گروه بین الملل: اگر از قاهره به سمت غرب برانید، پس از مدتی بالاخره زاغهنشینهای شلوغ جیزه تمام میشود و به فضایی باز و مراتع سرسبز میرسید. گاوها کنار جاده ولو شدهاند و کشاورزان جلابیه پوش (لباس سنتی) مشغول کاشت گندم و رسیدگی به کلمهای درشتشان هستند.
نزدیک سه سال پیش، قبل از انتخابات ریاستجمهوری مصر، بود که به شهر اوسیم رفتم. آن موقع، تنها پوسترهایی که به چشم میآمد، پوستر محمد مرسی از اخوانالمسلمین بود و پوستر یک عضو سابق این گروه. یادم است چند زن را دیدم که میگفتند از اخوانالمسلمین حمایت میکنند چون بهشان کپسول گاز مجانی داده.
از آن موقع به بعد را هم که همه میدانید. اخوانالمسلمین انتخابات را برد و مرسی رئیسجمهور شد، اما یک سال بعد که مردم معترض به خیابانها ریختند، ارتش پا پیش گذاشت و سرنگونش کرد. بلافاصله حامیان مرسی هم به خیابان آمدند، از جمله بسیاری از ساکنان اوسیم – که چندین نفرشان هم به دست نیروهای امنیتی کشته شدند. بعضی از مردم اوسیم جزء هزاران نفری هستند که از آن زمان دستگیر شدهاند.
'مشت آهنین'
این روزها فعالیت اخوانالمسلین ممنوع است، مثل بیشتر تاریخ هشتاد سالهاش در مصر، با این تفاوت که گروه تروریستی هم اعلام شده. و همین نکته آخر است که زندگی هواداران دوآتشهاش را در اوسیم بیاندازه خطرناک میکند. بعد از نماز جمعه با چند مرد صحبت میکنم که از صبح در چهار راهپیمایی به هواداری اخوانالمسلمین شرکت کردهاند. یکیشان میگوید: "نیروهای امنیتی با مشت آهنین وارد شدهاند. هر بار به خیابان میرویم، گاز اشکآور و حتی گلوله واقعی شلیک میکنند."
بسیاری از رهبران اخوانالمسلمین به اتهام دعوت به خشونت دادگاهی شدهاند. اخیرا حکم اعدام محمد بدیع، رهبر اخوانالمسلین، و شماری دیگر از اعضای این گروه، به خاطر اقدام مسلحانه علیه حکومت تأیید شد. روز گذشته (۲۲ آوریل) نیز محمد مرسی به بیست سال حبس محکوم شد. اما یکی دیگر از مردانی که در اوسیم دیدم معتقد بود هیچ خطایی مرتکب نشدهاند. میگفت: "انشاءالله به زودی شاهد بازگشت فرایند دموکراتیک خواهیم بود."
داشتههایی که از دست رفت
با این حال بسیارند مصریهایی که برخورد با اخوانالمسلمین را موجه میدانند. نظرشان این است که در آزمون قدرت ناکام بوده. جاهای دیگر منطقه هم وضع این سازمان اسلامگرای نسبتا معتدل، بهتر از این نبوده و گاه زیر و زبر شده. سالهای سال، در بسیاری کشورهای عرب، گروههای منشعب از اخوانالمسلمین مخالف اصلی حکومتها بودند. برنامههایی که برای رفاه عمومی پیاده میکردند برایشان پایگاه مردمی محکمی ساخته بود. قیامهای مردمی سال ۲۰۱۱ فرصتی بود که این گروهها را به بازیگران اصلی سیاست در تونس و مصر و لیبی و سوریه بدل کرد. شاخههای کشورهای حاشیه خلیج فارس که اعتماد به نفس پیدا کرده بودند، از يک پروژه بزرگ اسلامگرایی حرف میزدند.
اما این دست رؤیاها دیری نپایید
انقلابها راه افتاد و خاندانهای حاکم در امارات عربی متحده و عربستان سعودی برای مقابله با نفوذ اخوانالمسلمین دستبهکار شدند. هر دو کشور آن را سازمانی تروریستی خواندند. حتی در کشورهایی که به نظر میرسید جایگاهشان محکم است، به مشکل خوردهاند – مثلا در اردن.
در امان، پایتخت اردن، به دیدار عبدالطیف عربیت میروم. او از کهنهکارهای اخوانالمسلین اردن است، و رهبر سابق حزب سیاسی به نام جبهه عمل اسلامی. روزگاری سخنگوی پارلمان اردن هم بوده. اما حالا سخت نگران است. بعد از هفتاد سال فعالیت، گروهش دو نیم شده.
یکی، شاخهای که در اردن رسمی است، خودش را اکیدا اردنی تعریف کرده، و میگوید رابطهاش را با جنبش منطقهای قطع کرده. به همین سبب تندرو شناخته نمیشود. وضعیت حقوقی گروه دیگر، که بزرگتر هم هست، مبهمتر است. اما آنچه روشن است اینکه ارتباطش را بقیه اخوانالمسلین حفظ کرده. آقای عربیت مرد متشخصی است، مختصر ریشی هم دارد. میگوید "عوامل خارجی" در اردن دردسر درست کردند و مقامهای امنیتی اردن هم "درگیری را بدتر کردند".
ظهور جهادیها
آن طرف صحرای سینا، در سرزمینهای فلسطینی، حماس که ریشه در اخوانالمسلمین دارد هم از افول این سازمان آسیب دیده. در دوران کوتاه حکومت اخوانالمسلمین بر مصر، مقامهای حماس ارج و قربی خاص در این کشور داشتند. اما ماه فوریه، دادگاهی در مصر این گروه فلسطینی را سازمانی تروریستی اعلام کرد – مثل اسرائیل، آمریکا، اتحادیه اروپا و برخی کشورهای دیگر.
حماس همچنان بر غزه حکومت میکند. اما مردم غزه بیش از همیشه احساس انزوا میکنند. یک افسر پلیس به نام ابوظاهر قطاوی میگوید: "بعد از کودتای نظامی مصر، محاصره غزه تنگتر شده." یک دانشجوی دانشگاه اسلامی غزه به نام مصطفی میگوید: "ما بابت رنجی که اخوان در مصر میکشند، غمگینیم. تروریست واقعی کسی است که به معترضان آرام شلیک میکند."
هرجای غزه که بروید، پرچمهای سبز حماس همچنان بر فراز ویرانههای بهجامانده از حمله تابستان گذشته اسرائیل خودنمایی میکند. اما جایجای خاورمیانه این حس وجود دارد که اوضاع دارد تغییر میکند. خیلیها نگران هستند که افول اخوانالمسلمین – پدربزرگ گروههای اسلامگرای منطقه – با قدرت گرفتن جریانهای تندرو مثل داعش همراه باشد. خطر دیگر این است که سرکوب اخوانالمسلمین حامیان جوانتر این سازمان را تند کند و هیزم به تنور جریانهای افراطی بریزد.