داریوش احمدیان
در چهار سال و نیمی که از عمر دولت اعتدال میگذرد مذاکرهای میان ایران و کشورهای غربی انجام نشده است که پس از آن رسانههای جریان تندرو به مخالفت با آن نپردازند. از مذاکرات هستهای تا سفرهای مقامات اروپایی به ایران، از قراردادهای اقتصادی با شرکتهای غربی تا سفر رییس جمهور به فرانسه، از مذاکرات ظریف با همتایان اروپایی برای حفظ توافق هستهای تا تلاش برای آغاز مذاکرات در زمینه حقوق بشری میان مسئولان ایران و اروپا و. . . در همه این موارد شاهد آن بودیم که جریانی که حیات خود را ذیل «غرب ستیزی» تعریف کرده است با تکینکهای رسانهای و بزرگنمایی برخی حواشی و یا مخالفت صریح با اصل مذاکره در تلاش برای به انحراف کشاندن تلاش دولت برای تنش زدایی با کشورهای غربی بوده است.
در چنین شرایطی تیم سیاست خارجی دولت به رهبری محمدجواد ظریف در یک سال اخیر و پس از حضور دونالد ترامپ در کاخ سفید تمام تلاش خود را به کار بست تا با همراهسازی جامعه جهانی سیاستهای ضد برجامی دولتترامپ را خنثی کند. سفر اخیر وزیر امور خارجه به بروکسل و دیدار و مذاکره با مقامات سه کشور اروپایی و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نقطه اوج این تلاشها بود که در آن طرفهای برجام به «اجماع قوی» علیه سیاستهای ضد برجامی دونالدترامپ رسیدند.
«اجماع قوی» تعبیری بود که وزیر امور خارجه دقایقی پس از پایان مذاکرات خود با کشورهای اروپایی از آن در تشریح آنچه در بروکسل رخ داد استفاده کرد. حال پرسش اساسی این است که این «اجماع قوی» که راهترامپ را برای فشار وارد آوردن بر ایران سختتر میکند چگونه شکل گرفته است؟ آیا از آسمان نازل شده و رخدادی تصادفی بوده است یا حاصل مذاکراتی است که غرب ستیزان از آن دچار «دلواپسی» میشوند؟
به نظر میرسد تجربه برجام و سپس حفظ این توافق مهم در برابر سیاستهای دولت جدید آمریکا نمونه خوبی از این نکته است که در دنیای امروز آنچه سبب احقاق حقوق کشورهای مختلف میشود نه شعار دادنهای تند و تیز بلکه مذاکرات حرفهای و دیپلماسی قوی است. ظریف و همراهانش به خوبی نشان داهاند که توان همراهسازی جهانی با ایران را دارند اما این مهم یک پیش شرط بسیار مهم دارد و آن اینکه در سایر مسائل نیز شاهد همین میزان از اعتماد و اختیارات برای آنان باشیم.
این «اجماع قوی» میتواند برای حل سایر پروندههای اختلافی میان ایران و غرب نیز مورد استفاده قرار بگیرد و شاید بتوان گفت که بهترین مقطع زمانی برای مطرح ساختن موضوعات تنش آفرین دیگر به قصد حل آنها همین امروز است. از نگاهی میتوان یکی از راه حلهای حفظ برجام را کاهش تنشها در سایر موضوعات با اروپا دانست زیرا ایالات متحده در نظر دارد با تمرکز بر آن موضوعات خود را از انزوایی که در موضوع برجام در آن گرفتار آمده خارج کند و با افزایش فشارهای غیربرجامی توافق هستهای را از درون تهی کند.