گروه بینالملل: برخی مقامهای طالبان در سخنرانیها و گفتوگو با رسانهها، از شهروندان افغانستان میخواهند که در راستای حفاظت از حکومت این گروه همکاری کنند و با ادعای برپایی «نظام اسلامی»، میکوشند به حکومتی که بیشتر زنان و دختران را خانهنشین کرده و به نقض «حقوق بشر»متهم است، مشروعیت دینی ببخشند.
مقامهای طالبان ادعا میکنند که برقراری «امارت اسلامی» آنها در نتیجه «قربانی» شدن هزاران تن از نیروهایشان بهدست آمده است. اما واقعیت این است که آنان برای برپایی رویای «امارت اسلامی» خود، شمار زیادی از شهروندان افغانستان را اعم از نظامی و غیرنظامی، از دم تیغ گذراندهاند. در تازهترین نمونه، حافظ محمد آغا حکیم، استاندار طالبان برای پنجشیر، دوشنبه، ۱۰ مهر، در سخنرانی در جمع شماری از ساکنان پنجشیر گفت: «نظام کنونی نتیجه فداکاریهای بیپایان و قربانیهای بیشمار هزاران افغان است و حفاظت از این نظام وظیفه مشترک ملت و حکومت است.» هفته گذشه نیز سراجالدین حقانی، وزیر داخله (کشور) طالبان، در سفر به استان پنجشیر و در جریان سخنرانی خود در آنجا، از شهروندان خواسته بود که از نظام طالبان حمایت کنند. او گفته بود: «حال زمان مرحمت، وحدت و برادری است، فصل جنگ و مشکلات بسته شد و باب اتفاق و همدلی باز شده است.»
مانور رهبر طالبان در پایگاه قندهار و نمایش واحد محافظتی ویژه
بیشتر ساکنان پنجشیر تاجیکتبارند و طالبان حامیان بسیار کمی در میان شهروندان ساکن این منطقه دارند و به همین دلیل، بیشتر مقامهای طالبان و مسئولان نظامی این گروه در پنجشیر، از استانهای دیگر افغانستان به آنجا اعزام شدهاند. با گذشت بیش از دو سال از عمر حکومت طالبان، فشار و اختناق شدیدی بر پنجشیر حاکم است. منابع مردمی در پنجشیر به ایندیپندنت فارسی گفتهاند که طالبان حضور سنگین نظامی در این استان دارند و پاسگاهها و قرارگاههای زیادی در آنجا راهاندازی کردهاند تا از قدرت گرفتن جبهههای مخالفشان، بهویژه جبهه مقاومت ملی به رهبری احمد مسعود، جلوگیری کنند. طالبان از ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ نیز بر افغانستان حکومت میکردند و در آن زمان نیز رژیم این گروه با بحران مشروعیت در داخل و خارج از کشور مواجه بود، تا سرانجام در حمله ائتلاف جهانی به رهبری ایالات متحده آمریکا سرنگون شد.
هیچیک از نظامهای حاکم بر افغانستان پس از سرنگونی سلطنت محمد ظاهر شاه در ۱۹۷۳ به دست پسرعمویش، سردار محمد داوود خان، ثبات کافی نداشتهاند. سلطنت محمد ظاهر شاه چهار دهه دوام داشت و از ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۱ نیز نظام جمهوریت با حمایت آمریکا و دیگر کشورهای غربی دو دهه بر افغانستان حاکم بود. نظامهای دیگری که در فاصله ۱۹۷۳ تا ۲۰۰۱ به تناوب قدرت را در دست گرفتند، از ثبات کافی برخوردار نبودند و یکی پس از دیگری سرنگون شدند. با افزایش نارضایتی مردم و گسترش دامنه مقاومت مسلحانه علیه طالبان، برخی از رهبران و مقامهای ارشد این گروه از احتمال سرنگونی رژیم خود نگراناند و به همین دلیل، در سخنرانیها و فعالیتهای تبلیغاتیشان از مردم میخواهند که برای دوام نظام کنونی تلاش کنند.
شهابالدین دلاور، وزیر معادن و پترولیم (نفتوگاز) طالبان، در دومین سالگرد سلطه طالبان بر افغانستان، به نیروهای این گروه هشدار داد که اگر به خواست مردم توجه نکنند، به سرنوشت حکومت پیشین دچار خواهند شد. او گفت: «اگر به فکر عزت خود باشیم، اگر به فکر وزارت باشیم، اگر به فکر سربازان خود باشیم، اگر به فکر عکسهای خود باشیم، وضعیت ما هم همین است. آنها زیاد جمع کردند، بلند منزل ساختند، غصب کردند، اما افغانستان ازشان باقی ماند.» حکومت طالبان بیشتر به دست فرماندهان پشتونتبار این گروه مدیریت و رهبری میشود و شهروندان وابسته به تبارها و اقوام دیگر، خود را در بدنه این حکومت و بخشهای کلیدی و اثرگذار آن نمیبییند. طالبان به شمار معدودی از فرماندهان این گروه که پشتونتبار نیستند، فرصت سهیم شدن در حکومت دادهاند، اما منتقدان میگویند که مقامهای غیرپشتون از قدرت و اختیار «لازم» برخوردار نیستند و زیر سایه طالبان پشتونتبار قرار دارند. عبدالسلام حنفی، از معاونان نخستوزیر طالبان، ازبکتبار، و قاری فصیحالدین، رئیس کل ستاد ارتش طالبان، تاجیکتبار، از بلندپایهترین مقامهای غیرپشتون در حکومت طالباناند.
ملا هیبتالله آخوندزاده، رهبر کنونی طالبان است و گفته میشود که در استان قندهار در جنوب افغانستان، پنهانی و با تدابیر شدید امنیتی زندگی میکند، اما بهویژه در دو سال اخیر، نخواسته است که عکس و ویدیویی از او منتشر شود و همه فرمانهای منتسب به او نیز شفاهی است. در نظام طالبانی هیچ فردی نمیتواند از عملکرد رهبر این گروه انتقاد کند و ملا هیبتالله آخوندزاده در خفا به حکومتداری مشغول است.
حکومت طالبان با هر نوع روند مردمسالاری در افغانستان مخالف است و هیچ باور و اعتنایی به تقسیم قدرت و برگزاری انتخابات ندارد و در دو سال اخیر، هیچ مقام ارشد طالبان تاکید یا حتی اشارهای به برگزاری انتخابات و رجوع به رای مردم نکرده است.
طالبان در جریان جنگ با حکومت پیشین افغانستان و متحدان غربی آن، با حربه دفاع از افغانستان در مقابل «اشغال» آمریکا و سرنگونی حکومت «دستنشانده» غرب، تلاش زیادی برای جلب حامی، بهویژه در مناطق دوردست و روستانشین بهخرج داده بودند. طالبان تبلیغ میکردند که جنگیدن در مقابل نظام جمهوریت و متحدان غربی آن، «جهاد» است و با همین استدلال، شهروندان را به مبارزه با آن نظام تحریک میکردند.
طالبان با این راهبرد توانسته بودند نیرو و هوادارانشان را در جنگ فرسایشی ۲۰ ساله افزایش دهند و سرانجام، حکومت افغانستان در ۱۵ اوت ۲۰۲۱ با فرار محمد اشرف غنی، رئیس جمهوری وقت، سقوط کرد. طالبان با ادعای تبعیت از اسلام، در جریان جنگ خود با حکومت پیشین هزاران تن از شهروندان مسلمان افغانستان را در حملههای مسلحانه، انفجاری و انتحاری کشتند.
طالبان اینک میکوشند شهروندان افغانستان را متقاعد کنند که «امارت اسلامی» آنها «بینقصترین» نظام اسلامی در جهان است وشهروندان باید از آنها حمایت کنند تا این نظام دوام یابد. اما تحت حاکمیت این گروه، بخش اعظم زنان و دختران از اساسیترین حقوق انسانی، از جمله آموزش و کار، محروم شدهاند و شمار زیادی از شهروندان افغانستان، بهویژه کارکنان و نظامیان حکومت پیشین، در زندانهای طالبان محبوساند. زیر پرچم «امارت اسلامی» طالبان، گزارشهای متعددی مبنی بر پیگرد، بازداشت، شکنجه و کشتار شهروندان افغانستان به نشر رسیده است و این گروه همچنان به اختناق و سرکوب شهروندان ادامه میدهند.
طالبان تلاش زیادی برای افزایش نیروهای خود در ساختارهای پلیس، ارتش و استخبارات دارند، اما تمایل شهروندان به پیوستن به طالبان در سطح پایینی است و به همین دلیل، نهادهای نظامی طالبان متشکل از همه اقوام ساکن افغانستان نیست. آگاهان نظامی معتقدند که مراعات نشدن ترکیب قومی، آسیبپذیری نهادهای نظامی طالبان را افزایش میدهد و مقامهای این گروه هم نگران همین موضوعاند.