گروه فرهنگی: فروش سینمای ایران به ۹۳۵ میلیارد تومان رسیده است و آمارها نشان میدهد که ۷۵ درصد از این فروش معادل ۶۹۵ میلیارد تومان متعلق به فیلمهای کمدی است! اما آیا این روند به نفع سینمای ایران است یا به ضرر آن؟
به گزارش ایسنا، در سالهای پس از کرونا که خیلیها معتقد بودند که سینما رفتن به عنوان یک تفریح جمعی، به طور کلی از بین خواهد رفت، «فیلمهای کمدی» توانستند سینماها را در ایران نجات دهند و فروش گیشه را به چند برابر قبل ارتقا دهند. این فروش اعجابانگیز فیلمهای کمدی باعث شده است که در دو سال گذشته، سینماها کمتر مجالی برای اکران فیلمهایی از ژانرهای دیگر پیدا کنند و ناخودآگاه سرمایه نیز به سمت کمدیها سرازیر شده است؛ البته این روند کاملا برعکس آن چیزی است که در شبکه نمایش خانگی شاهد آن هستیم، چرا که در دو سال اخیر، اکثر آثار مخاطبپسند VODها، در ژانر اجتماعی ساخته شدهاند.
در این شرایط، بسیاری از کارشناسان سینمای ایران، فروش ۷۵ درصدی کمدیها در سال جاری را یک فرصت قلمداد میکنند و بسیاری از آن، به یک تهدید جدی برای کلیت سینمای ایران که به سینمای اجتماعی شناخته میشد، تعبیر میکنند. لازم به توضیح است که طبق آمار سمفا، فروش سینمای ایران از ابتدای امسال تا دوم مهرماه، به ۹۳۵ میلیارد تومان رسیده است و آمارها نشان میدهد که ۷۵ درصد از این فروش معادل ۶۹۷ میلیارد تومان، متعلق به فیلمهای کمدی است!
نیاز مردم به شادی
شاید بتوان مهمترین و اصلیترین دلیل اقبال عمومی به فیلمهای کمدی را نیاز مردم به طنز و شادی در مواجهه با مشکلات روزمره اجتماعی دانست. سینما به عنوان محلی برای تفریح و فرار از دغدغههای زندگی، نقش مهمی در ایجاد روحیه مثبت در جامعه دارد. ضمن آنکه سینما همچنان یکی از تفریحات مقرون به صرفه جامعه به حساب میآید و شاید بسیاری ترجیح ندهند که همین تفریح اندک را به تماشای فیلمهای اجتماعی یا متفکرانه اختصاص دهند.
تأثیرات مثبت بر صنعت سینما
برخی کارشناسان که به عدم دخالت دولت در گیشه سینماها اعتقاد دارند، معتقدند که تسلط کمدی بر سینما میتواند از جنبههای مختلفی مثبت باشد. افزایش فروش و درآمدزایی برای سینماها و سازندگان، رونق اقتصادی این هنر - صنعت را به دنبال دارد. همچنین، رشد این ژانر به دلیل تراکنش بالایی که دارد، میتواند به کشف استعدادهای جدید در زمینه کارگردانی، نویسندگی و... منجر شود؛ اتفاقی که در چندین فیلم کمدی دو سال اخیر شاهد آن بودهایم.
چالشها و پیامدهای منفی احتمالی
با این حال، کارشناسان دیگر حوزه سینما که اکثر آنها را تشکیل میدهند، از وضعیت فعلی برای آینده سینما ابراز نگرانی میکنند.آنها معتقدند که تمرکز بیش از حد بر فیلمهای کمدی ممکن است به کاهش تنوع ژانرها و تضعیف سایر بخشهای سینما منجر شود؛ اتفاقی که در ماههای اخیر در سینمای ایران به چشم میآید و باعث شده است که تمام گونههای دیگر به غیر از کمدی، در کل ۲۵ درصد از فروش گیشه سینما را شامل شوند. کمبود آثار جدی در گونههایی مانند اجتماعی، میتواند باعث کاهش کیفیت کلی سینما و نارضایتی بخش قابل توجهی از سینماروها شود. همچنین، احتمال تکراری شدن سوژهها و افت خلاقیت در تولیدات کمدی نیز به وضوح به چشم میآید. در کنار این موضوعات، باید یادآور شد که سینمای ایران به تولیدات اجتماعی آن در جهان شناخته میشود و بعید نیست که با این روند، شناخت جهان از سینمای ایران، به سمت آثار زیرزمینی برود که هر روز تولید آنها گسترش پیدا میکند.
تأثیر بلندمدت بر فرهنگ و هنر
در کنار مسائلی که گفته شد، بسیاری معتقدند که چالش ها و تاثیرهای بلندمدت تکژانری شدن سینما، بیش از تاثیر امروز آن است. به شکلی که این روند ممکن است بر فرهنگ و هنر جامعه تأثیر بگذارد. غفلت از مسائل اجتماعی، تاریخی و فلسفی در سینما میتواند به سطحی شدن فرهنگ عمومی در سلایق هنری بینجامد. همه اینها باعث میشود که سینما دیگر نتواند به عنوان آینهای از جامعه، تنوع و عمق خود را حفظ کند. از سوی دیگر، عدم توجه به ابعاد کیفی سینما و توجه صرف به جنبه سرگرمی آن، در نهایت موجب کاهش سطح جدی تولیدات نمایش خانگی، تلویزیون و حتی سطح کیفیِ دیدِ هنری و فرهنگی مخاطب خواهد شد.
سیاستهای حمایتی در ذیل چندپارگی تصمیمات نهادهای موازی!
بدون شک، برای جلوگیری از پیامدهای منفی که میتواند تداوم تکژانری شدن سینما داشته باشد، لازم است سیاستهای حمایتی برای تولید و اکران فیلمهای متنوع اعمال شود. هرچند سینمای ایران نشان داده است که اتخاذ یک سیاست کلی برای آن به دلیل چندپارگی تصمیمات در نهادهای فرهنگی موازی، هیچ وقت کارامد نیست و هر کس با توجه به سیاستهای ارگانی خود، تصمیماتی به نفع خود را اتخاذ میکند. اما به نظر میرسد که لازم است وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دوره جدید خود، ضمن همفکری با نهادهای موازی فعال در حوزه سینما، برای هر یک نقشی در این مسیر در نظر بگیرد. البته در این مسیر، چالش بزرگی پیشروی تصمیمگیران قرار دارد و آن هم ایجاد توازن بین تصمیمات حمایتی و اقتصاد بخش خصوصی است که میتواند یکشبه بر باد برود و بخش دولتی در این موضوع تبحر خاصی دارد!
مشکل دیگر در مسیر ایجاد تعادل در حوزه سینما، وضعیت اکران است که با مخاطب به مثابه مشتری، سر و کار دارد. تولید بهترین فیلمها در ژانرهای مختلف، در صورتیکه مخاطب به تماشای آن ترغیب نشود بیفایده است؛ کما اینکه در دو سال گذشته فیلمهای خوبی در حوزه اجتماعی یا دفاع مقدس ساخته شد که فروش آنها در مجموع معادل یک دهم هزینه تولیدشان هم نبوده است! در این مسیر، مشخص است که وزارت ارشاد اولا نیاز دارد که دست سینماگران را برای تعریف سوژههای مخاطبپسندتر در حوزه اجتماعی، سیاسی، دفاع مقدس و حتی کمدیهایی که ۹۰ دقیقه آن برپایه رقص و آواز نیس، بیشتر باز بگذارد و ثانیا، نهادهایی مانند صدا و سیما، حوزه هنری، سازمان اوج و... را ترغیب کند که در کنارش قرار بگیرند.