محمد توکلی
با نگاهی به تحلیلهای گوناگونی که به بهانه دو ساله شدن اجرای توافق هستهای میان ایران و 5+1 در روزهای اخیر مطرح شده است شاهد آن هستیم که گروه تازهای به مخالفان سابق برجام اضافه شده اند؛ گروه «نئودلواپسان» به طور کلی تا پیش از این ما شاهد دو گروه عمده مخالف برجام بودیم. تندروهای خارجی که رژیم اسرائیل، عربستان وترامپ و همراهان سیاسی او در ایالات متحده سه ضلع مثلت آن بودند و تندروهای داخلی که خود را «دلواپس» نامیده و بر این عقیده بودند که برجام بدتر ازترکمانچای است.
گروه اول برجام را توافقی خسارت بار برای آمریکا و منطقه توصیف میکند و معتقد است مذاکره کنندگان ایران با زیرکی توانستهاند طرفهای مقابل را فریب داده و کلاهی بزرگ بر سر آنان بگذارند و گروه دوم این عقیده را مطرح میکند که نه تنها توافق هستهای به سود ایران نیست بلکه سبب کاهش اعتبار منطقهای و جهانی ایران شده است و تحریمها را نیز افزایش داده است! نکته طنزآمیز ماجرا آن است که این دو گروه، خصمانهترین مواضع را نیز نسبت به یکدیگر دارند اما در این موضوع که باید برجام را پاره کرد به توافق رسیده اند؛ توافقی که حاصل تندروی است. وجه مشترک این دو گروهِ به شدت دور از یکدیگر در اظهارنظر و اعمال نظر، حرکت بر مدار افراط است. هر دو گروه سیاست «برد – برد» را برنمی تابند و میز مذاکره را برابر با تسلیم و وقت تلف کردن میدانند.
پرسش اساسی این است که دولت ایران میبایست با این دو گروه چه کند؟ به نظر میرسد تیم سیاست خارجی دولت اعتدال مسیر برخورد با طراحی گروه اول برای کنار گذاشتن برجام را یافته است و با نزدیکی بیشتر از گذشته با اتحادیه اروپا و سایر طرفهای برجام به دنبال افزایش هزینه خسارت وارد آوردن به توافق هستهای از سوی تندروهای خارجی است اما با تندروهای داخلی باید چه کرد؟ به نظر میآید که با بخشی از این طیف که در رسانهها وتریبونهای عمومی به اظهارنظر میپردازند نباید هیچ کاری داشت و تجارب گذشته نشان داده است که این گروه هر چه بیشتر از نظرات خود درباره اصل مذاکره و نتیجه حاصل از آن بگویند کمتر با اقبال عمومی روبرو میشوند اما درباره بخش دیگری از همین طیف تندرو در مراکز تصمیم گیر و تصمیم ساز نظام سیاسی نقش آفرین هستند اوضاع شکل دیگری است.
دولت منتخب اکثریت میبایست در برابر این گروه به شدت ایستادگی نشان داده و اجازه ندهد که آنان با ارائه اطلاعات نادرست به جامعه و تصمیم گیران، حاکمیت را در چگونگی تصمیم گیری در خصوص برجام دچار خطای محاسباتی کنند. اما در یک سال اخیر گروه سومی نیز به مخالفان برجام افزوده شدند که میتوان نام آنان را «نو دلواپس» نهاد. این گروه با مذاکره موافق است، حتی با طیف میانه رو درون حاکمیت هم مخالفتی ندارد و رای خود را به نام حسن روحانی به صندوقهای رای ریخته است اما نسبت به چگونگی مصرف منابع حاصل از برجام پرسشها و ابهام هایی دارد. این گروه با مبنا قرار دادن اعدادی عجیب و غریب و در بیشتر اوقات غیرواقعی به عنوان منابع حاصل از توافق هستهای این پرسش را مطرح میکند که آیا این منابع مالی عظیم برای ایران مصرف شده است و یا نه؟ برخی شعارها در تجمعات اعتراضی اخیر نیز ناظر بر همین پرسش و ابهام است.
«نو دلواپسان» نسبت به کلیت نظام سیاسی در همه این سالها و به مرور بی اعتماد شدهاند و امروز مخالف برجام هستند زیرا معتقدند که سود برجام به جیب ایرانیان نرفته است. این که چنین دیدگاهی تا چه حد مبتنی بر واقعیت است مجالی دیگر میطلبد اما از این واقعیت گریزی نیست که بخشی از جامعه چنین دیدگاهی دارد. حال باید با آنان چگونه مواجه شد؟ به نظر میرسد دو موضوع اعتمادسازی و افزایش میزان شفافیت کلید حل این مسئله تازه است. دولت روحانی میبایست با کمک سایر ارکان قدرت با اقداماتی اعتمادساز این اعتماد از دست رفته به خصوص پس از انتخابات88 را بازگرداند و از طرف دیگر با اتخاذ همان مسیر شفافیتی که در بودجه97 شاهدش بودهایم با گزارش هایی دقیق جامعه را از چگونگی هزینه منابع مالی حاصل از برجام مطلع سازد. این مهم سبب افزایش همراهی متن جامعه با دولت خواهد شد؛ همراهی که جهت اجماعسازی میان مسئولان برای تعمیم الگوی برجام در حل و فصل سایر مسائل ضرورتی انکارناپذیر است.
آشوبهای قبلی را از مشهد کلید زدند و احساسات یکسری مالباخته را دستاویز مقاصد سیاسی خود کردند و به سراسر کشور تعمیم دادند و الان دو کار همزمان هم کلید زده اند :1-دوباره ناامیدی برجام را راه انداخته اند و امیدوار به ترامپ مزخرف شده اند و باعث هیجان در بازار ارز و سکه و اصلا به روی مبارک نمی اورند شکاف اروپا با آمریکا را بر سر برجام و ایران و 2 - تحریف سخنان روحانی درباره نقد مسولان و ضد مذهبی نشان دادن صحبتهای ایشان را.
هر روز یک برنامه علیه دولت. (357617)