گروه اقتصادی: ایران در حالی از ۱۴۰۱ گذر کرد و به ۱۴۰۲ رسید که ندانم کاری و اصرار به افراط و تفریط از جانب نظام حکمرانی باعث شده است، بحرانها نه تنها کم نشوند، بلکه پررنگتر و ماناتر شوند. مردمی که منتظر سال جدید هستند، در سالی که گذشت انواع و اقسام کمبودها، مشکلات و در نتیجه گرفتاری را تحمل کردند. این در حالی است که فضای غیرمنطقی سیستم مدیریتی افکار عمومی را از «اصلاح» به کل ناامید کرده است.
به گزارش اقتصاد24، مرتضی عزتی، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل اقتصادی با بیان اینکه سیستم مدیریتی ما یک سیستم مدیریتی بسیار ضعیف است، اظهار کرد: در واقع افراد کمتخصص و حتی بیتخصصی که هیچ تجربه توأم با کارآمدی نه در سیاست، نه در اقتصاد و نه در مدیریت ندارند، با بی تدبیری و غفلت آشکار در رأس امور قرار میگیرند.در ادامه گفتگوی اقتصاد ۲۴ با این کارشناس مسائل اقتصادی را میخوانید:
*چه چشم اندازی را برای اقتصاد کشور در ۱۴۰۲ میتوان تصور کرد؟
- اقتصاد ایران در سال ۱۴۰۲ اگر هیچ اتفاق سیاسی مثبت یا منفیای نیفتد، تغییر آنچنانی نسبت به سال ۱۴۰۱ نخواهد کرد، یعنی همین وضعیتی که ۱۴۰۱ داشت، ماندگار خواهد شد. در واقع رشد اقتصادی ناچیز یا در همان صفر یا ممکن است منفی باشد یا مشابه این باشد. در مقوله مهم اشتغال هم به دلیل اینکه سرمایهگذاری نداریم رشد چندانی نخواهیم کرد. تکنولوژی هم همچنان افت خواهد کرد. توان صادراتیمان هم چندان تغییری نخواهد کرد و در کل، وضعیت اقتصاد آنچنان توسعه پیدا نخواهد کرد.
برجام وضعیت اقتصادی ایران را بهبود می بخشد
*مگر اینکه توافق هستهای حاصل شود.
- بله. اگر یک تغییر و تحول مثبتی رخ بدهد و برجام برگردد، با شرایط باثباتتری مواجه خواهیم شد. در واقع با برجام میتوانیم روابط اقتصادیمان را با کشورهای دیگر بهبود بخشیم و در نتیجه سرمایهگذاری خارجی در ایران افزایش پیدا خواهد کرد.اگر اینها رخ بدهد وضعیت اقتصادی میتواند به صورت چشمگیری تغییر کند و به شرایطی برسیم که بعد از توافق ۲۰۱۵ رسیده بودیم. اما الان خیلی عقبتر هستیم و شرایط مان اصلا قابل مقایسه با آن روزها نیست. اما در صورت احیای برجام اگر در همان حد قرار بگیریم، احتمالا در یک سال اول بعد از برجام رشد بالای ۱۰ درصد خواهیم داشت تا اقتصاد یک تکانی بخورد و در مناسبات اقتصادی بهبود بسیار مختصری پیدا میشود.
به هرحال کسریهایی که در این ۱۰ تا ۱۵ ساله به دلیل تحریمها به وجود آمدند، کاهش پیدا میکند و مردم اندکی احساس آرامش پیدا میکنند. اگر چنین چیزی رخ دهد رشد اقتصادی بهبود پیدا کرده و وضعیت مردم مختصری بهبود مییابد. همچنین اگر درآمد بهبود یابد، رونق کسب و کارها و فعالیتهای اقتصادی را شاهد خواهیم بود.
*این هم به شرطی محقق میشود که دولت در تصمیم گیریها منطق گرا باشد.
- دقیقاً. اصلاح به این شرط به دست میآید که دولت نخواهد همه منافع را مصادره کند.
*یک ذهنیتی رأی به این میدهد که سیستم مدیریتی ایران در بخشهای مختلف مبتلا به بیماری غیر واقعبینی است و یک نوع بینظمی و سوء مدیریت ملموس است. حتی اگر تحریم رفع بشود، باید به فکر علاج این نقیصه بود.
- سیستم مدیریتی ما یک سیستم مدیریتی بسیار ضعیف است. در واقع افراد کمتخصص و حتی بیتخصصی که هیچ تجربه توأم با کارآمدی نه در سیاست، نه در اقتصاد و نه در مدیریت ندارند، با بی تدبیری و غفلت آشکار در رأس امور قرار میگیرند. معلوم است که چنین حالتی نتایجش چه خواهد بود؟
یعنی مدیران بی کارنامه و کارنابلد نمیتوانند تشخیص بدهند، متخصص کیست و غیر متخصص کیست؟ پس افراد را بی حساب و کتاب و با کمترین شناخت انتخاب میکنند. این مساله در کشور وجود دارد و سالها وجود داشته و هر روز هم بیشتر میشود. حالا بعضی افراد با تخصص در برخی جایگاهها حضور دارند، ولی غیر از بحث تخصص ممکن است توان مدیریتی هم مهم باشد که باز ممکن است بعضیها داشته باشند، اما خیلیها ندارند.
انتخابهای غلط و نابهجا در حالی است که افراد بسیار با صلاحیتتر و واجد شرایط مناسبتری وجود دارند که میتوانند این پستها را بگیرند. با این توضیح که مدیران کم تجربه و کم تخصص سطح مدیریتیشان پایین است و به همین دلیل نمیتوانند سیستم را آیندهنگرانه مدیریت کنند. در نتیجه گرفتار روزمرگی شده و هر روز دنبال این هستند که نیاز امروزشان را برطرف کنند. به طور مثال یک میز و صندلی را جابجا کنند، جلوی دعوای را بگیرند، یک مشکلی که در شرایط فعلی ایجاد شده همان را بتوانند یک ذره برطرف کنند؛ اما اینکه به فکر آینده باشند، موضوعی است که نمیتوان از آنها توقع داشت.
*می توان گفت اقتصاد ایران قربانی ایدئولوژی شده است؟
- این همان موضوعی است که تقریبا سالهاست رخ داده است. تقریبا از اول انقلاب اقتصادمان تحت تاثیر شدید ایدئولوژی قرار گرفته است. در واقع یکی از اصلیترین مشکلات کشور ما این است که اقتصاد هدف اصلی نظام حکمرانی نیست. همچنین درباره ایدئولوژی لازم به توضیح است، اینکه شرایط ایران را نمیتوان به ایدئولوژی ربط داد، چون ایدئولوژی یک پایههای درستی دارد، اما اینجا ما یک تفکر و برداشتهای شخصی و فردی را جایگزین ایدئولوژی کردیم و چون تحت تاثیر برداشتهای شخصی و فردی است نمیتوانیم ادعا کنیم که ایدئولوژی است.
ما ایدئولوژی نداریم بلکه یکسری برداشتهای شخصی سیاسی داریم
ما در انقلاب اسلامی یک ایدئولوژی داشتیم که وقتی تبدیل به جمهوری اسلامی شد، دیگر آن ایدئولوژی وجود ندارد. ما ایدئولوژی نداریم بلکه یکسری تفکرات و برداشتهای شخصی سیاسی داریم. ایدئولوژی میگوید دنبال اخلاق برو؛ به طور مثال ایدئولوژی اسلامی میگوید، اخلاق را گسترش دهیم، اما ما اصلاً دنبال این نیستیم. ما دنبال این هستیم که یک برتریجویی سیاسی، برتریجویی نظامی، یک دعوای شبهه ایدئولوژی درست کنیم و دنبال این باشیم؛ واضح است، اینها ایدئولوژی نیستند.
*و نکته پایانی...
- تا منطق گرا نباشیم، تا تخصص و تجربه را از حاشیه به متن نیاوریم، تا به این تصمیم نرسیم که منافع عمومی را نسبت به مصالح سیاسی مهمتر بدانیم، هیچ گرهی از گرههای ما باز نخواهد شد.