گروه ورزشی: قحط الرجال حاکم بر ورزش ایران، حالا کار را به جایی رسانده که علیرضا دبیر، نابغه دوران به خودش اجازه میدهد برای علی دایی تعیین تکلیف کند و راه و رسم بازگشت او به فوتبال را نشان بدهد: «شما فکر میکنید کشتیگیر بودن من باعث شده اینجا موفق باشم؟ ورزشکار بودن من موجب شده پول بیاید؟ من فقط شبی سه ساعت میخوابم. فوتبال ایران را با یک برنامه دوازده ساله میشود کشید بالا. صفایی فراهانی که فوتبالیست نبود، اما بهترین رییس فدراسیون تاریخ شد. علی دایی به فوتبال برگردد، اما اول باید بیزینس را کنار بگذارد.»
یک- زیبندهتر آن است که دیگران در مورد موفقیت یک نفر حرف بزنند، نه خود او. آدمی که چپ و راست خودش از خودش تعریف میکند، شاید کسری توجه دارد، قابل ترحم است.
دو- در سیستم سالم، قاعدتا برای کسب امکانات متعارف نیازی به رابطه و لابی و تظاهر و خاکساری و مجیز گفتن نیست. خیلی از آنهایی که بیرون ماندهاند، این کارها را بلد نیستند. با شخصیتشان جور در نمیآید.
سه- علی دایی به کنار، از صفایی فراهانی به عنوان نمونه مدیر موفق در این مملکت نام بردید که کاملا درست و دقیق بود. الان صفایی کجاست؟ چند سال است کار نکرده؟ چرا از درایت و هنرش استفاده نمیشود؟ به نظر شما فرق صفایی فراهانی با علیرضا دبیر چیست؟ کل رنج مملکت، دقیقا در جواب همین سوال نهفته است.
چهار- فقط آن سه ساعت نه، در بقیه اوقات شبانهروز هم خواب تشریف دارید. آدمی که در این جامعه زندگی کند و چیزی جز بارانداز و فیتیلهپیچ و کولانداز و زیر دو خم نبیند، خواب است. همه آنها سر جای خودش، اما زندگی فقط این چیزها نیست؛ مخصوصا در آن رشته باستانی که ریشهاش به فتوت و پهلوانی و غمخواری از مردم گره خورده. شما فقط فکر میکنی بیداری!
پنج- خدا را شکر که بیزینس علی دایی موفق است. پول خودش را در میآورد، چشم و دلش سیر است و جلوی احدی گردن خم نمیکند. ثروتی که آدم را از زمینبوسی اهل قدرت معاف کند، مقدس است. کاش شرط پست گرفتن در این مملکت کنار گذاشتن تملق بود، نه تجارت! بله؛ دایی تومنی هفصنار با امثال شما فرق دارد، چون هرگز نخواهد گفت: «آقای قالیباف حسابی ورزشکار هستند و من در دو چیز هیچوقت نتوانستم به ایشان برسم؛ یکی کوهپیمایی و دیگری رکورد شنا.» کار پاکان را قیاس از خود مگیر...