گروه حوادث: سپهر در یک جگرکی کار میکرد که با همکارش به نام کامران درگیر شد و قتل رقم خورد. سپهر که تازه ۲۰ساله شده برای تعیین وکیل به دادگاه آورده شده است. او از زندگیاش برای اعتمادآنلاین میگوید.
*چه مدت است در تهران زندگی میکنی؟
سه سال قبل به تهران آمدم و فکر میکردم در اینجا زندگی بهتری خواهم داشت اما همه چیز بدتر شد.
*چرا با کامران درگیر شدی؟
او هم مثل من کارگر بود. ما هر دو در جگرکی کار میکردیم. کامران به خاطر اینکه من شهرستانی بودم مسخرهام میکرد و دعوای ما به همین خاطر بود.
*چرا با چاقو او را زدی؟
وقتی با هم دعوا کردیم من چاقو داشتم. چاقو وسیله کارم بود و داشتم پیاز و سبزی تمیز میکردم که دعوا شد و من هم یک لحظه نفهمیدم چه شد. حمله کردم و ضربه را زدم اما به جان مادرم قسم برای کشتن ضربه نزدم.
*میدانی راهی جز رضایت گرفتن نداری؟
بله میدانم.
*برای جلب رضایت اولیای دم کاری کردهای؟
آنها خیلی ناراحت هستند. پدر و مادرش گفتهاند رضایت نمیدهند، با این حال پدر و مادر من به خانه آنها رفتهاند. راه ندادند. ما هم درک میکنیم. اما یکی از بزرگان فامیل به ما گفته است تلاش میکند رضایت را بگیرد. باید صبر کنیم.
*حرفی با پدر و مادر مقتول داری؟
از آنها خواهش میکنم من را به خاطر پدر و مادرم ببخشند. پدر و مادر من فقیر و کشاورز هستند، ما به خاطر فقری که داشتیم از هم جدا شدیم و من سعی کردم در تهران کار کنم و زندگی بهتری بسازم که اینطور شد.