 99 شروع کنیم و انتخاباتی که به پیروزی آقای عزیزی خادم انجامید. موضع شما در آن دوره چه بود؟
هر کسی که می‌آید کاندیدا می‌شود یک چیزی یک جوهر در وجود خودش می‌بیند. آجورلو مرتب در فوتبال بوده. کیومرث هاشمی مرتب در ورزش بوده. علی کریمی یک بازیکن خوب ولی از نظر تجربه مدیریتی کمتر از آن دوتای دیگر بود. البته مشخص بود که علی کریمی ممکن است رای نیاورد. چون فاکتورهای مدیریت اجازه نمی‌دهد یک نفر از یک حالت ابتدایی بیاید در سطح بالایی قرار بگیرد. علی کریمی به عنوان بازیکن بهترین بازیکن سال‌هایی از فوتبال این مملکت بوده. مثل دایی و باقری و عزیزی و مهدوی کیا. همین که کریمی به خودش اجازه داده در این صحنه حضور پیدا کند شهامت مدیریتی خودش را نشان داد. من بین این افراد اعتقاد داشتم آقایان آجورلو و کیومرث هاشمی متناسب هستند. به شخصه فکر می‌کردم کیومرث هاشمی رای بیاورد ولی به هر جهت رای است و مجمع و لابی‌هایی که می‌شود. در آن مقطع عزیزی خادم رای آورد. فاصله‌اش هم با کیومرث هاشمی زیاد نبود و به دور دوم رفتند. عزیزی خادم چهره جوانی بود که تیپ مدیریتی‌اش برای فوتبال به نظر من مناسب بود. کارهایی هم که کرد نشان داد آدم توانایی است. تا روزی که او را کنار گذاشتند بهترین نتایج و سریع‌ترین صعود را با کمترین هزینه برای فوتبال ما به وجود آورد. من هنوز هم یک حالت گیج‌مانند دارم که چطور شد برکنارش کردند و جرمش چه بود.

عده‌ای گفتند اینکه کریمی تنها ۸ رای آورده یک پیام از طرف جامعه سیاسیون به اهالی فوتبال بود. اینکه شما جایی در مدیریت فوتبال ندارید.

این دو بخش دارد. من نگفتم علی کریمی مدیریت ندارد. وقتی بازیکنی بهترین بازیکن آسیا می‌شود یک چیزی تو چنته‌اش هست. من گفتم برای پست ریاست فدراسیون تفکرات و حربه‌های مختلف را باید بلد باشد، باید زبان انگلیسی قوی داشته باشد و تجربه مدیریتی کافی. کریمی یک قسمت تجربه را داشت که خب بازیکن تیم ملی بود. بعد هم اعلام نکرد با چه کسانی می‌خواهد، بیاید. به نظرم پیام خاصی نداشت آن انتخابات. چون کیومرث هاشمی هم سیاسی نبود. آجورلو هم آن چیزی که نشان داد در برنامه‌هایش و کارنامه‌ای که داشت، با اینکه شاید موفق نبود، ولی آمد به استقلال و دیدیم موفق شد. کیومرث هاشمی هم سال‌ها در فوتبال بوده. آن موقعی که کمیته انتقالی آمد حکمی گرفت از آقای علی‌آبادی که با بنده برویم در فدراسیون. ماجرا ماجرای سیاسی نبود. ماجرای ورزشی بود. ماجرای سیاسی در آذر سال 1376 شروع شد که صفایی فراهانی رییس فدراسیون شود. آن زمان مشارکتی‌ها و اصطلاح‌طلبان مثل خود خاتمی و تاجزاده و ابطحی و صفایی فراهانی و دوستان‌شان آمدند که فوتبال را بگیرند دست‌شان. بودجه 45 میلیونی زمان ما. ما با 45 تومان و کمک خدا و حمایت آقای هاشمی‌طبا و فائقی و شخص من رفتیم جام جهانی.بعد بودجه  را چند برابر کردند و به هر وزارتخانه‌ای گفتند 100 میلیون بدهید به فوتبال. برای چی؟ برای اینکه نشان بدهند سیاسی‌ها عرضه این کار را دارند ولی نشان دادند که ندارند.

آقای هاشمی‌طبا در مصاحبه‌ای که با من داشت، گفت شما خودتان رفتید و درخواست کردید با استعفای شما موافقت شود. ایشان گفت شما گفته‌اید تهدیدتان کرده‌اند که شما را می‌کنند در گونی!
توی گونی کردن و بردن توی این مملکت زیاد است. بارها از این تهدیدات به ما کردند. اما این چیزی که آقای هاشمی‌طبا گفتند واقعیت ندارد. من خیلی به ایشان احترام می‌گذارم و دلم نمی‌خواهد حرفی بزنم که ایشان ناراحت شود. ولی به هر جهت دروغ گفتن حرام است. ما که مسلمان نیستیم و آقایان مسلمان هستند! من شاید یک روزی به ایشان به عنوان گله گفته باشم تیم‌های انتظامی تهدید می‌کنند ولی من که از تهدید آنها نمی‌ترسیدم. یک روز پنج تا از این سردارها توی استادیوم شیرودی آمدند در مورد یک موضوعی با من صحبت کنند و من به هر 5 نفرشان جواب رد دادم. اما اینکه من بگویم چون تهدید شدم می‌کنندم در گونی پس عوضم کنید این‌طور نیست. من آقای هاشمی‌طبا را ارجاع می‌دهم به آقای تاجزاده. اگر می‌توانند با ایشان ملاقات بگیرند، بروند،  ببینند حرف‌های من درست است یا نه. ارجاع می‌دهم به آقای فائقی. یک روز آقای مهندس فائقی ساعت 7 و نیم صبح زنگ زدند، گفتند بیا دفتر مشترک. گفتم من که کارمند شما نیستم. اجازه بدهید دیرتر بیایم. گفت نه لطفا بیا. دیدم صدایش می‌لرزد. ساعت 8 و 20 آنجا بودم. رفتم داخل و دیدم ایشان دارد راه می‌رود و چشمش هم قرمز است. گفتم چه شده؟ گفت هیچی داریوش جان. دیروز آقای خاتمی رییس‌جمهور 9 مرتبه به هاشی‌طبا در جلسه هیات دولت زنگ زده گفته تا فردا ساعت 12 استعفای مصطفوی روی میز من باشد. من دروغ می‌گویم؟ اصلا من دروغ می‌گویم. آقای فائقی هم دروغ می‌گوید؟ شما به آقای تاجزاده مراجعه کنید. ایشان از طریق برادرش با من تماس گرفت و گفت داداش با شما کار دارد. ما رفتیم وزارت کشور. نشستیم و ایشان برگشت گفت آقای مصطفوی می‌شود از شما خواهش کنم استعفا بدهید؟ گفتم شما چه کاره‌ای؟ برای من وزیر و وکیل فرقی ندارد. تاجزاده جواب داد آقا گفته استعفای شما را بگیریم. گفتم این آقا آقا که شما می‌کنید چطور به خودش اجازه می‌دهد، بیاید حق یک نفر را بگیرد، بدهد به حزب خودش؟ من استعفا نمی‌دهم. نه به حرف شما و نه هاشمی‌طبا. من فقط به خاطر چهره آقای فائقی که صبح دیدم فردا استعفا می‌دهم.

آقای ولی‌الله صالح‌نیا بدنساز سابق تیم ملی در مصاحبه‌ای عنوان کرده سال ۲۰۰۲ یکی از احزاب مطرح آن زمان عمدا اجازه نداد تیم ملی برود جام جهانی چون می‌ترسیدند شلوغ شود.
اگر قرار باشد این حرف را ایشان بدانند و من ندانم پس جایگاه رییس فدراسیون کجاست؟ صالح‌نیا پسر بسیار خوبی است ولی من به شخصه این حرفی که شما می‌زنید را اصلا نشنیدم. تیم ما رفت توی بحرین و سه بر یک باخت. چطور می‌توانیم ادعا کنیم ما بهتر از عربستان و بحرین بودیم. تیم ما هم بازی را باخت هم سیاست را. بالاخره وقتی یک چیز ناحق است، ناحق است. خداوند منتظر نمی‌ماند که شما مدام ظلم کنید و چیزی نگوید به شما. بله! شما ظلم کردید و آمدید جای کسی که سال‌ها برای فوتبال زحمت کشیده بود آقای صفایی فراهانی را گذاشتید و ایشان هم نتوانست تیم را ببرد جام جهانی. مشکل جای دیگر بود. وقتی سه بر یک به بحرین باختیم این صدای خداوند بود که می‌گفت ظلم نکنید ظلم پایدار نیست.

برگردیم به سال ۹۹. بعد از پیروزی آقای عزیزی خادم جریان ورود سیاست به فوتبال کم‌کم شکل گرفت و پرونده‌سازی اتفاق افتاد.
عزیزی خادم توی یک انتخابات دموکراتیک رییس فدراسیون شد. ایشان کسی بود که می‌توانست کار را جلو ببرد و نتایجش را هم دیدیم. وقتی ویلموتس گرفتاری درست کرد برای مملکت ایشان بعد از اینکه دو تا بازی به بحرین و عراق باختیم دوباره آمد روی صندلی نشست و این یکی از نکات مهم است. من همین‌جا یک پرانتز باز می‌کنم. آن زمانی که ویلموتس مجدد آمد روی صندلی تیم ملی نشست و دو تا بازی به ایران باخت قراردادش باطل شده بود. او رفته بود شکایت کرده بود و دوباره آمد نشست که این را به موقع بررسی می‌کنم. به نظر من عزیزی خادم یا هر کس دیگری که بیاید، آن مسائلی که شما گفتید برای ایشان درست کردند، اینها هست و من هم بیشتر از اینها می‌دانم و جاهای دیگر هم گفتم. چون حق است وظیفه دارم بگویم. عزیزی خادم یکی از آدم‌هایی بود که می‌توانست فوتبال را تکان بدهد. امروز هم دارم می‌گویم جای ایشان با پرونده‌سازی و صحبت و با نشریات مختلفی که وابسته به خودشان بود غصب شده یعنی جای او الان غصبی است. من اعتقاد دارم هیات‌رییسه فعلی باید بروند از عزیزی خادم حلالیت بطلبند. چون کاری نکرده بود. مثلا یکی از ایرادهایی که از او می‌گرفتند و به من مربوط می‌شد را به شما بگویم. می‌گفتند کمیته بدوی و استیناف لیگ حرفه‌ای تخلف کرده. چه تخلفی؟ اینکه رییس فدراسیون اعضا را نبرده در هیات‌رییسه یا مجمع و اسم‌شان تصویب نشده قانونی نبوده. خب این کار از سه سال پیش بود و قبل از عزیزی خادم هم انجام می‌شد. یک جوان آمده دلش می‌خواهد خدمت کند و کار دیگری نکرد. این حرف‌هایی هم که زدند هیچ‌کدام برایش مدرک رو نشد. حتی سرپرست فدراسیون گفت این پاداش‌هایی که داده شده بود قانونی بود.

دماغ یک نفر را که می‌خواست خدمت کند، زدید، سوزاندید. نسل‌های بعدی چطور می‌توانند، بیایند جلو که خدمت کنند؟ با خودشان می‌گویند اگر برویم جلو می‌شویم یکی مثل عزیزی خادم. من صحبتم با نهادهای امنیتی و اداری و ممیزی و حسابداری است. شما که چیزی رو نکردید عزیزی خادم چه تخلفی کرده پس معلوم است برای او برنامه چیده شده بود. من می‌گویم فوتبال ما دم جهانی است و باید یکی شویم. الان هم قرار است انتخابات برگزار شود. در بین این نامزدها نمره صد داریم و نمره 5 هم داریم. نکند دوباره نمره 5 برود بنشیند جای 100 یا بالعکس. یک کاری کنید که دنیا قبول داشته باشد. فوتبال کلمه خارجی است. فوتبال را ما اختراع نکردیم. قوانینش را آنها نوشتند و مرکزش در زوریخ است. ما باید خودمان را با مقررات بین‌المللی وفق بدهیم اینکه یک‌شبه برای یک نفر یک تن پرونده می‌سازند درست نیست. حالا پرونده ساختید و طرف را کنار گذاشتید و از آن به بعد دیگر مهم نباشد. می‌خواستند فقط آن یک نفر نباشد.

زمان آقای عزیزی خادم به من گفتند بیا بهترین سمت را بگیر قبول نکردم. قبل از رفتن آقای تاج هم به من سمت داد و قبول نکردم. من از بالا تا پایین فوتبال را دیدم و دیگر برایم جذابیت ندارد. ولی بیاییم از فوتبال حمایت کنیم. یک تعدادی را گذاشتند هیات‌رییسه که یک بازی تدارکاتی نتوانستند هماهنگ کنند. یک بازی هم در مشهد برگزار کردند که آن افتضاح رخ داد. وزیر کشور هم بعدش آمد، گفت ما 48 ساعته متخلف را اعلام می‌کنیم. کو؟ می‌دانید چرا؟ چون آدم‌های این کاره هستند، وابسته هستند به یک جریان سیاسی محکم که وزیر کشور هم نمی‌تواند کاری بکند. من که هیچ! بنابراین یک بار برای همیشه اعلام کنیم هرکس رییس فدراسیون می‌شود مطالعه کنیم که از نظر بالایی‌ها مشکل نداشته باشد، از نظر فوتبال مشکل نداشته باشد از نظر ورزشی هم مشکل نداشته باشد. وزارت ورزش را که ولش کنید. وزیر دو دستی به میزش چسبیده و به خصوص دنبال پیشرفت ورزش نیست. الان فوتبال صاحب ندارد و یتیم است. دعا کنید هشتم شهریور زودتر بیاید تا ما یک صاحبی بالای سر فوتبال ببینیم و با این صاحبی که می‌بینیم، برویم به جنگ مسائل. وگرنه تا آن روز اتفاقی نخواهد افتاد. در این مدت کاری انجام نمی‌شود. همه دنبال لابی هستند. دنبال دیدار با مقامات امنیتی، وزیر، هیات‌ها و رای خریدن هستند.

چرا برای ایشان پرونده‌سازی شد؟ آیا انتظار خاصی داشتند که برآورده نشد؟
یک چیزهایی هست که می‌شود، گفت ولی یک‌سری چیزها را نمی‌شود، گفت. من که مدرک ندارم، بیایم یک نفر را متهم کنم. پس فردا یک شکایتی از من می‌کنند و آخر عمری مرا می‌کنند زندان. هیچ کس هم صدایش در نمی‌آید. شاید، شاید یک اتفاقاتی افتاد که به این مسیر رسید. من ایراد را به عزیزی خادم می‌گیرم. نباید می‌گذاشت کار به اینجا برسد. اگر شما قبل از اینکه رییس شوی به کسی قول دادی دبیرکلش می‌کنی خب دبیرکلش کن! حتما خوب بوده دیگر.

کی قرار بود دبیرکل شود؟
نه دبیرکل، نایب‌رییس یا عضو هیات‌رییسه. می‌خواهم بگویم وقتی یک رییس فدراسیون از دل مجمع بیرون می‌آید و آن سختی‌ها را می‌گذراند دیگر کاری ندارد با هفت، هشت نفر تعامل کند. هر هشت نفر رفتند علیه ایشان شدند. چطور هشت نفر به یک نظر واحد رسیدند؟ یک جای کار ایراد دارد. هرچند ممکن است به آن هشت نفر گفته باشند آن ورقه‌ها را امضا کنید. ولی این هم از نظر من منطقی نیست که صرفا چون به آنها گفتند امضا کرده باشند. هر کدام از آن هشت نفر شخصیت مستقل دارند. چطور می‌توان به هشت نفر یک دستور واحد داد؟ بنابراین یک اشکال دوسویه است. عزیزی خادم نتوانست هیات‌رییسه را هندل کند و با توجه به طبیعیات‌شان رفتار کند. آنها با اساسنامه آمدند جلو. حالا ممکن است جایی عزیزی خادم کاری نکرده باشد و آنها بچسبانند به اساسنامه. پاداش‌ها و برداشت‌ها و... ما البته چیزی ندیدیم ولی وقتی یک مدیر رییس فدراسیون می‌شود و از دل یک مجمع هشتاد و چند نفری می‌آید بیرون یک مدیر معمولی نیست. باید با اینها یک کاری می‌کرد. بهانه VAR هم در همان راستاست. کاری ندارد که. من الان ادعا می‌کنم شما هم اسراییلی هستید. شما هم می‌گویی خودت اسراییلی هستی! که البته به من زیاد گفتند.

اینکه من و شما بگوییم تفاوت دارد با اظهارات یک نماینده در صحن علنی مجلس!
آن تریبون باز است و نماینده‌های مجلس هرچه دوست دارند، می‌گویند. به من گفتند اسطوره شکست! من نمی‌دانم چه شکستی آوردم؟ تا زمانی که من بودم در جام ملت‌ها عربستان را سه - هیچ و کره را 6 بر 2 بردیم و تیم رفت ماقبل فینال که به نفوذ اعراب در کنفدراسیون آسیا باختیم. دو تا پنالتی روی خداداد عزیزی و کریم باقری نگرفتند. تمام شد. آقای عزیزی خادم باید همه جوانب را در نظر می‌گرفت. یکی از ایرادات ایشان این بود که حرف گوش نمی‌کرد. نه حرف بد که حرف خوب را هم گوش نمی‌کرد. مشاوران دورش کسانی بودند که نتوانستند ایشان را در مورد کاری که انجام می‌داد قانع کنند.
اما این نماینده مجلسی که می‌گوید ایشان با شرکت اسراییلی در ارتباط است خب سند بیاورد و نشان بدهد روی چه حسابی این حرف را می‌زند. تا زمانی که نشان ندهد من می‌گویم نماینده مجلس پشت تریبون مجلس خلاف صحبت کرده. حالا یک‌سری چیزهای امنیتی است و نمی‌شود به همه نشان داد ولی به چهار نفر مثل من که در این کار پدرشان درآمده نشان بدهند. به من هم گفتند ولی چیزی نشان ندادند. البته آن آدم‌هایی که با من صحبت کردند آدم‌های بسیار دموکراتی بودند و با احترام با من صحبت کردند ولی چیزی به من نشان ندادند.
تصمیم این بود که عزیزی خادم نباشد و تصمیم هم اجرا شد. امیدوارم این‌بار که انتخابات برگزار می‌شود یک آدم جامع الشرایط انتخاب شود. امیدوارم کسی بیاید که فوتبال را بشناسد و در لایه‌های مختلف خدمت کرده باشد. در کنفدراسیون و فیفا حرفش برو داشته باشد. تا در کنفدراسیون و فیفا حرف‌مان تاثیر نداشته باشد فوتبال ما در بعد بین‌المللی پیشرفت نمی‌کند. دنیا این است. دنیا آدمش را می‌بیند و بک‌گراندش را چک می‌کند. اینکه بازیکن بزرگی بوده، مدیرعامل باشگاه بزرگ بوده، سابقه قبلی‌اش در فدراسیون چه بوده، از نظر تجهیزات فیزیکی فوتبال چه کرده و اینها. الان شما بروید آکادمی ما را ببینید. این محصول چه کسی بوده؟

گفته می‌شود یکی از دلایل سر لج افتادن مجلس با فدراسیون فوتبال جنگ لفظی شما با آقای راستینه روی آنتن زنده تلویزیون بود.
از شما می‌پرسم آیا حرف بدی به آقای راستینه زدم؟ او هم مثل بچه من است. نماینده کشور است و قابل احترام. حرف بدی نزدم به ایشان. من گفتم بروید دنبال اصول کاری یک نماینده مجلس و دنبال مشکلات مردم باشید. به همین آقای راستینه و آقای قاضی‌زاده که خیلی شاکی این ماجرا هستند، می‌گویم یعنی شما نماینده شدی که بروی دنبال کارهای ویلموتس و عزیزی خادم و اینکه تاج رییس فدراسیون نشود؟ ماهیت و طبع کار شما در مجلس این تعریف شده؟ یا تعریف شده که اول گشایش زندگی مردم؟ تحصیلات مجانی؟ وضعیت معیشتی مردم؟ آن چیزی که توی دلم هست را نمی‌توانم بگویم. شما برای ازدواج و بیکاری مردم چه کردی؟ آقای راستینه و آقای قاضی‌زاده شما اگر خیلی هنر دارید یک تیم در شهرستان خودتان اداره کنید. یک تیم در شهرکرد نداریم. شما در مورد فدراسیون حرف می‌زنی ولی اول برو شهر خودت را درست کن. چند نفر در شهر خودت خانه ندارند و ازدواج نکرده‌اند و بیکارند؟ بابا اینها را بگذارید جلوتان و یک جدول درست کنید. اگر آقای راستینه آدم با انصافی باشد پایش را دیگر در فوتبال نمی‌گذارد. می‌رود دنبال اعتیاد و معاش مردم و کار جوانان و مسکن. آنها واجب‌تر است یا اینکه رییس فدراسیون چه کسی باشد؟

خب گفتید آقای عزیزی خادم نباشد. خب نیست! موفق هم شدید. بعدش؟ من با ایشان جنگی ندارم. من واقعیت را به ایشان گفتم و اگر دلگیر شده بیاید تا من به او بگویم من قصدی ندارم ولی اگر دوباره حرف بزنیم همین حرف‌ها را می‌گویم که وظیفه شما این نیست که بیایید در انتخاب فدراسیون فوتبال یا حذف رییس دخالت کنید. این نیست که بیایید در تلویزیون در مورد تاکتیک با داریوش مصطفوی بجنگید. این نیست که بیایید، بگویید یک جریان با جملات سخیف حرف زده! بابا شما نماینده مجلس هستی. بعد رفتند در مجلس و آن نماینده در مورد من حرف زد که تمامش دروغ بود. من جواب‌شان را نمی‌دهم و پیگیری نمی‌کنم. چون این چیزها توی مملکت ما عادی شده. توی یک مملکت دیگر که بود، می‌رفتند سراغ نماینده که بیا ثابت کن. اینکه استوانه شکست است و پول‌های زیادی خرج کرده را ثابت کن. کل بودجه ما 45 میلیون بوده. کجا ما زیاد خرج کردیم؟ حرف‌شان بی‌اهمیت شده بین مردم. وقتی اینها حرف می‌زنند مردم می‌فهمند که اینها زیاد جدی صحبت نمی‌کنند. ما هم پیگیری نکردیم. ولی الان دارم می‌گویم ولله وظیفه نماینده دخالت در انتخاب یا حذف رییس فدراسیون نیست. حرف زدن در مورد اعضای فدراسیون نیست. شأن شما اجل از این حرف‌هاست. شما نماینده یک ملت 85 میلیونی هستید. حالا از شهری آمده‌ای که کلا ده دوازده هزار رای داشته ولی حالا نماینده مجلس ایرانی و من احترام می‌گذارم. تا کجا؟ تا جایی که شما حد خودتان را بدانید. آن حد کجاست؟ انتخاب یا عدم انتخاب رییس فدراسیون نیست. می‌توانید نظر بدهید ولی نمی‌توانید هر روز ورود کنید. این آقای قاضی‌زاده هاشمی که لحاف، تشک انداخته توی تلویزیون و هر روز آنجاست. حالا آقای راستینه کمتر.

برخی می‌گویند اینها می‌خواهند از طریق فوتبال چهره شوند و رای  بیاورند.
آن چیزی که فوتبال برای فوتبالی‌ها ندارد، یعنی ما که دنبال رای نبودیم و منظورم جامعه ماست، الان برای سیاسیون مهم است. آنها دارند با حرف فوتبال رای می‌آورند. من یک جدول می‌گذارم جلوی آقای قاضی‌زاده و یکی هم جلوی آقای راستینه. اینکه شما چند بار در مورد فوتبال صحبت کردی؟ چند بار در مورد مسکن حرف زدی؟ چند بار در مورد اعتیاد اظهارنظر کردی؟ در مورد بیکاری و... اصلا می‌دانید این جوان که در شهر بیکار است چه مصیبت‌هایی برای شهر می‌سازد؟ اگر این جدول را پر کردند من می‌روم و دیگر پیدایم نمی‌شود. ولی اگر این جدول پر نشد و دیدند عوض اینکه بروند گشایش ایجاد کنند در زندگی جوانان شهرشان آمدند دنبال فدراسیون و پرسپولیس و استقلال و خصوصی‌سازی، بیشتر دقت کنند. همه کسانی که در مورد خصوصی‌سازی سرخابی‌ها حرف زدند غیر فوتبالی‌ها بودند. رییس خصوصی‌سازی هم غیر ورزشی و فوتبالی است. حالا گند کار بعدا در می‌آید. چون اینها استاد هستند و وکیل دارند و ما هیچ چی نداریم. چیزی که می‌بینیم این است که این وضعیت به نفع دو تیم نخواهد بود.

کارشناسان هم می‌گویند.
من با کارشناسان رابطه ندارم و این نظر خودم است. شش، هفت ماه دیگر این وضعیت تولید ناراحتی می‌کند. من توصیه می‌کنم به نماینده‌ها. ما دویست و هفتاد، هشتاد نماینده داریم و این حرف من خطاب به پنج، شش نفرشان است. من مصاحبه‌ای از آقای فروردین خواندم خوشم آمد. با واقعیت دارد زندگی می‌کند. اینکه یک نماینده بیاید و این شکلی حرف بزند و دوستانش را به یک شکل محترمانه بیاورد در راه پیشرفت فوتبال. اگر نماینده مثل آقای فروردین باشد مخلصش هم هستم. او هم آمده صحبت کرده ولی دخالت نکرده. ولی اگر نماینده مثل آقای قاضی‌زاده یا راستینه باشند و در مورد فوتبال حرف بزنند من تا عمر دارم جواب می‌دهم و اگر ادامه بدهند، می‌روم در شهرشان میتینگ می‌گذارم و آنجا به جوانان می‌گویم اینها عوض اینکه دنبال حل کردن مشکلات شما باشند، افتادند دنبال فوتبال چون می‌خواهند از شما رای بگیرند. آگاه باشید و بهشان رای ندهید، وگرنه من کاری ندارم. یک آدم هفتاد و چند ساله‌ام که افتاده یک گوشه و با کسی کار ندارم. فقط با مردم و مملکتم کار دارم. هر جا ببینم به نظر مردم و مملکت است تا جایی که در وسعم باشد توضیح می‌دهم.

 
پربيننده‎ترين مطالب و خبرها