گروه جامعه: بنابر گزارشهای موجود، تولیدات تقلبی ٥ تا ٧ درصد از سهم تجارت جهانی را به خود اختصاص دادهاند و درآمد سالانه ٦٠٠میلیارد دلاری این صنعت که در مقایسه با قاچاق موادمخدر، تجارتی کمخطر و سودآور شناخته شده، روزبهروز درحال افزایش است. گسترش بازار برندهای تقلبی تنها بهدلیل کپیبرداری بیشتر تولیدکنندگان از کالاهای لوکس نیست.
بدیهی است که هنگام بروز بحران اقتصادی، نگرش مردم نسبت به سرمایهگذاری یا نحوه هزینهکردن پول، تغییر پیدا میکند. افرادی که توان مالی کمتری دارند، به سمت خرید کالای ارزانتر متمایل میشوند و به اجناس نامرغوب، ناشناس یا حتی برندهای تقلبی روی میآورند. درحالیکه مصرفکنندگان متمول، روی کالاهای لوکس و گران در آن سر طیف قیمت، سرمایهگذاری میکنند و بدینترتیب بازار اجناس اصل و گرانقیمت هردو گسترش مییابد. پیامدهای منفی خرید کالاهای تقلبی تنها متوجه بازار نیست، گسترش بازار سیاه و گریز از مالیات تنها بخشی از دستاوردهای نامساعد این پدیده بهشمار میروند.
وفاداری به برند اساسا وابستگی عاطفی به یک نام تجاری است و سبب میشود افراد هنگام خریداری کالا به قیمت آن توجهی نداشته باشند و خیلی بیشتر از دیگر اجناس مشابه، برای خرید برند موردنظر خود پول هزینه کنند. در کنار این همه، برندها برای افراد انگارههای شخصی خاصی بههمراه دارند. به عنوان مثال، دارندگان لوازمالکترونیکی اپل خود را تکنیکال و متخصص میدانند. کسانی که بیامدبلیو یا لکسوس و بنز سوار میشوند، به نظر متمول و متشخص میآیند یا رایحه «شنل» یا «دیور» افراد را باکلاس نشان میدهد. کالای تقلبی، کپیبرداری از یک برند باارزش است که با کیفیت پایین تولید میشود. چنین اجناسی تولید میشوند تا بهدلیل مشابهت ظاهری با برندهای اصل، سبب گمراهی خریداران شوند و مشتریان برندهای اصلی را به خود جذب کنند.
حجم زیادی از تولیدات تقلبی، کپیبرداری از برندهای لوکس و گرانقیمت است. به عبارتی، هرقدر یک موسسه در خلق برند پرستیژداری برای خود تلاش کند، احتمال آن که تولیدات آن جعل و کپیبرداری شود، بیشتر خواهد بود. صرفنظر از عواملی نظیر تحریم و گرانی ارز که سبب شد ورود برندهای مطرح جهان که قیمت بالایی دارند با محدودیت روبهرو شود و بازار را برای جولان اجناس «فیک» خالی بگذارد، به نظر میرسد تقاضا برای کالاهای ارزان اما مشابه برند نیز در رونق این بازار جعلی بیتاثیر نبوده است.
بسیاری از این کالاهای تقلبی، کپیبرداری از برندهای معتبر کالای خانگی هستند که تنها با تغییرات اندکی در حروف لاتین یک برند مشهور و در بستهبندیهای مشابه عرضه میشوند. برخی از فروشندگان لوازم خانگی نیز خود از متقاضیان این کالاهای فیک هستند. شاید به دلیل گرانی برندهای مشهور و عرضه آنها در نمایندگیهای انحصاری، خرید کالاهای وارداتی که بهصورت قانونی و رسمی وارد کشور میشود برای آنان مقرون بهصرفه نیست.
لذا ترجیح میدهند برای حفظ مشتریانی که استطاعت خرید برندهای گرانتر را ندارند در فروشگاهها اجناس ارزانتر جعلی عرضه کنند. در موارد متعددی گارانتیهای تقلبی چاپ شده در داخل، روی بستهبندی لوازم فیک نصب میشود. در گذشته مطالعات بسیاری درباره تقاضای کالاهای تقلبی صورت میگرفت تا مشخص کند افراد چرا به خرید برندهای فیک گرایش دارند. عرضهکنندگان کالاهای تقلبی معتقدند، برندهای اصل به سبب حضور محصولات جعلی، مشتریان خود را از دست نمیدهند چراکه خریداران برندها گروه خاصی از جامعه هستند و خریداران اجناس تقلبی اساسا توان خرید برندهای گرانقیمت را ندارند.
خطر دیگری که تولیدکنندگان برندها را تهدید میکند، از دست رفتن خوشنامی است، این در حالی است که شهرت و خوشنامی برای برندها بیش از هر چیز دیگری ارزش دارد. درمورد برندهای لوکس این وضعیت پیچیدهتر میشود. مصرفکنندگانی که شانس خرید کالاهای اصل و گرانقیمت را ندارند، اشتها و هوس خود را با خرید کپیهای جعلی و ارزانقیمت فرومینشانند. بنابراین صرفنظر از طبقه اجتماعی که بدان تعلق دارند، همه میتوانند (دستکم به ظاهر) مالک برندهای لوکس باشند. نزول اخلاق عمومی در جامعه، پیامد نامساعد مهمتری است که در دهههای اخیر توجه بسیاری را به خود جلب کرده، به علاوه در شرایط حال، مصرف کالاهای تقلبی میتواند صدمات جبرانناپذیری به سلامت افراد وارد کند و سبب بیاعتمادی مردم به کالاهای اصل شود، سردرگمی آنان در انتخاب و خرید را در پی داشته باشد و از همه مهمتر ارزشهای طبقات مختلف جامعه را دستخوش تغییرات بنیادین کند.