فرید براتی سده در گفتوگو با ایلنا، درباره تاثیر بیکاری و نبود بیمههای اجتماعی بر زندگی میانسالی و سالمندی آن دسته از جوانانی که به سنین میانسالی نزدیک میشوند، گفت: در خصوص رشد در دوره میانسالی دو نظریه مهم است؛ یکی بحثی است که با مسائل روانی و عاطفی فرد در ارتباط است که از آن به عنوان صمیمیت در مقابل عدم صمیمیت یاد میکنند، این موضوع معمولا با شروع زندگی مشترک و ازدواج مرتبط است. وی ادامه داد: مبحث دیگر موضوع زایش در برابر عدم زایندگی است؛ به این معنا که فرد علاقه دارد تجربیات خود را در اختیار نسل بعدی قرار دهد که در این برهه موضوع کار و زندگی مشترک اهمیت مییابد و ممکن است عده زیادی از جوانانی که به سنین میانسالی نزدیک میشوند به این شرایط نرسیده باشند.
شرایط ناپایدار زندگی در جوانی زمینهساز گسست بین نسلی در آینده
براتی سده با اشاره به اینکه معمولا سن 40 سال به بالا به عنوان میانسال شناخته میشوند و افراد در این سن با بحران میانسالی مواجه میشوند، اظهار کرد: بخشی از این بحران معنوی است؛ به عبارت دیگر فرد در این مرحله به ارزیابی دستاوردهای خود در زندگی پرداخته و از خود میپرسد که چه کردهام و میخواهم به کجا برسم. یعنی فرد سوال هستی شناسی بزرگی از خود میپرسد و بحران معنوی نیز میتواند؛ میانسالان را با مشکل مواجه کند.
این آسیبشناس با بیان اینکه این نوع بحرانها مربوط به دوران میانسالی است و معمولا از سنین 35 تا 50 سالگی رخ میدهد، خاطرنشان کرد: اگر این گروه سنی نتوانندع پاسخ خوبی به سوالات خود بدهند یا اگر نتوانند به دلیل شرایط موجود تا آن زمان تشکیل خانواده بدهند، قطعا دچار مشکل شده و نمیتوانند صمیمیت و زایندگی را در قبال نسل بعد از خود داشته باشد.
رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان تاکید کرد: در چنین شرایطی ممکن است؛ گذر تجربه به نسلهای بعدی نیز دچار مشکل شود که در این صورت نه تنها فرد که جامعه نیز با آسیب مواجه میشود، چرا که گسستی در انتقال تجربه و ارتباط بین نسلی ایجاد میشود. وی تصریح کرد: اگر افراد در جوانی به خوبی حمایت نشوند، نمیتوانند زندگی خوبی داشته باشند و در چنین شرایطی به سمت زندگیهای جایگزین میروند که ازدواج سپید، نمونهای از آن است. به عبارت دیگر وقتی حمایت اجتماعی نباشد و فرد نتواند برای تشکیل خانواده از راههای مناسب استفاده کند، به راههای دیگری روی میآورد که باعث ایجاد معضلاتی میشود.
نداشتن اشتغال مناسب بحران معنوی را دامن میزند
براتیسده با تاکید براینکه اگر افراد نتوانند، در بعد معنوی به خوبی خود را توجیه کرده و پاسخ درستی به سوال اصلی و معنوی زندگی خود دهند، دچار مشکل میشوند؛ اضافه کرد:. دقیقا همانها که نتوانستهاند، شغلی مناسب و مطابق انتظارات خود داشته باشند، نمیتوانند پاسخ خوبی به شرایط معنوی خود بدهند و دچار بحران معنوی میشوند. به این معنا که ارزشها برایشان کمرنگ شده و نسبت به ارزشهای والای انسانی شناخته شده در تمامی جوامع بیاعتنا میشوند.
وی افزود: زمانی که فرد نمیتواند برای خود زندگی خوبی متصور شود، ممکن است با خود بگوید حالا که من نمیتوانم زندگی خوبی داشته باشم، بگذار دیگران هم نداشته باشند و در نتیجه ممکن است دست به رفتارهای تخریبی همچون پرخاشگری زده و با مشکلات مرتبط با سلامت روان مواجه شوند.
این آسیب شناس با اشاره به آن گروه از جوانانی که به سنین میانسالی نزدیک شدهاند، گفت: این گروه ممکن است به دلایل مختلف بیش از سایر گروههای سنی از نظر سلامت روان دچار مخاطره شود، یعنی اگر این افراد تامینکنندههای اصلی سلامت روان خود یعنی کار، امنیت شغلی، احساس امنیت نسبت به آینده و احساس توانایی برای رسیدن به رفاه را به دست نیاورده باشند، امنیتشان تحتتاثیر قرار گرفته و سلامت روان آنان با مشکل مواجه میشود.
زندگی باثبات به رضایتمندی در دوران سالمندی میانجامد
رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان با تاکید براینکه همه این شاخصها میتوانند بر شرایط افراد در زندگی میانسالی تاثیرگذار باشد، ادامه داد: همانطور که در میانسالی بحث صمیمیت در برابر عدم صمیمیت مطرح است، در شرایط سالمندی نیز موضوع تمامیت در مقابل ناتمامی مطرح میشود. یعنی اگر سالمندی با ثبات زندگی خود را طی کرده باشد، احساس رضایت دارد و میگوید من کار خود را انجام دادهام؛ مثلا نسل بعد را آموزش و حرفه خود را انجام دادهام و به وظایف و مسئولیتهای خود در برابر خویش، خانواده و جامعه عمل کردهام. بنابراین آماده رفتن میشود و دوران سالمندی را با موفقیت پشت سر میگذارد. وی در ادامه افزود: اگر فرد در دوره میانسالی به این مولفهها دست نیافته باشد، سالمندی وی نیز ناامیدانه و همراه با یاس خواهد بود و مدام افسوس گذشته را میخورد که البته چنین سالمندی مثبت نیست.
با مشاغل نامطمئن جوانان قادر به برنامهریزی نیستند
براتیسده با اشاره به آثار منفی فقر در دوره میانسالی به ضرورت وجود شاخصهای اجتماعی بهزیستی و آسایش و رفاه اجتماعی تاکید و بیان کرد: انسانی که به فقر گرفتار است، احساس میکند که امکان اثرگذاری در شرایط بیرونی را ندارد و همواره دستش به سوی دیگران است و خود را وابسته به افراد دیگر و یا نهادهای حمایتی میداند، لذا شخصیت فقر و نه شخصیت فقیر میتواند باعث وابستگی شده و در چنین شرایطی دیگران میتوانند، سرنوشت افراد را به دست گیرند.
وی افزود: اگر به دلیل نبود حمایتهای اجتماعی در دوران جوانی افراد سالمند به فقر گرفتار شوند بحران بزرگی است. لذا باید در برنامهریزیها و سیاستگذاریهای اجتماعی به اشتغال پایدار و شرایط زندگی این افراد فکر شود، چرا که با مشاغل نامطمئن جوانان نمیتوانند، برای زندگی خود برنامهریزی کنند و ضروری است، احساس مهم پایداری شغل را در این گروه ایجاد کنیم، چرا که یکی از ریشههای احساس امنیت روانی داشتن احساس امنیت شغلی و پایداری شغل است.
باید شغل پایدار برای جوانان ایجاد کرد
رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان خاطرنشان کرد: حتی اگر فرد به صورت قراردادی کار میکند، باید احساس پایداری شغل و وجود آن تا زمان مشخصی در آینده را احساس کند و از طریق شغل خود تحت پوشش بیمه قرار گیرد و باید دولتها از این موضوع حمایت کنند. وی تاکید کرد: حتی از طریق بیمه بیکاری نیز میتوان از این گروه حمایت کرد و امیدوارم دولت برای تمام این موارد برنامهریزی کند.
این آسیب شناس در پایان تاکید کرد: توجه به این نکته نیز مهم است که نباید همه چیز را از دولت خواست، چراکه بحث سرمایه اجتماعی که امروزه مطرح است؛ ارتباط زیادی به دولتها ندارد و سرمایه اجتماعی به معنای روابط اعتمادآمیز میان مردم است و به نظر من خیرین و دلسوزان مردم باید همت کرده و به ابعاد این قضایا در رابطه با آینده کشور توجه کنند.