گروه سیاسی:«تخریب چهرههای ملی مانند ظریف برخلاف مصلحت نظام و کشور است.» ، این جمله ایست که حسین میرمحمد صادقی، معاون پیشین قوانین مجلس شورای اسلامی در واکنش به حمله تندروها به ظریف طی روزهای اخیر خصوصا شعارهای هتاکانه علیه وی در حاشیه نماز جمعه تهران مطرح می کند.
میرمحمد صادقی منافع جناحی و باندی را علت اصلی حملات به ظریف ارزیابی میکند و میگوید حملهها به ظریف در شرایطی صورت میگیرد که افرادی مانند وزیر امور خارجه پیشین، سرمایههای ملی محسوب میشوند و حمله و هتاکی به آنها به نفع نظام و کشور نیست.
در ادامه گفتگوی خبرگزاری خبرآنلاین با حسین میرمحمد صادقی، معاون اسبق قوانین مجلس شورای اسلامی را میخوانید:
****
*آقای صادقی! حضور افرادی نظیر ظریف در کنار پزشکیان تا چه اندازه میتواند برای دولت چهاردهم ارزش افزوده داشت؟
در مورد اینکه برای انتخاب وزرا شورای راهبری تشکیل دادند، باید گفت اشکالی ندارد، اینکه یک رئیس جمهور به جای اینکه مستقیماً خودش وزرا را انتخاب کند، کار گروهی تشکیل بدهد، نظرات آنها را بخواهد و در نهایت خودش تصمیم بگیرد، به نظر بنده نه تنها نقطه منفی نیست بلکه نقطه مثبتی هم محسوب میشود و اگر برعکس بود و رئیس جمهور منتخب خودش افرادی را انتخاب و به مجلس معرفی میکرد، افرادی که مخالف هستند، بهانه دیگری داشتند و میگفتند چرا پزشکیان مشورتپذیر نیست و سر خود کارهایی انجام میدهد.
بنابراین تشکیل شورای راهبری سلیقهای است که رئیس جمهور منتخب خواسته از این فرآیند در جهت انتخاب و معرفی وزرا به مجلس استفاده کند و در این راستا میتواند از هر فردی استفاده کند و حالا به دلیل اعتمادی که به ظریف دارد، از او استفاده کرده و در این زمینه هیچ انتقادی متوجه رئیس جمهور منتخب نیست.
در کشور ما کار سیاسی پر هزینه است
*در قالب شعارهای تند حملاتی علیه ظریف صورت گرفت، به نظر شما پشت پرده این اقدامات تند چیست؟
بنده از پشت پرده خبر ندارم اما متاسفانه در کشور ما کار سیاسی پرهزینه است و ما خیلی به راحتی افرادی که سرمایه ملی هستند و در برهههایی میتوانند به نفع نظام و کشور اقداماتی انجام دهند، را بسیار راحت و آسان تخریب میکنیم و قضیه را به سمت مواردی نظیر اجتماعات مردمی میکشانیم و به این صورت سعی میکنیم افراد را از ورود به صحنههای سیاسی که نمیپسندیم، بترسانیم.
لذا محروم کردن افرادی که تجربه دارند و جزو سرمایههای ملی محسوب میشوند، اقدام درستی نیست. دلیل اصلی هم این است که متأسفانه برخی دیدگاه جناحی و باندی دارند و به محض اینکه فردی متصل به باند و جناح آنها نباشد را سعی میکنند به هر صورت آبروی او ببرند و امکان ادامه کار را به او ندهند، چه در مورد ظریف و چه در مورد افراد دیگر حاضر در سایر جناحهای سیاسی، ما باید همه اینها را به عنوان سرمایههای ملی نگاه کنیم که تخریب بلاجهت افراد مذکور، آن هم با شعارهای این چنینی که هیچ مبنایی ندارد، به هیچ وجه به مصلحت نظام و کشور نیست.
در کشور منافع ملی به حاشیه رفته و منافع باندی و جناحی در متن قرار گرفتند
*در کنار این اقدامات تندروها، شنیده شده برخی هم به دلیل سهمخواهی از کابینه چهاردهم، ظریف را تحت فشار قرار میدهند و ...
با این اقدامات نمیتوانند سهمی در کابینه داشته باشند. بنده مبنا را همان خصومتهای باندی و جناحی میدانم که بسیاری از مواقع در کشور ما منافع ملی تحتالشعاع ملاحظات جناحی و سیاسی قرار گرفته است. در حالی که در بسیاری از کشورهای دیگر قضیه به این ترتیب نیست، به این صورت که هر فردی به حزبی وابسته است اما وقتی که بحث منافع ملی مطرح میشود معمولاً همه سعی میکنند علیرغم اختلافاتی که با حزب و جریان رقیب دارند، همه از منافع ملی دفاع کنند. اما در حال حاضر به نظر میرسد بیش از آنکه بحث سهمخواهی مطرح باشد، منافع ملی به حاشیه رفته و منافع باندی و جناحی در متن قرار گرفتند.
دولت موافق برجام میتواند به احیای آن کمک کند
*حضور ظریف تا چه اندازه منجر به حاشیه نشینی مخالفین FATF و برجام از عرصه تصمیمگیری منجر میشود؟
تصمیمگیری در هیئت دولت انجام میشود و ملاحظات رئیس جمهور در تصمیمگیریها بسیار موثر است. به ضرس قاطع نمیتوان گفت اما میتوان پیشبینی کرد، افرادی هستند که نمیخواهد برجام و چیزی شبیه آن احیا شود و در نتیجه فردی که موافق آن فرآیند است، میتواند در این جهت کمک کند، برهمین اساس این عده سعی می کنند این فرد در صحنه تصمیمگیری حضور نداشته باشد.
در حقیقت امکان دارد بعضاً افرادی بنابر هر دلیل علاقمند به تداوم تحریمها داشته باشند و افرادی که معتدل هستند در جاهایی قرار میگیرند که میتوانند از گسترش این تحریمها جلوگیری کنند و به هر شکلی با هر شکلی با آن افراد مقابله شود.
*یعنی دولت موافق FATF میتواند مخالفین گروه ویژه اقدام مالی که در حال حاضر در مجمع تشخیص مصلحت نظام هستند، را متقاعد کند؟
اکثریت اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام منافع ملی را مدنظر قرار میدهند، بنابراین اگر توجیه درستی انجام شود، تصمیم مناسبی درباره پذیرش FATF و در نتیجه در آمدن از لیست سیاه گرفته خواهد شد..