گروه بین الملل: از فوریه سال ۲۰۲۲ که جنگ اوکراین آغاز شد تا به امروز، این بحران بین المللی، روزهای پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است. از این رو هیچ عجیب نیست اگر جنگ اوکراین را یک نقطه عطف قابل توجه در تاریخ سیاست بینالملل ارزیابی کنیم. از این رو، در روزها و ماههای ابتدایی جنگ، حمایتهای گستردهای از سوی کشورهای غربی چه در قالب کمکهای مادی و چه تسلیحاتی به سمت اوکراین سرازیر شد.
به گزارش فرارو، کار حتی به جایی رسید که برخی، از رویکردها و سیاست دولت بایدن در قبال جنگ اوکراین و وحدت ایجاد شده ناشی از این مساله میان آمریکا و اروپا (وحدتی که در نتیجه سیاستهای دولت ترامپ تا حد زیادی خدشه دار شده بود) تقدیر و تشکر میکردند. با این حال، با گذشت زمان و فرسایشی شدن جنگ، کم کم ورق در حالِ برگشتن است و دولت و ملتهای غربی در حال عقب نشینی از گزینه اعطای کمکهای گسترده مالی خود به اوکراین هستند. آمار و ارقام مختلفی نیز در این رابطه مطرح میشود.
اخیرا نشریه "تلگراف" بریتانیا در گزارشی به این نکته اشاره کرده که حمایت ۱۰ درصدی مردم آلمان در ابتدای جنگ، جهت مذاکره اوکراین با روسیه و خاتمه دادن جنگ اکنون به رقم ۲۱ درصد افزایش یافته است. در عین حال، در عرصه سیاست آمریکا نیز شاهد تغییرات قابل تاملی هستیم و نظرسنجیهای مختلف حاکی از این هستند که حدودا نیمی از سیاستمداران احزاب دموکرات و جمهوریخواه، خواستار کاهش و حتی قطع کمکهای آمریکا به اوکراین هستند و این جنگ را تداوم بخشیدن به "جنگهای بی پایان آمریکا" ارزیابی میکنند.
با این همه، حداقل از ۳ منظر، میتوان توضیح داد که چرا کشورهای غربی و به طور خاص اروپاییها، دیگر تمایل سابق را برای حمایت از اوکراین ندارند و خواستار مذاکره صلح کیِف با مسکو هستند.
۱. آسیبهای جنگ اوکراین بر اقتصادهای اروپایی
یکی از اصلیترین دلایل و محرکهایی که در نوع خود توضیح میدهد چرا ملتهای اروپایی از حمایتهای گسترده و ابتدایی خود از اوکراین دست کشیده و اکنون خواستار خاتمه یافتن جنگ مذکور هستن این نکته میباشد که آثار و تبعات اقتصادیِ جنگ اوکراین، در زندگی و معیشت اروپاییها به نحو قابل توجهی خود را نشان داده است.
مسالهای که با توجه به نزدیک شدن به فصول سرد سال و چالش تامین انرژی کشورهای اروپایی، ابعاد جدی تری را نیز به خود میگیرد و بار دیگر میتواند تداعی کننده بحرانهای قابل تاملی برای ملل اروپایی باشد. جهان هنوز برگزاری یک مسابقه تلوزیونی در سال گذشته در بریتانیا که در قالب آن افراد برنده با جایزه پرداخت قبوض انرژی دریافت میکردند، فراموش نکرده است.
در این شرایط انتظار میرود که با تطویل جنگ اوکراین، آسیبهای اینچنینی بیش از پیش خود را نشان دهند. در عین حال، بایستی توجه داشت که برخی کشورهای اروپایی نظیر آلمان، سالها به دریافت انرژی ارزان روسیه جهت تغذیه بخشهای تولیدی خود عادت کرده بودند.
با این حال، در شرایط کنونی که واردات گاز اروپا از روسیه به شدت کاهش یافته و حتی برخی ارزیابیها از برنامه اتحادیه اروپا جهت قطع کامل واردات گاز روسیه تا سال ۲۰۲۵ حکایت دارند، مشکلات عدیدهای در بخشهای تولیدی کشورهای صنعتی اروپایی ایجاد شده و برونداد این مساله نیز خود را در شاخصهای کلی اقتصاد کشورهای اروپایی نشان داده و میدهد.
در این فضا، با توجه به اینکه شرایط احتمالا در آینده بدتر خواهد شد، بایستی انتظار بدتر شدن وضعیت اقتصادی کشورهای اروپایی را نیز داشت. معادلهای که در نهایت سبب شده تا حمایت از گزاره پایان یافتن جنگ اوکراین در میان کشورها و ملتهای اروپایی، از محبوبیت قابل توجهی برخوردار شود.
۲. معمای راستِ افراطی در اروپا
سال ۲۰۲۱، نشریه "ایندیپندنت" در مقالهای معروف، گزاشی را منتشر کرد که در قالب آن به این مساله اشاره میشد که چپ گراها در اروپا، دولتهای مختلف این قاره را فتح کرده و قدرت را قبضه کرده اند.
با این حال، تنها دو سال بعد، معادله مذکور به کلی وارونه شد و در نتیجه بحران پاندمی کرونا، تشدید بحران مهاجران به واسطه جنگ اوکراین و گسترده شدن مشکلات اقتصادی کشورهای اروپایی، چپ گرایان اروپایی یکی پس از دیگری شاهد تضعیف قدرت خود بودند و در نقطه مقابل، راستهای افراطی در اروپا قدرت را به دست گرفتند.
در شرایط کنونی از ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپا، چیزی در حدود ۲۱ کشور توسط راستهای افراطی اداره میشوند. نکته مهم اینکه یکی از ویژگیهای مهم رویکردهای سیاستی راستهای افراطی در قدرت، گرایش و نزدیکی آنها به دولتهایی نظیر روسیه است.
این مساله نمود عینی خود را مثلا در ایتالیا و در دولت "جورجیو ملونی" به نمایش گذاشته است. راستهای افراطی در آلمان، مجارستان، اتریش، فرانسه، اسپانیا و دیگر کشورهای اروپایی نیز همگی احساسات مثبتی را به بهبود روابط با روسیه دارند.
در این فضا، روی کار آمدن دولتهای راست گرای افراطی در کشورهای مختلف اروپایی که در واقع تابعی از خواست و گرایشهای تازه مردم اروپا در مواجهه با واقعیتهای جدید این قاره نظیر جنگ اوکراین و ضرورت خاتمه یافتن سریع آن است نیز نقشی قابل توجه در افزایش این تمایل در میان کشورهای اروپایی که بهتر است جنگ اوکراین هر چه سریعتر خاتمه یابد و حمایتهای اقتصادی و تسلیحاتی از کیِف به نقطه پایان خود برسد، بازی میکند.
نباید فراموش کرد که راستهای افراطی در مرام اقتصادی خود شدیدا طرفدار سیاستهای حمایت گرایانه و ملیگرا هستند و این مساله در نوعِ رویکرد آنها به جنگ اوکراین از اهمیت فراوانی برخوردار است.
۳. تضعیف زرادخانههای تسلیحاتی اروپاییها
در نهایت باید گفت که کشورهای اروپایی با فرسایشی شدن جنگ اوکراین، با وضعیتی رو به رو شده اند که دیگر نمیتوانند نیازهای تسلیحاتی و مهمات اوکراین را تامین کنند. کافی است توجه داشته باشیم که بر اساس آمارهای مختلف، اوکراینیها روزانه چیزی بین ۷ تا ۸ هزار گلوله توپ شلیک میکنند و این روند عملاً زرادخانههای نظامی دول اروپایی را با بحران رو به رو کرده است.
در این شرایط، برخی مقامهای دفاعی و نظامی اتحادیه اروپا هم به این مساله اشاره کرده اند که حتی ۲۴ ساعته کار کردن کارخانههای نظامی و تسلیحاتی نیز نمیتوانند نیازهای روز افزون اوکراینیها را تامین کنند. در این شرایط و در وضعیتی که صنعت تسلیحاتی و نظامی روسیه از اوکراینیها قویتر است، گزینه منطقیتر این است که هر چه سریعتر اوکراین با روسیه به یک توافق برسد.
اهمیت این مساله زمانی مشخص میشود که توجه داشته باشد سطح حمایتهای سیاسی چه از جانب دولت آمریکا و چه نهادهای قانونگذاری این کشور جهت تداوم یافتن کمکهای مالی و تسلیحاتی واشینگتن به اوکراین، به شدت کاهش یافته است و حتی ۳ نامزد اصلی حزب جمهوری خواه برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۴ آمریکا یعنی "دونالد ترامپ"، "ران دی سانتیس" و "ویوک راماسوامی" نیز همگی از ضرورت خاتمه یافتن این کمکها و مذاکره اوکراین با روسیه و حتی تسلیم بخشهایی از خاک اوکراین به روسیه صحبت کرده اند.
جالب اینکه به تازگی نشریه دیلی تلگراف انگلیس در تیتری معنادار به اروپاییها هشدار داده که بهتر است خود را آماده شکستِ تحقیر آمیز اوکراین در قالب جنگ با روسیه کنند!
در این شرایط، هم دولتهای اروپایی و متعاقبا هم ملتهای آنها به این باور رسیده اند که باید واقعیت دست برترِ روسها ولو اگر هم ناخوشایند باشد را به عنوان یک مساله عینی بپذیرند و موجب بزرگتر شدن تهدید روسیه وقتی که ضربات بیشتر و گسترده تری را به اوکراین در آینده وارد کند، نشوند. تهدیدی که بدون تردید در قالب رقابت میان قدرتهای بزرگ میتواند دامان دیگر کشورهای اروپایی را نیز بگیرد و پس از سالها و دههها، بار دیگر اروپا را به محلی برای درگیری و جنگهای بزرگ تبدیل کند.