محمد توکلی
«ترامپ فرد ابلهی است»، «ترامپ مانند گاو است، شاخ دارد اما عقل ندارد»، «وزیر خارجه انگلیس، ذاتاً عنصر پلیدی است»، «مرتیکه الدنگ آمده دو جاسوس را از دست شما نجات دهد، بگیرد و ببردشان» و...
اینها چند نمونه از جملاتی بود که خطیبان نماز جمعه شهرهای مشهد و تهران در نماز جمعه دیروز به کار بردهاند. در روزهای اخیر جملات مشابه دیگری با چنین ادبیاتی را از سوی سایر مسئولان کشور هم شنیدهایم. به عنوان نمونه رییس ستاد کل نیروهای مسلح کشورمان، کشور انگلستان را در یک سخنرانی رسمی «کفتار پیر استعمار» میخواند.
وجه مشترک گویندگان چنین جملاتی آن است که خود را «انقلابی» میدانند و ظاهراً استفاده از این ادبیات تند را هم وجهی از انقلابیگری به حساب میآورند. جدا از تاثیرات منفی این ادبیات در سطح بینالملل و تضعیف جایگاه ایران در حوزه سیاست خارجی پرسش قابل طرح آن است که آیا چنین گفتارهایی که زننده بودن آن روشن است سبب خدشهدار شدن مفهوم «انقلابیگری» نیست؟ آیا استفاده از این ادبیات سبب آن نمیشود که در جامعه برخی به این نتیجه نادرست برسند که هر کس فحّاشتر، انقلابیتر!
به نظر میرسد که «دلواپسان» انقلاب لازم است گاهی از این وجه هم به این ماجرا نگاهی بیندازند که چنین ادبیاتی سبب ایجاد شکاف اساسی میان متن جامعه با گروهی که خود را انقلابی میپندارند شده است.
از طرف دیگر افرادی که در جایگاههایی خاص قرار دارند میبایست بیش از دیگران برخی شئونات جایگاهشان را حفظ کنند. هنگامی که فردی از طریق تریبون نماز جمعه که ظاهراً برای آن قداستی هم قائل است چنین الفاظ ناهنجاری را (حتی خطاب به افرادی که دشمن خوانده میشوند) میگوید از دیگر اقشار جامعه چه انتظاری میتوان داشت؟!
اگر بخواهیم کمی ریشهایتر به چنین ادبیاتی بنگریم باید اساس آن را در غرب ستیزی موجود در اندیشه این حضرات جستجو کنیم. افراط در هر موضوعی سبب کنار رفتن منطق خواهد شد و این اقلیت تریبوندار در غربستیزی دچار افراط شده است. این تندروی سبب آن میشود که هر نوع گفتگو و تعامل میان ایران و کشورهای غربی با نگاهی منفی ارزیابی شود.
نکته جالب توجه در این باره آن است که دو اندیشه که یکی قائل به غربستیزی و دیگری در پی تعامل گسترده با جهان است همین چند ماه پیش به قضاوت مردم گذاشته شد و تعامل سازنده رای قاطع مردم را به خود اختصاص داد. این انتظار حداقلی وجود دارد که آنان که خود را انقلابی میخوانند به فرمایش بنیانگذار انقلاب عمل کرده و به جای سنگاندازیهای پیدا و پنهان در برابر منتخبان مردم میزان را رای ملت بدانند.
در پایان میتوان این پرسش را مطرح کرد که آنان که پشت تریبونهای امن به مسئولان سایر کشورها فحاشی میکنند انقلابی هستند یا کسانی که توانستند بدون لحظهای اجرای قطعنامههای تحریمی یکایک آن را «لغو» کنند؟!