به روز شده در ۱۴۰۳/۱۰/۰۱ - ۱۸:۱۶
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۹ ساعت ۱۸:۱۷
کد مطلب : ۴۶۹۶۵۵

چرا کودکانمان پرخاشگر می‌شوند؟

چرا کودکانمان پرخاشگر می‌شوند؟
گروه جامعه:دلیل اصلی پرخاشگری در کودکان تجربه ناکامی و محرومیت از یک هدف یا مواجه شدن با موانع در مسیر دستیابی به آن هدف است.به گزارش ایسنا، اکثر والدین تجربه پرخاشگری را در کودکان خود داشته‌اند. این رفتار ممکن است در سنین، مکان و زمان‌های مختلفی در کودکان  بروز کند. شاید در بسیاری از مواقع والدین متوجه دلیل پرخاشگری در کودکان‌شان نشوند و دلایل آن‌ها را برای این کار درک نکنند. در رابطه با پرخاشگری در کودکان با خانم سحر پهلوان‌نشان روانشناس کودک و نوجوان به گفتگو نشسته‌ایم.

این روانشناس در بخش نخست گفتگوی خود عوامل تاثیرگذار بر پرخاشگری در کودکان را این‌گونه عنوان می‌کند: دلیل اصلی پرخاشگری در کودکان تجربه ناکامی و محرومیت از یک هدف یا مواجهه شدن با موانع در مسیر دستیابی به آن هدف است. این ناکامی یا محرومیت می‌تواند نرسیدن به هدفی مشخص(مثل خرید اسباب‌بازی)، عدم دریافت توجه در موقعیت موردنیاز، ارضا نشدن فوری نیازهاش در لحظه، برنده نشدن ،عدم اعتماد به ‌نفس و مواردی از این قبیل باشد.

وی در ادامه می‌گوید: پرخاشگری  در برخی مواقع ممکن است پیامدی از یک مسئله بزرگ‌تر باشد. برای مثال زمانی که کودک ما اضطراب بالایی داشته باشد. این اضطراب بالا می‌تواند به شکل پرخاش هم خودش را نشان دهد. چون آستانه تحمل کودک پایین می‌آید و او می‌تواند محرک‌های بیرونی مثل صداها یا محرک‌های دیداری را به شکل متفاوت‌تری پردازش کند. بنابراین اولین پاسخ او به شکل پرخاشگری است.

این روانشناس کودک خاطرنشان کرد: بچه‌هایی که تجربه بیش احساسی دارند و کمترین محرک را در بالاترین حد ممکن پردازش می‌کنند، معمولاً پاسخ‌هایی که به آن محرک می‌دهند ممکن است متناسب با آن موقعیت نباشد و یکی از این پاسخ‌های نامتعارف پرخاشگری باشد بنابراین در کودکان بیش احساس وکودکانی که آستانه تحمل پایین‌تری دارند، می‌توانیم پرخاشگری را ببینیم.

پهلوان‌نشان یادگیری‌های مشاهده‌ای را نیز از عوامل تاثیرگذار بر پرخاشگری کودکان می‌داند و می‌گوید: کودک وقتی می‌بیند که اولین واکنش‌های پدر یا مادر در تعامل با او یا خواهر و برادرهایش پرخاشگری است و خیلی جاها می‌تواند آن‌ها را به هدف‌شان برساند، این شیوه را یاد می‌گیرد و در او تقویت می‌شود. یا نوع برنامه‌های تلویزیونی که کودکان می‌بینند. شخصیت‌هایی که قوی بودن آنها بیشتر در قدرت بازو یا پرخاشی است که انجام می‌دهند. این‌ها برای کودک الگوگیری می‌شود که کودک او را قهرمان خود می‌کند.

در اختلال بولینگ یا قلدری بچه‌ها پرخاشگری را نه به شکل فردی بلکه درغالب گروهی با تشکیل دارو دسته‌ها بر روی افراد دیگر در مدرسه و هم سن سال‌های خود اعمال می‌کنند، تا یک محبوبیت اجتماعی به دست بیاورند. معمولاً ما این گروه از پرخاشگری‌ها را در بین افرادی داریم که احتمالاً درسشان خوب نیست، هنر خاص و توانمندی شاخصی ندارند.
وی در ادامه گفت: ضعف اعتماد به ‌نفس و پایین بود عزت‌نفس کودک باعث می‌شود که او به شکلی منفی با اعمال پرخاشگری و ترس در افراد دیگر بخواهد که ضعف و ناکامی خود را جبران کند. برای این حالت ما اصطلاح پروجکشن یا فرافکنی را داریم. «من خشم یا پرخاشم بر سر افرادی خالی می‌کنم که برام پیامد کمتری دارد ولی آن برون‌ریزی هیجانی را هم انجام دادم».

این روانشناس درباره تاثیر برخی اختلالات در پرخاشگری کودکان، می‌گوید: در برخی مواقع در بچه‌هایی که سابقه اختلالاتی مثل نقص‌توجه و بیش‌فعالی یا به‌ طورکلی به بچه‌های (ADHD) شناخته می‌شوند بازهم می‌توانیم رفتارهای پرخاشگرانه را داشته باشیم، یا حتی در اختلالاتی مثل نافرمانی مقابله‌ای یا اختلالات سلوک می‌توانیم شکل وسیعی از پرخاشگری را به شکل مخالفت و سرپیچی از هنجارها و قوانین در موقعیت‌های مختلف در کودکان مشاهده کنیم.

او در ادامه گفت: پدر و مادری که سابقه پرخاش، اضطراب، وسواس یا قانون‌های زیاد یا مقررات بسیار سخت‌گیرانه را دارند و جایی برای ابراز نظر کودک نمی‌گذارند. این هم می‌تواند یکی از دلایلی باشد که در کودک باعث ایجاد پرخاشگری می‌شود.

این روانشناس حوزه کودک درباره اختلال بولینگ یا قلدری به عنوان عاملی موثر در پرخاشگری کودکان گفت: در این اختلال بچه‌ها پرخاشگری را نه به شکل فردی بلکه درغالب گروهی با تشکیل دارو دسته‌ها بر روی افراد دیگر در مدرسه و هم سن سال‌های خود اعمال می‌کنند، تا یک محبوبیت اجتماعی به دست بیاورند. معمولاً ما این گروه از پرخاشگری‌ها را در بین افرادی داریم که احتمالاً درسشان خوب نیست، هنر خاص و توانمندی شاخصی ندارند.. بنابراین با شیوه منفی که عموماً پرخاش و قلدری هست با ایجاد ارعاب در بین همسالان، سعی می‌کنند برای خود عزت‌نفس و محبوبیت ایجاد کنند. در واقع این تنها شیوه‌ای است که به‌واسطه آن می‌توانند دیگران را نزد خودشان نگه دارند.

وی درباره تاثیر بدقولی والدین بر پرخاشگری می‌گوید: گاهی والدین قول‌هایی را به این کودکان می‌دهند اما سروقت عمل نمی‌کنند این موضوع ممکن است در برخی از کودکان باعث پرخاشگری شود.پهلوان‌نشان در ادامه گفت: خیلی وقت‌ها کودکان دچار یک سبک اسنادی منفی و بدبینانه هستند که باعث می‌شود سبک اسنادی آن‌ها در مواجهه با موقعیت‌های منفی به شکل درونی، قابل‌ کنترل و فراگیر باشد. برای مثال کودکی که نمره ریاضی پایینی کسب می‌کند اگر این را به نقصی در خود نسبت دهد که کم‌هوش هست یا حتی عوامل بیرونی مانند معلم، شانس یا تصادف را مقصر بداند. و معتقد باشد که همیشه همین طورهست این غیرقابل کنترل است.

در اینجا حالتی با نام درماندگی آموخته‌شده ایجاد می‌شود که یکی از تبعات اصلی آن می‌تواند پرخاشگری باشد.
وی می‌گوید: یکی از عوامل دیگری که می‌تواند تأثیرگذار باشد این است که ما ببینیم که پرخاشگری معلول عوامل دیگر هست یا این‌که خودش علت است. چون همان‌طور که گفتم در مواقعی ممکن است ناشی از اختلال بزرگ‌تر باشد برای مثال همان اختلال بولینگ، اختلالات نافرمانی مقابله‌ای (ODD)، اختلالات سلوک  که ما شاهد شکستن و نقض قوانین و مقررات در موقعیت‌های خاص هستیم، پرخاشگری یکی از ویژگی‌های بارز این اختلالات است. اما در مواقعی اگر کودک اختلال اضطرابی، اختلال نقص‌توجه و بیش‌فعالی یا سابقه داشتن نواقص و معلولیت‌های خاصی دارد که باعث می‌شود دیگران در تعامل با او طرد و مسخره‌اش کنند، پرخاشگری می‌تواند متعاقب آن مسئله باشد  پس علت یا معلول بودن پرخاشگری خیلی مهم است.

این روانشناس خاطرنشان کرد: در برخی از دوره‌های تحولی برای مثال در دوره دوم تحولی که حدوداً از 2 الی 5 سالگی شروع می‌شود زمانی که نیروی اراده در بچه‌ها شکل می‌گیرد این اراده می‌تواند خودش را در سطح جسم مثل نگهداری ادرار یا مدفوع، در سطح کلام گفتن کلمه نه، مقاومت‌ها، منفی‌گرایی‌ها، لجبازی‌ها و خودمحوری‌ها یا در سطح ابراز هیجانات نشان دهد که تا حدی جزء فرایند تحولی و طبیعی بچه‌ها است. بنابراین بچه‌ها در هر چیزی که در آن اول نباشند یا خودشان در آن نفعی نداشته باشند، انکارش می‌کنند. برای مثال اسباب‌بازی‌های خود را در این دوره به اشتراک نمی‌گذارند و هرگونه عملی به‌غیر از این باعث رفتار پرخاشگرانه در آن‌ها می‌شود. نه گفتن را در این دوره زیاد می‌شنویم، وقتی خانواده نظر مخالفی داشته باشند بچه‌ها عمل پرخاشگرانه انجام می‌دهند.

مهم است که در ارتباط با پرخاش یا رفتار پرخاشگرانه، تفاوتش با احساس خشم وتعریف مناسب آن آگاهی داشته باشیم و بعد ارزیابی کنیم که میزان بروز یا فراوانی این رفتار در موقعیت‌های مختلف به چه صورت است. عوامل پیش‌آیند و تسهیل‌کننده‌ آن یا نوع واکنش‌هایی که افراد دیگر درمواجهه با این کودک پرخاشگر می‌دهند، چیست؟
او گفت: گاهی وقت‌ها ما کودک را با چیزی مواجهه می‌کنیم که او ترس عجیبی از آن دارد که منجر به پرخاشگری در او می‌شود.پهلوان‌نشان می‌گوید: در اختلالات یادگیری وقتی کودک در خواندن و نوشتن مشکل دارد، هنگام انجام تکلیف ما این پرخاشگری را در او می‌بینیم.

این روانشناس گفت: گاهی کودک ما به دلیل نقص در مهارت‌های ارتباطی و اجتماعی واکنش دیگری به غیر از پرخاش بلد نیست  و اگر این الگو را هم یاد گرفته باشد که دیگران به این شیوه به آن توجه و دستاورد رسیدند. ناخودآگاه اولین واکنش‌ او هم این است. وی در ادامه خاطرنشان کرد: در برخی مواقع مشکلات هورمونی یا تغییر سطوح ترشح ناقل‌های مغزی به ویژه در کودکان بیش‌فعال، اضطرابی و تکانشگر.

او می‌گوید: نبود برخی امکانات، طرد و تمسخر دوستان و مواردی از این قبیل نیز باعث بروز پرخاشگری در کودکان می‌شوند. برای مثال وقتی کودک را در موقعیتی قرار می‌دهیم که دوستانی که طردش کرده‌اند در آنجا باشند این واکنش را از خود نشان می‌دهد.

پهلوان‌نشان گفت: خیلی وقت‌ها میزان بروز پرخاشگری به واسطه بازی‌های پسرانه، جثه بدنی و فرهنگ انجام می‌گیرد. کشتی، فوتبال، شمشیربازی پلیس بازی‌مواردی هستند که می توان پرخاشگری را در آن‌ها  دید.
وی در ادامه تصریح کرد: این نکته خیلی مهم است که در ارتباط با پرخاش یا رفتار پرخاشگرانه، تفاوتش با احساس خشم وتعریف مناسب آن آگاهی داشته باشیم و بعد ارزیابی کنیم که میزان بروز یا فراوانی این رفتار در موقعیت‌های مختلف به چه صورت است. عوامل پیش‌آیند و تسهیل کننده‌ آن یا نوع واکنش‌هایی که افراد دیگر درمواجهه با این کودک پرخاشگر می‌دهند، چیست؟

برای مثال آیا از کودک می‌ترسند؟ آیا خواسته او را اجابت می‌کنند؟ آیا یک برخورد هیجانی خیلی بد با او دارند چون همه این‌ها می‌تواند در تقویت یا عدم تقویت این رفتار توسط کودک درموقعیت‌های بعدی خیلی تاثیرگذار باشد. نکته دیگر این است که ما باید ببینیم که این عمل پرخاشگرانه در واقع علت یک اختلال بزرگ‌تر هست یا معلول یک عامل دیگر، است. چون اگر مصداقی از یک اختلال بزرگ‌تر باشد ما فقط داریم پرخاش را می‌بینیم در حالی که زیربنای آن یک اختلال بزرگ‌تر است که تا آن رفع نشود، این رفتار پرخاشگرانه هم کاهش پیدا نمی‌کند.

بنابراین باید بررسی جامع و کامل توسط متخصص و روانشناس و مشاور کودک صورت بگیرد که مشخص شود که این رفتار متناسب با ویژگی تحولی، سن و حتی جنس کودک هست یا این که مطابق با کلیشه‌های فرهنگی او است.
پربيننده‎ترين مطالب و خبرها