گروه ورزشي: زمان مدیدی ست که قلمرو ورزش این مرز و بوم عرصه تاخت و تاز کسانی شده است که از جنس ورزش نبوده اند! گویی ما ورزش را آچر فرانسه ای دیده ایم که برای پر کرد خلاء مدیریتی اشخاصی است که پست و مقامی آنچنانی به آنها نرسیده و حال باید حیطه ورزش را کیت آزمایشگاهی خود قرار دهند!
نویسنده: آیت قیصربیگی
این در حالی است که در گفتمان خود دم از اهمیت ورزش و نقشهاي رنگ وارنگ آن ميزنیم اما در منش خود تنها چیزی که اهمیت ندارد مدیریت این ورزش است! سالهای سال است که مدیرانی برای ورزش انتخاب ميشوند که نه تنها از جنس ورزش نبوده بلکه صاحب نگاهی ورزشی هم نبودهاند تا امروز بجای مدیرانی قوی، گاها شاهد سیاسی بازی برخی مدیران ضعیف ورزشی باشیم. این موضوع به سبب ورود افراد غیر ورزشی در راس ورزش است که نتایج سوء آن گریبانگیر ورزشکاران و هواداران در جامعه شده است.
چگونه است که یک مدیر سیاسی ميتواند در راس هرم ورزش مدیریت کند در حالیکه مدیران و متخصصان ورزشی نه تنها حق ورود چندانی به حوزههاي دیگر ندارند بلکه گاها در حیطه خود هم حق مسولیت پذیری از آنان سلب ميشود! ورزشی که جوهره آن با حلقههاي المپیک فراتر از هر رنگ و نژادی ترسیم شده است چرا باید در بحث مدیریتی سیاست زده شود! گاهی اوقات وقتی مدیران ورزشی از افرادی غیر از ورزشکاران انتخاب ميشوند، استدلال بر این است که اشکالی ندارد اگر یک مدیر، تحصیل کرده ورزش و یا ورزشکار نباشد بلکه شخص باید قدرت مدیریت داشته باشد! اگر اینطور است پس علم مدیریت ورزش که تا مقاطع دکترا به تربیت نیروی انسانی متخصص ورزشی اهتمام ميورزد، برای چیست!
همین کارها را ميکنیم که آخر سر آمار و ارقامی که ارائه ميدهیم با واقعیات معنی دار نمی شود تا الان در سه رشته پایه و تاثیر گذار ورزشی دنیا یعنی دو ومیدانی، شنا و ژیمناستیک حرفی برای گفتن نداشته باشیم! وقتی به مدیریت ورزشی سرسری نگاه ميشود حاصل کار چیزی جز اوضاع و احوال ورزش امروز ما نیست! ریس ورزش یک مهندسه! ریس فوتبال یک دومیدانی کاره! ریس کشتی یک والیبالیسته! ریس والیبال یک شناگره و... این یعنی چه!!! حال وقتی نوبت به شمارش و رنگ مدالهای در مسابقات جهانی و المپیکی ميرسد تازه ميفهمی که باید دنبال مقصر بگردی! البته این کند و کاو در ارتباط با علل ناکامی یکی دوهفته ای دوام نمی آورد و باز آش همان آش و کاسه همان کاسه...! در این راستا زمانی که یک تیم کارنامه ای قابل قبول نمی گیره همه چیز را از داور و مربی گرفته تا شرایط بازی و... را مسول ميدانیم الی مدیر بی تجربه ورزشی!
این درحالی ست که امروز ما مدیران بسیار کارآزموده ورزشی داریم که ضمن اینکه خود ورزشکارانی بنام بوده اند، همه مدارک عالی ورزشی نیز دارند. همان هایی را ميگویيم که خاک میادین ورزشی را خورده اند، علم ورزش را یاد گرفتهاند، کوچه پس کوچههاي مدیریت ورزشی را در مدیریت بازی، باشگاه، آکادمی به تکامل رسانده اند. افراد توانمند در ورزش این سرزمین کم نیستند کافی ست بخواهیم در این عرصه با نگاهی شفاف آنها را شناسایی کنیم تا حق به حقدار برسد.
یادمان باشد تجربه و مدیریت یک بازیکن حرفه ای در زمین بازی خود نشان از خلاقیت و مدیریتی بالا در صحنه بازی ست که تراز مدیریتی بسیار بالاتری از مدیران غیر ورزشی امروز ما که در صدر ورزش هستند، دارند. از این رو یک مدیر ورزشی باید خود خاک زمین خورده و عرق ریخته زمینهاي بازی باشد و با نیازهای واقعی ورزشکاران دست و پنجه نرم کرده باشد تا اولوین بندی اعتبارات را به درستی درک کند. باید یک مدیر ورزشی چارچوب زمینهاي ورزشی را با پاهای خود طی کرده باشد نه اینکه با تصاویر آن عکس یادگاری گرفته باشد!
یک مدیر غیر ورزشی کجا ميتواند تب هیجان رقابتهاي حساس ورزشی را به درستی درک کند تا ناخواسته زمینه ساز رشد ناهنجاریها و بداخلاقیها در میادین ورزشی نشود! یک مدیر غیر ورزشی چگونه ميتواند فراز و فرودهای پیش روی ورزشکاران را از دریچه نگاه آنان رصد کند تا پاسخی مناسب به نیازهای واقعی آنها دهد! یک مدیر غیر ورزشی چگونه ميتواند در مورد راه پیش روی نیروهای تحت امر خود قضاوت درستی داشته باشد در حالیکه هیچگاه با کفشهاي آنان این طریق دشوار را طی نکرده است! معمولا خلاقیت، واقع نگری و مدیریت یک فرد ورزشی تحصیل کرده بسیار فراتر از افراد غیر ورزشی در این حیطه است.
تحصیل کردهای علوم ورزشی بارها نیازمندیهاي فردی و تیمی خود را مدیریت کردهاند حال چگونه نمی توانند ناظر و مدیری خوب برای راهی باشند که بارها آن را به سلامت پیموده اند! البته شاید ایراد اساسی بر دولت مردان وارد باشد چرا که هر وقت هر چیزی سر جای خویش قرار نگیرد باید شاهد بروز چالشها و مشکلات در آن عرصه شد. آنها همانطوری که برای انتخاب وزیر بهداشت و درمان سراغ پزشکان ميروند، برای انتخاب وزیر صنایع دنبال مهندسین ميروند، باید همین رویه را در انتخاب وزیر ورزش نیز بکار ببرند. این طرز نگاه در ارتباط با سپردن وزارت ورزش به فردی غیر از جنس ورزش و تحصیل کردهای ورزشی همان کج نهادن خشت اول در پایه ریزی بنای ورزش این مرز و بوم است!
بنابراین، دیری نمی پاید باز فردا دنبال مقصری توهمی برای پیدا کردن علت ناکامی ورزش در رقابتهاي جهانی و بین المللی ميگردیم!
مگر باید چند بار دیگر شاهد ناکامی و سرخوردگی ورزشکاران و هواداران ورزشی باشیم تا بلکه در این عرصه پرمخاطب حق را به حق دار دهیم. اما امروز دولت اعتدالگرا، امید تصدی مدیریت ورزش را به فردی از جنس ورزش بالا برده است. بگذارید این بار سنت شکنی شود تا در دولت راستگويان جنس وسیله با هدف در حوزه مدیریت ورزشی در یک راستا قرار گیرد. بنابراین، در دولت راست گويان قاعدتا باید ریس ورزش این سرزمین از جنس ورزش باشد. متاسفانه در دورههاي گذشته هرکی خواست یک مدیر ورزشی بشود با لباس و شورت ورزشی عکسی یادگاری گرفت و همان را سندی بر تجربه خویش کرد و مدیر شد! حال وقت آن رسیده است تا بر این دور باطل در مدیریت کلان ورزش خط بطلان کشیده شود و ریس ورزش این سرزمین برای اولین بار کسی از جنس ورزش باشد.
باید مدیر باشه و مدیریت بلد باشه
مثلا رضازاده جوونه و ورزشی چیکار کرد؟؟؟ (160486)