به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۴ - ۲۲:۵۴
 
۴
تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۱۰ ساعت ۱۱:۰۹
کد مطلب : ۱۱۹۷۷۷

فضای‌مجازی،جامعه مدنی،قدرت‌سیاسی

اکبر حاج علیپور

گروه مقالات: دانش سیاسی به ما نشان می‌دهد که افزایش قدرت جامعه مدنی به کاهش وتحدید قدرت سیاسی می‌انجامد؛ ‌‌‌قدرت فساد آور است قدرت مطلق فساد مطلق می‌آورد. این گزاره اهمیت و ضرورت جامعه مدنی را به خوبی بیان می‌کند، چه بسا در نبود جامعه مدنی قدرت سیاسی بصورت لجام گسیخته و عریان به رفتارهای فراحقوقی و غیر سیستمی دست بزند؛ عملکرد سیستمی هر گونه نظر ورای شخصی را در دستگاه مدیریت کشوری به چالش می‌کشد و بر کارامدی تاکید می‌ورزد.

وقتی در کشور سیستم حاکم باشد از آنجا که پشتوانه سیستم اجماع و عملکرد جامعه مدنی مطلوب وقوی است، باعث احقاق حقوق فردی واجتماعی احاد ملت میشود؛ جامعه مدنی نیازمند کار جمعی وشخصیت‌های مدنی است از این جهت، باید کودک توسعه در ایران به بلوغ برسد، فرهنگ سیاسی منفعل و تبعی تبدیل به فرهنگ سیاسی مشارکتی وفعال گردد؛ رشد علم وعقلانیت از مهمترین پیش زمینه‌های تشکیل جامعه مدنی است، جامعه مدنی تمایل جدی به تکثرگرایی و چندصدایی در همه ابعاد فرهنگی، اقتصادی وسیاسی دارد؛ در واقع قدرت متمرکز و واحد و غیرپاسخگو به قدرت چند وجهی و پراکنده جامعه مدنی وپاسخگو تغییر جهت می‌دهد.

با این اوصاف از جامعه مدنی، فضای مجازی نه می‌تواند ونه قابلیت این را دارد که عملکرد جامعه مدنی را داشته باشد؛ چون نه انسجام انجمی درکار هست نه رویه مدون و سازماندهی دارد که افراد بخاطر اهداف مشخصی گرد هم بیایند؛ علاوه بر این، فضای مجازی بخاطر کارکرد و استفاده غیر اجتماعی و سرگرمی از جامعه سیاست زدایی کرده است؛ که صرفا نشر و اطلاعات اجتماعی وسیاسی صورت می‌گیرد که اوج انفعال را در ساختن طنز به مهمترین مسائل و حساسیت‌های ملی مشاهده می‌کنیم؛

فضای مجازی کارکرد مشخص و تعریف شده‌ای ندارد، هرکسی بنا به دلایلی متفاوت وارد جامعه شبکه‌ای می‌شود. در صورتی حاکمیت فضای مجازی می‌تواند باعث تحدید حاکمیت سیاسی شود که حداقل پارامترها و کارکردهای جامعه مدنی را داشته باشد، جامعه مدنی صرف جمع شدن افراد در انجمن‌ها نیست بلکه اهداف مشخص و کارکردهای تعریف شده‌ای دارد و هرکسی طبق علایق ومنافع خود به عضویت نهادهای غیر حکومتی در می‌آید، چون که پشتوانه عضویت فرد منافع عینی و تعریف شده اوست، بهمین خاطر از حمایت جدی فرد هم برخوردار است. تجمیع این حمایت‌های فردی در قالب انجمن‌ها، صنف‌ها و ان جی اوهاست که باعث تحدید قدرت سیاسی می‌شود. سازمان وتشکیلات مدنی خود قدرتی است که در برابر قدرت سیاسی قد علم کرده وافراد ونهادهای سیاسی را پاسخگو و مسئولیت پذیر می‌کند.

فضای مجازی یک فضای غیر حکومتی است که کارکردها و پشتوانه قوی جامعه مدنی را ندارد؛ در بهترین حالت می‌توان گفت فضای مجازی باعث کنش ارتباطی می‌شود و مردم می‌توانند آزادانه نظر و عقاید خودشان را بروز دهند ولی ازآنجا که عضویت در این فضا بصورت سطحی وناپایدار است گفت وگوی‌های آزاد به کنش‌های معطوف به عمل مفید و خرد جمعی نمی‌انجامد؛ اطلاعات فرد بالا می‌رود ولی سرمایه اجتماعی که لازمه تعاون وفعالیت اجتماعی سازنده است کم رنگ می‌شود، در حالی که سرمایه اجتماعی شیرازه جامعه مدنی است ودر نبود آن، جامعه اتمیزه وذره‌ای شده و فردگرایی افراطی گریبان جامعه را خواهد گرفت؛ در این شرایط بخاطر عدم حمایت‌های اجتماعی از پایین، هزینه هرگونه فعالیت‌های سیاسی انتقادی بشدت بالا می‌رود چون کنشگر مدنی نیازمند حمایت‌های مدنی است تا از گزندها وآسیب‌های سیاسی در امان باشد.

وقتی چنین حمایت‌های وجود نداشته باشد شهروندان غیرسیاسی و دچار روزمرگی میشوند؛ این در حالی است که فضای مجازی حاکمیت خودش را به رخ جامعه کشیده است ولی نه مقاومتی در برابر قدرت صورت گرفته، نه اصلاحات مترقی در جامعه مدنی ناقص ایجاد شده است؛ جامعه‌ای که در یک وضعیت ‌‌‌آنومیک‌‌‌ رو به گذار است ولی چشم‌انداز این فرآیند گذاربه لحاظ جامعه شناختی چندان روشن و هدفمند نیست.