گروه سیاسی: تجربه نشان داده است که اگر دولت مستقر، مطلوب جناح تندرو نباشد، برخی از این جناح دست به بحرانسازی میزنند. نمونههای آن نیز در تاریخ کوتاه ایران پس از انقلاب، فراوان است. از خاتمی که میگفت هر ۹ روز یک بحران برای دولتش ایجاد کردند تا تیم تدبیر و امید که در مسالهای ملی مانند مذاکرات هستهای باید تندروهای داخلی و دشمن خارجی در یک زمان مقابله میکرد.
به گزارش فرارو، بر این اساس برخی بحرانسازی و ایجاد چالش در مسیر دولت چهاردهم، دور از انتظار نیست. چرا که تندروها از این وضعیت ناراضی هستند و تئوریپردازان آنها به مطرح کردن نادانی سیاسی مردم روی آوردند. به همین دلیل بعید نیست که تاریخ ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴ و ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۰ بار دیگر تکرار شود. برای بررسی این فرضیه، با سعید شریعتی، فعال و تحلیلگر سیاسی اصلاحطلب گفتگو کردیم تا احتمالات و راهکارها را بررسی کنیم.
شریعتی با ابراز امیدواری از همراهی مجموعه حاکمیت با دولت چهاردهم به فرارو، گفت: «امیدوارم همان تحلیل و علتی که باعث تائید صلاحیت آقای پزشکیان شد و این رقابت انتخاباتی را رقم زد، کمککننده دولت برای بهبود شرایط و پیشبرد حل مسائل باشد. به نظر من این تحلیل به نوعی ادراک حاکمیت از بحران مشروعیت، پایگاه مردمی و تکیه نظام به مردم بود. این ادراک و نگرانی سبب شد که بالاخره بعد از چند دوره کاهش مشارکت به زیر ۴۰ و ۵۰ درصد، چهرهای مثل آقای پزشکیان تائید شود به امید اینکه بتوان بخشی از این کاهش مشارکت را جبران کرد. انتخابات چهاردهم باعث شد که امیدوار شویم رئیس جمهور دوباره به آن جایگاه قانونی تصریح شده در قانون اساسی برگردد. در کنار اداره قوه مجریه، اجرای قانون اساسی به عنوان میثاق ملی و یک قرارداد اجتماعی، مهمترین وظیفه رئیسجمهور است. رئیسجمهور برای این که بتواند این وظیفه را انجام دهد، نیازمند همراهی از سوی دستگاههای مختلف و عدم مداخله نهادهای قانونی و فراقانونی است.»
عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت با اشاره به دلایل کاهش مشارکت طی سالهای گذشته، اضافه کرد: «به نظر من اگر دستگاههای زیرمجموعه حاکمیت به این ادراک برسند که یکی از مهمترین علتهای عدم مشارکت در انتخاباتهای گذشته از کارآمدی افتادن نهادهای انتخابی – چه مجلس و چه ریاستجمهوری که الان مورد بحث ما است – به نفع کشور تمام خواهد شد. انتهای ادراک مذکور این است که به این نتیجه برسیم اراده اکثریت مردم در جایگاه ریاست جمهوری تجلی پیدا کند و تغییراتی که مد نظر اکثریت مردم است، در نهایت اتفاق بیافتد. این تغییرات باید به دست رئیسجمهور و با تکیه بر قانون اساسی انجام شود. امیدوارم این فرصت به آقای پزشکیان داده شود که جایگاه رئیسجمهور را احیا کنند.»
شریعتی تاکید کرد: «بعد از سال ۹۲ و به خصوص بعد از انتخابات ۹۶، پیامی از سوی برخی اجزای دارای قدرت با شدت زیادی به مردم القا شد که چیزی تغییر نکرده و نخواهد کرد. در جریان کمپین انتخاباتی سال ۹۶، اگر خاطرتان باشد هشتگ تغییرات ملموس ترند شد. واکنش آن اجزا و جریانات این بود که ما اجازه تغییر نمیدهیم. امیدوارم این روند امروز تکرار نشود. اما اگر بخواهیم این امکان را در نظر بگیریم، توصیهام به آقای پزشکیان این است که به عنوان رئیسجمهور، گارد امنیتیشان را محکم کنند. به نظرم این مهمترین راه دولت چهاردهم برای مقابله با سناریوهای بحرانسازی در چهار سال آینده است. به نظرم به کارگیری نیروهای مجرب در این زمینه، بسیار اهمیت دارد. به این نکته توجه بفرمایید که منظورم این نیست آقای پزشکیان دولت امنیتی تشکیل دهد. منظور این است که هوشیاری دولت در این زمینه بالا باشد و اگر لازم است، تمهیداتی برای مقابله با این احتمالات داشته باشند و نسبت به آنها مصونیت داشته باشند.»
این فعال سیاسی با اشاره تجربیات تاریخی مشابه، ادامه داد: «اگر بیست و چند سال به عقب برگردیم و تاریخ را تا امروز مرور کنیم، نمونههای این بحرانسازیها زیاد است. در دوران خاتمی که گفته میشد هر ۹ روز یک بحران برای دولت ایجاد میکردند، اتفاقاتی سازمانیافته در جریان بود. قتلهای زنجیرهای یا مساله کوی دانشگاه دسیسههایی امنیتی بود که آثار وحشتناکی روی کار دولت و شخص رئیسجمهور گذاشت. آن زمان ستاد ضداصلاحات فعال بود و آقای بهزاد نبوی نیز آن را در مجلس ششم افشا کرد، وزارت اطلاعات گزارش حلقه اول آن را تهیه کرد، به رئیسجمهور و مقام معظم رهبری ارائه داد تا در نهایت این مجموعه کنترل شد. به نظرم بد نیست آقای پزشکیان تیمی را مامور به مطالعه تجربیات بحرانهای ۲۷ سال گذشته کنند که چه سناریوهایی برای زمینگیر کردن دولتها نوشته شد. هوشیاری در این مساله، منافاتی با کار کردن و همکاری با گروهها و حتی رقبا ندارد. هوشیاری رئیس دولت و تیم ایشان باعث دفاع از اقتدار، توانمندی و کارآمدی این نهاد میشود.»
شریعتی در پاسخ به این سوال که آیا مشکلی از سمت دولت سایه برای دولت پزشکیان ایجاد میشود یا نه، گفت: «بعید میدانم. آقای جلیلی اصلا نمیداند دولت سایه یا Shadow Cabinet چیست. در یک ساختار ریاستی مثل کشور ما، چیزی به اسم دولت سایه معنی پیدا نمیکند. دولت سایه برای نظامهای پارلمانی مثل بریتانیاست. هم دولت مستقر و و هم دولت سایه اعضای پارلمان هستند و تعریفشان هم مشخص است. این که ما یک اتاق فکری راه بیاندازیم و دولت را رصد کنیم، اشکالات را در بیاوریم و احیاناً ایده یا برنامهای را تدوین کنیم، نامش دولت سایه نیست. بسیاری احزاب این کار را میکنند. خود ما در دفتر سیاسی حزب اتحاد این برنامه را داشتیم که کمیتههای تخصصی مختلف در دوران آقای رئیسی، دولت را رصد، نقد و برنامه و ایدهها را تدوین میکردند. معتقدم آقای پزشکیان باید از ارائه ایدهها و انتقادها چه از ناحیه احزاب و جریان حامی و چه ناحیه رقبایش استقبال کند. خواه مستقیم در اختیارشان قرار بگیرد یا در مطبوعات منعکس شود. در این مقوله نباید گارد رئیسجمهور و دولت بسته باشد. مهم این است که این روند به سنگاندازی و بحرانسازی تبدیل نشود. گارد فقط در برابر توطئهها بسته باشد.»