گروه سیاسی: رئیس سازمان انرژی اتمی روز جمعه سخنران یک مراسم یادواره شهدا در شهر محمودآباد مازندران بود. محمد اسلامی ضمن پرداختن به مسائل مختلف حوزه کاری خود و روابط ایران و آژانس، به آغاز پرونده هستهای ایران اشاره کرد و گفت: «بیش از ۲۰ سال است که پرونده هستهای برای ایران باز شده و استکبار و صهیونیستها عنوان میکنند که ایران برنامه پنهانی و اعلام نشده هستهای دارد و با این ترفند این کانونها میخواهند به آژانس انرژی اتمی فشار بیاورند.»
به گزارش فرارو، معاون رئیسجمهور بر این مساله تاکید کرد که ایران برنامه پنهان هستهای ندارد. صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران نیز بارها از سوی آژانس اعلام شده و البته ایران پس از خروج آمریکا از برجام و تصویب قانون راهبردی در مجلس، تعهدات برجامی خود را کاهش داده و میزان اورانیوم غنیشده را افزایش داده است. چندی پیش قطعنامهای از سوی شورای حکام آژانس بینالمللی اتمی درباره برنامه غنیسازی ایران صادر شد که یادآور دوران درگیریهای پرونده هستهای در دهه هشتاد بود که در نهایت به شورای امنیت سازمان ملل رسید. اما آنچه بهانه نگارش این گزارش است، هیچ کدام از این موارد نیست؛ مساله افشای سایتهای هستهای ایران در سال ۱۳۸۱ است که مورد توجه معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان انرژی اتمی قرار گرفت.
یک پروژه سرّی
افشای سایتهای هستهای ایران در سال ۲۰۰۲ و توسط منافقین صورت گرفت. نکته جالب توجه آن است که این سازمان در آن زمان به طور رسمی در لیست گروههای تروریستی آمریکا قرار داشت، اما نماینده آن تشکیلات در کشور آمریکا – با نام شورای ملی مقاومت یا NCR – در هتل ویلارد واشینگتن حاضر شد و اسنادی که مدعی بود توسط آن سازمان به دست آمده را رسانهای کرد. این نشست در ۲۳ مرداد ۱۳۸۱ برگزار شد. به کار بردن افشای برنامه هستهای ایران برای این مساله اشتباه است. چرا که برنامه هستهای ایران پیش از آن نیز وجود داشت و از دهه شصت پیگیری میشد و ایران درگیریهایی حقوقی بر سر قراردادهای همکاری اتمی جا مانده از حکومت پیشین داشت. ساخت نیروگاه بوشهر نیز پیش از انقلاب کلید خورده بود و پس از کش و قوسهای فراوان میان ایران و آلمان – شرکت زیمنس سازنده این نیروگاه بود – ادامه ساختش به روسها سپرده شد. آنچه افشا شد، برنامه غنیسازی و سایتهای سرّی ایران در نطنز، اصفهان و اراک بود؛ تاسیسات غنیسازی اورانیوم و یک رآکتور آب سنگین.
افشا در واشینگتن
سازمان مجاهدین خلق این اسناد را منتشر کرد، اما کارشناسان معتقدند که این سازمان تکنولوژی و شرایط دسترسی به این اسناد و آن نوع از اطلاعاتی که منتشر کرد را نداشته است. به همین دلیل این دسته از تحلیلگران معتقدند که این اسناد از سوی یک سازمان جاسوسی – احتمالاً موساد با توجه به حساسیت بالای اسرائیل روی برنامه هستهای ایران با همکاری آمریکا – به دست مجاهدین خلق رسیده تا یک گروه معاند ایرانی، این محتوا را منتشر کند. در کتاب سیر تحولات فناوری هستهای در ایران (۱۳۳۶ - ۱۳۸۶) میخوانیم:
«در اواسط سال ۱۳۸۰ (۲۰۰۱ م) مأموران اطلاعاتی آمریکا ادعا کردند ایران جدایی از نیروگاه اتمی بوشهر، که با مشارکت روسیه به منظور تولید برق در حال ساخت است، دارای برنامه و تأسیسات هستهای نظامی است. آنان به خبرنگاران گفتند که تأسیسات هستهای اصلی ایران نظامی است و نه در نیروگاه آب سبک بوشهر، بلکه در «اماکن نظامی» قرار دارد.
در بهمن ماه سال ۱۳۸۰ (ژانویهی ۲۰۰۲ م)، جورج بوش رئیس جمهور آمریکا چند ماه بعد از حملات یازده سپتامبر ۲۰۰۱ (۲۰ شهریور ۱۳۸۰) سه کشور ایران، عراق و کرهی شمالی را «محور شرارت» نامید و مدعی رسالت مذهبی و تاریخی ایالات متحده آمریکا برای برخورد و مقابله با این سه کشور شد.
تا اینکه در ۲۳ مرداد ۱۳۸۱، «علیرضا جعفرزاده»، سخنگوی گروهک منافقین، نتیجه جاسوسیهای سازمان خود را با ارائه تصاویری از سایت نیروگاههای اتمی نطنز و اراک افشا کرد و اعلام شد که جمهوری اسلامی ایران در نطنز و اراک تأسیسات غنی سازی اورانیوم و رآکتور آب سنگین ساخته است.
وی طی نشستی با خبرنگاران رسانههای مختلف در «هتل ویلارد واشنگتن که با هدف افشاگری علیه برنامههای اتمی جمهوری اسلامی ایران» طراحی شده بود، باعث شد تا سه نام «اصفهان»، «نطنز» و «اراک» در رسانههای خبری مطرح شود و پس از آن موج جدیدی از تبلیغات ضدایرانی در رسانههای غربی ایجاد شد که به طور مستقیم از طرف رسانههای صهیونیستی و خبرگزاریهای نزدیک به نومحافظهکاران آمریکا هدایت میشد.
در شهریور ۱۳۸۱ (سپتامبر ۲۰۰۲ م) دولت روسیه، پس از اتمام عملیات سازههای نیروگاه بوشهر، مقدمات ساخت رآکتور این نیروگاه را آغاز کرد و وعده داد که این نیروگاه تا آخر سال ۱۳۸۲ (۲۰۰۳ م) تکمیل و برق آن وارد مدار شود. اما در آذرماه ۱۳۸۱ (دسامبر ۲۰۰۲ م) دولت آمریکا ایران را به تلاش برای تولید تسلیحات اتمی متهم و تصاویری ماهوارهای منتشر کرد که تأسیسات اتمی در نطنز و اراک را نشان میداد. رسانههای آمریکایی ادعا کردند این تأسیسات کاربرد نظامی دارد.
در مقابل، بلافاصله ایران به این تبلیغات پاسخ داد و تأکید کرد که فناوری هستهای ایران صرفاً صلح آمیز و مبتنی بر توانمندی بومی است. تا آن زمان به نظر میرسید که تهران صرفاً به دنبال تکمیل نیروگاه بوشهر و بهرهمندی از انرژی برق است. اما افشای تأسیسات نطنز گویای این واقعیت بود که ایران خواهان تکمیل چرخه سوخت اتمی و غنیسازی اورانیوم است.
االبته این ادعا که این برنامهها به صورت مخفیانه دنبال میشد، چندان صحت نداشت و ایران آژانس بینالمللی انرژی اتمی را برطبق تعهدات در جریان گذاشته بود؛ اما به هر ترتیب از این مرحله به بعد، پرونده ایران در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی گشوده شد و مسئله هستهای ایران به پارادایمی سیاسی و بینالمللی تبدیل شد.
بلافاصله پس از افشاگری منافقین، شبکه سی، ان. ان در برنامهای خبری، که بر مبنای گزارش مؤسسهی «علم و امنیت بینالمللی در آمریکا» تنظیم شده بود، چهرهای مخوف از فعالیتهای هستهای ایران به تصویر کشید و با سوق دادن این فعالیتها به سمت تولید تسلیحات اتمی شانتاژ گستردهای به راه انداخت. همان طور که اشاره شد، این مسئله باعث حساسیت و ورود اجرایی آژانس بینالمللی انرژی اتمی به فعالیتهای هستهای ایران شد.
علیرغم این «کریستین امانپور» خبرنگار ایرانیالاصل شبکه سی. ان. ان بلافاصله در مصاحبه با «محمد البرادعی»، دبیرکل آژانس، به فعالیتهای هستهای ایران پرداخت. البرادعی در این مصاحبه به اظهارات منافقین اشاره کرد و از ایران خواست به پروتکل الحاقی ۹۳+۲ بپیوندد و ضرورت بازرسی از فعالیتهای هستهای تهران را گوشزد کرد. دبیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ادامه تأکید میکند که مقامات ایران در شهریور ۱۳۸۱ با آژانس بینالمللی انرژی اتمی در این باره گفتگو کرده و برای بازدید از این تأسیسات دعوت به عمل آوردهاند.»