گروه بین الملل: یک دیپلمات پیشین میگوید: به نظر میرسد که ایران در حال تصحیح سیاستهای خودش است و آنگونه که من رصد کردهام و برداشت میکنم، ایران در حال کنار کشیدن از جنگ اوکراین است.
روز دوشنبه ایران اعلام کرد که تعدادی از اقدامهای متقابل را در واکنش به صدور قطعنامه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی اجرایی کرده است. ایران وعده داده بود که در صورت صدور قطعنامه در شورای حکام آژانس، پاسخی سخت و قاطعانه به این اقدام خواهد داد.
این اقدامهای متقابل تا چه اندازه میتواند وضعیت پرونده هستهای ایران را بهبود بخشد؟ آیا ایران و آژانس وارد چرخه اقدام و اقدام متقابل شدهاند که به تشدید تنشها میانجامد؟ چه راهکاری برای خروج از بنبست کنونی در مذاکرات هستهای وجود دارد؟
جاوید قرباناوغلی، دیپلمات پیشین گفت هر گونه اقدام تقابلی نتیجهای جز چرخه معیوب بغرنجتر شدن و پیچیدهتر شدن مساله و راهحل موضوع ندارد. اینکه این چرخه به نفع کدام طرف است هم جای بررسی دارد.
بخش هایی از گفت و گوی جاوید قرباناوغلی، سفیر پیشین ایران در آفریقای جنوبی با روزنامه اعتماد را در ادامه بخوانید:
*من تصور میکنم با توجه به شرایطی که ما در عرصه جهانی، در مسائل داخلی، در اقدامات مرتبط با جنگ وکراین و غیره داریم، در مجموع چنین چرخه تشدید تنشی به نفع ایران نخواهد بود. نتیجه کاملا قابل پیشبینی اقدامات متقابل ما این است که فشارها روی ایران افزایش خواهد یافت.
*من نمیخواهم بگویم که ما با انتخاب خودمان وارد این چرخه معیوب شدهایم، بلکه ما را در این چرخه معیوب انداختهاند. در همین روزهای اخیر، یاییر لاپید، نخستوزیر کنونی اسراییل که باید به زودی قدرت را واگذار کند، به صراحت گفته بود که ما مانع احیای برجام شدیم. این اظهارنظر پیام بسیار روشنی برای کسانی که در ایران تصمیمگیر و تصمیمساز هستند، دارد.
*سه موضوع در شرایط حاضر کاملا با هم گره خوردهاند. یکی موضوع برجام است که کاملا به بنبست خورده است و همانگونه که اشاره کردید وارد یک سیاست تقابلی میان ایران و غرب از یک طرف و میان ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی از طرف دیگر شدهایم.
*مساله دوم مساله جنگ اوکراین است و زمانی که پای ایران به این جنگ کشیده شد و شواهد و دادههایی را در مورد ارسال پهپادهای ایرانی به روسیه و استفاده از آنها در جنگ اوکراین ارایه شد، کاملا روشن شد که ایران به بخشی از مساله در جنگ اوکراین تبدیل شده است.
*البته ایران ابتدا سعی کرد که تکذیب کند، اما نهایتا وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران پذیرفت که تعدادی پهپاد، در قالب قراردادهایی که با روسها داریم، قبل از آغاز جنگ اوکراین دراختیار روسیه قرار گرفته است.
*مساله سومی که قابل توجه است و باید جدی گرفته شود، مسائل داخلی ایران است. مسائل داخلی ایران به طرز چشمگیری بر افکار عمومی جهان از یک سو و از طریق افکار عمومی جهان بر تصمیمگیری کشورهای اروپایی و غربی موثر است.
*این تاثیر به گونهای است که حتی اگر غربیها به هر انگیزهای بخواهند با ایران وارد مذاکره شوند یا انعطافی در مقابل ایران نشان دهند، فشار افکار عمومی در غرب که به حدی نسبت به ایران حساس شده است که مانع از تصمیمگیری مقامهای غربی خواهند شد.
*همین روزها شاهد بودیم که پارلمان اروپا اعلام کرد که تا اطلاع ثانوی هرگونه ارتباط با ایران را قطع خواهد کرد و همزمان شاهد اظهاراتی با لحن بسیار تند از سوی امانوئل مکرون، رییسجمهور فرانسه و اولاف شولتز، صدراعظم آلمان بودیم.
*در کنار اینها شاهد یکدستی و یکپارچگی بیسابقه ایرانیان معترض خارج از کشور هستیم که برای نخستینبار با وجود تمام اختلافهایی که همه خبر داریم با هم داشتند، با صدای واحدی در کشورهای خارجی زبان به اعتراض گشودهاند که این هم قطعا بر تصمیمگیری رهبران کشورهای غربی اثر خواهد گذاشت.
*اگر این سه موضوع را درنظر بگیریم، متوجه میشویم که وضعیت ایران در جهان به سمتی میرود که دولت جمهوری اسلامی ایران در جهان به عنوان یک دولت سرکش مطرح شود، دولتی که به تعبیر غربیها مردم خودش را سرکوب میکند، دولتی که برنامههای اتمیاش به ادعای غربیها به دلیل پنهانکاری و عدم همکاری با آژانس بینالمللی اتمی به شکل خطرناکی پیشرفت میکند. فارغ از درست یا غلط بودن این ادعاها، به نظر من راهحل سیاست تقابلی نیست، راهحل دیپلماسی و گفتوگو است.
*این نخستینبار نیست که در دنیا چنین اتفاقهایی میافتد و بسیاری کشورها در چنین شرایطی به جای سیاستهای تقابلی و برخوردهای واکنشی یا تدافعی، راهحلهایی برای دور زدن بحران و رسیدن به یک تفاهم با بازیگران اصلی خارجی پیدا کردهاند.
*به عنوان مثال در پرونده مشهور به سوالات پادمانی اگر ما بتوانیم با رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی گفتوگو بکنیم و حالا نمیگویم مساله را کامل حل بکنیم، صرف اینکه وارد مذاکره شویم، این مذاکره کشورهای غربی را که مدعیان این مساله هستند، خلع سلاح میکند.
*شاید درست باشد که بگوییم دولتهای غربی زیادهخواهی میکنند اما این زیادهخواهی ناشی از سیاستهای تقابلی ما با آژانس است، این ناتوانی ما در گفتوگوی سازنده با آژانس است که به طرفهای غربی اجازه میدهد بر آژانس تاثیر بگذارند یا بر افکار عمومی جهان در مورد ابهامهای پرونده هستهای ایران موثر باشند.
*مثال دیگر در مورد قضیه استفاده از پهپادهای ایرانی در جنگ اوکراین است. به نظر میرسد که ایران در حال تصحیح سیاستهای خودش است و آنگونه که من رصد کردهام و برداشت میکنم، ایران در حال کنار کشیدن از جنگ اوکراین است.
*اگر این تصحیح صورت گرفته است، قطعا طرفهای غربی این را متوجه میشوند، اما چرا ما از یک اهرم مذاکره و آورده سر میز گفتوگو از آن استفاده نکنیم و با غربیها در این مورد صحبت کنیم و تا حدی فشارهای غربیها را به خودمان کم کنیم.
*دیدیم که غربیها توانستند در مجمع عمومی سازمان ملل متحد علیه روسیه قطعنامه بگیرند، قطعنامهای با موضوع پرداخت غرامت و خسارت به اوکراین که ۹۴ کشور به آن رای مثبت دادند. من نگران این هستم که سیاست عدم شفافیت ایران، یا سیاست تقابلی از سوی ایران یا حتی وقوع خطایی از سوی ایران و پیگیری سیاست قبلی در مقابل روسیه و جنگ اوکراین، باعث شود که ما در مظان قطعنامهای قرار بگیریم و شاید حتی برخی خسارتهای ناشی از جنگ اوکراین بر گردن ما بیفتد.
*من تاکید میکنم که بهترین راه این است که ما با طرفهای خارجی صحبت کنیم، اینگونه نتایج بهتری میگیریم. در مورد مسائل داخلی هم من معتقدم باید اعتراضها را شنید و با استفاده از روشهایی که همه کشورهای دموکراتیک با اعتراضها مواجه میشوند، آنگونه مواجه شد.
*انتساب این اعتراضها به خارج از کشور و بیگانگان به نظر من حل مساله نیست. همین روزها سالگرد اعتراضهای جلیقه زردها در فرانسه بود که نزدیک به یکسال و نیم فرانسه را به آشوب کشید، اما نهایتا با تدبیر و درایت توانستند مساله را حل کنند.
*فقط مختص فرانسه هم نیست، در کرهجنوبی و در کشورهای دیگر شاهد اعتراضهای اینچنینی هستیم، اما نوع برخوردها به شکلی است که اجازه نمیدهد فشارهای خارجی بر آنها تشدید شود، به خصوص اینکه ما همزمان با اعتراضهای داخلی در موضوعهای متعدد دیگری هم با دنیا در حال چالش هستیم و طبیعی است که غربیها و دشمنان ما، چه منطقهای و چه فرامنطقهای، این مساله را برجسته کرده تا افکار عمومی کشورهای خودشان و جهان را علیه ما بسیج تا برای رسیدن به اهداف خودشان از این فشار افکار عمومی بهرهبرداری کنند.
*نمیتوان در مورد چنین مسالهای پیشگویی کرد، اما با اطمینان میتوانم یک مساله را با قطعیت بگویم که غربیها دنبال این هستند که از طریق راهکاری با ایران به تفاهم برسند.
*واقعیت این است که طرفهای غربی نمیخواهند ایران به جایی برسد که از مرحلهای که از آن با عنوان گریز هستهای یاد میشود، عبور کند. برنامه هستهای ایران در برجام برای برطرف کردن این نگرانی دولتهای غربی تحت کنترل قرار گرفته بود.
*شتاب این استراتژی غربیها به تناسب شرایطی که ایران در جهان دارد، کم و زیاد میشود. اگر ایران تحت فشار بینالمللی باشد و باتوجه به اینکه هر کشوری که تحت فشار است مجبور است امتیازهای بیشتری بدهد، آنها هم علاقهمندی خودشان را برای مذاکره کمتر نشان میدهند.
*در هفتههای اخیر امریکاییها بارها گفتهاند که مساله مذاکره با ایران و احیای برجام اولویت ما نیست و حتی این اظهارنظر از زبان رابرت مالی که از افراد برجسته حامی احیای برجام بود هم منتشر شده است.
*به نظر من این سیاست واقعی امریکا نیست، اما به دلیل شرایطی که ایران درگیر آن شده است، ترجیح میدهد که در پاسخ به افکار عمومی داخلی امریکا و افکار عمومی جهان، فعلا موضوع مذاکرات هستهای و احیای برجام را در مرحله دوم بگذارد.
*دو ویژگی اقدامی که ایران انجام داده یک شمشیر دو لبه است. از یک طرف درست است که غربیها را میترساند، اما باید دید که به واسطه این اقدامات به سمت مذاکره با ایران میآیند یا به سمت تشدید تنشها با ایران میروند، به نظر من در شرایط کنونی احتمال گزینه دوم برای غربیها بیشتر است.
*ما که بارها گفتهایم که دنبال ساخت بمب اتمی نیستیم، اگر دنبال آن نیستیم، هدفمان از افزایش غنیسازی ۶۰ درصد یا حتی در آینده بالاتر از آن ۹۰درصد یا استفاده از سانتریفیوژهای نسل جدیدتر که قرار بود تحت برجام در سالهای آینده مورد استفاده قرار گیرد، چیست؟ آیا میخواهیم غرب را با این اقدامات پای میز مذاکره برگردانیم؟ در این شرایط، با سه موضوعی که بالاتر اشاره کردم، بعید میدانم که با این روشها غربیها به سمت مذاکره با ایران بیایند.
*در اجلاسی که اخیرا در بحرین برگزار شد، مشاهده کردید زبانی که علیه ایران بیان شد، چه از سوی کشورهای عربی منطقه و چه از سوی اروپا و امریکا، زبان تهدید بود، زبان ترغیب برای گفتوگو و مذاکره نبود.
*ما باید شرایط را درک کنیم، کشوری که در موقعیت ماست، باید سعی کند میزان خطرها و تهدیدهای بینالمللی خود را کمتر کند.
*ممکن است که گزینشی برخورد و اولویتبندی کند، ولی اگر بنا باشد ایران همزمان در چند جبهه وارد جنگ دیپلماتیک با طرفهای خارجی شود، من با توجه به وضعیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی داخلی ایران، فکر میکنم که موجب ترغیب غربیها و فشار بر آنها برای اینکه با ایران مذاکره و مسائل را حل کنند، نخواهد شد.
*راهکار مسائل خیلی ساده است تا جایی که ما خبردار شدیم، در سفر پیشین هیات ایران از سازمان انرژی اتمی به وین، دو طرف تقریبا به توافق رسیده بودند و قرار بود معاون آقای گروسی هم به تهران بیایند.
*حتی ظاهرا حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه، پیغامهایی را از امریکا گرفته بود که در صورت توافق با رافائل گروسی، امریکا از این قضیه حمایت خواهد کرد. اینها خبرهایی است که از منابع مختلف دریافت کرده بودیم.
*متاسفانه نمیدانیم که در این موضوع چگونه تصمیمگیری شد، چراکه مراکز تصمیمگیری در یک کشور نه یکدست هستند و نه یکصدا. اگر این راهحل کنار هم گذاشته نشده باشد، فعلا به محاق رفته است. ما راه درستی را در تعامل با گروسی شروع کرده بودیم، چنانچه ما با گروسی به توافق میرسیدیم، غربیها را کاملا خلع سلاح کرده بودیم و آنها دیگر نمیتوانستند در رابطه با مسائل مرتبط با آژانس و برنامه هستهای ایران اینگونه با ما برخورد کنند.
*راهبردهایی هست که میتواند تنشها میان ایران و غرب را کاهش دهد و حتی به نظر من این اقدامات میتواند در مسائل داخلی ایران هم موثر باشد.
*مساله کنار کشیدن ایران از منازعه اوکراین بسیار مهم است، همانگونه که عرض کردم در این مسیر گامهایی برداشته شده است، اما دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران این هنر سیاسی و دیپلماتیک را ندارد که از آن کاری که میکند به بهترین وجه بهرهبرداری کند. در واقع از این کار میشد به عنوان آوردهای برای مذاکره استفاده کرد تا جایی که ما اطلاع داریم فعلا ارسال پهپاد به روسیه منتفی شده و مساله موشکها که ادعا میشد جدی شده است، ادعا میشود که کاملا از دستور کار خارج شده است.
*اینها گامهای مثبت و ترغیبکنندهای است، چرا ایران از اینها برای مذاکره با غربیها استفاده نمیکند. عقلانی کردن موضع ایران درقبال جنگ اوکراین، به ویژه با توجه به اینکه روسها هماکنون در آنجا در باتلاق گیر کردهاند و امریکاییها هم تلاش میکنند راههایی را باز کنند که روسها به سمت گزینش راهحل دیپلماتیک بروند، تاثیر زیادی بر روابط با غرب خواهد داشت.
*به نظر من دو مساله در رابطه با ایران برای غرب بسیار مهم است؛ نخست اینکه بتوانند برنامه هستهای ایران را مهار کنند؛ نباید به عبارت مهار با رویکرد منفی نگاه کنیم، بلکه به تفاهمی برسند که خیالشان از برنامه هستهای ایران راحت شود که ایران دنبال ساخت بمب اتم نیست.
*دومین مساله این است که غربیها نگران این هستند که ایران هر روز بیشتر در سیاست روسها ادغام شود و قرار گرفتن ایران در کنار روسیه در جنگ اوکراین، نشانههای روشنی از تشدید این هراس بود. غربیها اهمیت میدهند که ایران در چنبره سیاست روسها نیفتد و انتخاب نهایی ایران، روسیه نباشد.
*مساله آخر هم مسائل داخلی ایران است و باید سعی کنیم مساله داخلی ایران را از طرقی که همه کشورهای دموکراتیک دنیا در مواجهه با اعتراضها برخورد میکنند، آن را حل کنیم. متاسفانه این رویکرد در اینجا حاکم نیست و تا مسائل داخلی وجود دارد، فشار افکار عمومی باعث میشود که غربیها در مذاکره مستقیم و علنی با ایران دچار تردیدهای جدی شوند.