✍️ اکبر منتجی
دوست عزیز احمد زیدآبادی در جدیدترین سخن، گفته است: «در ۳۶ سال گذشته اولین دورهای است که ما در روزنامه مینشینیم و هرطور دلمان میخواهد همهٔ سیاستها را نقد میکنیم و منتظر نیستیم که روزنامه تعطیل شود!»
اگر این سخنان را کس دیگری جز احمد زیدآبادی میگفت شاید لازم نبود پاسخی داد. چه آنکه زید، هم انسان آگاهی است، هم میداند چه میگوید و هم اینکه میداند چرا میگوید. احمد زیدآبادی پیش از ریاست جمهوری آقای رئیسی، از معدود افرادی بود که در بین اصلاحطلبان و روشنفکران از نظریهی حاکمیت یک دست دفاع میکرد. استناد میکرد که خودشان وقتی یکی شوند میروند و همه چیز را درست میکنند. از رابطه با آمریکا تا نان مردم. اما آیا چنین شد؟ دو سال گذشت. همه چیز را درست کردند؟ او بیاید و بگوید که اصلا چه چیزی درست شد؟ وضع ما به نسبت دو سال گذشته بهتر شد؟ یا آنکه سفرهی مردم کوچک و کوچکتر شد؟
احمد زیدآبادی آیا این روزها به دلایل مهاجرت بزرگ طبقه متوسط از ایران فکر کرده است؟ آیا نمیداند که این مهاجرت چرا در حال رخ دادن است و از کجا نشأت گرفته؟ آیا این مهاجرت نشاندهنده آن است که نظرش درباره یکدستی حاکمیت درست بود؟
و حالا گفته است در این دو سال هر چه میخواهد در روزنامهای که کار میکند مینویسد و نگران توقیف نیست. قبل از این سخن، آیا یک لحظه به روزنامهنگاران بازداشتی یک سال اخیر فکر کرد و این سخن را گفت؟ به اینکه سایت انتخاب هفته پیش برای یک نقد توقیف شد فکر نکرد؟ قبل از این سخن، به هشت رسانهای که در دو سال گذشته به دلایل مختلف توقیف شدند اندیشید؟
من فکر میکنم اتفاقا احمد میداند چه گفته و چرا گفته. و حتما میدانسته که هنوز الهه محمدی در زندان است و مادر و پدر او در رنج دوری فرزند چه کشیدهاند. میداند که نیلوفر حامدی در زندان است و مادرش هر هفته از شهرستان چگونه خودش را به عشق دیدن دختر به تهران و زندان شهر میرساند. و احیانا میداند که برخی از روزنامهنگاران در انتظار اجرای حکم هستند و چه رسانههایی و چه نشریاتی در همین دو سال توقیف شدهاند. و چرا توقیف شدند. او همهی اینها را میداند. بدون شک میداند. او خود مصیبت کم ندیده اما چرا او که دردها و رنجهای بسیاری در راه و مار را در کار کشیده است، چنین سخنی میگوید؟ چون همچنان معتقد است که حاکمیت یگانه و یکدست بهتر است و در این دو سال هر چه خواسته نوشته و نقد کرده بدون نگرانی از توقیف. کاش چنین سخن نمیگفت. کاش میاندیشید آن نظر حاکمیت یکدست از اساس اشتباه بود. چنانکه این سخنش اشتباه است. کاش سکوت میکرد.