به روز شده در ۱۴۰۳/۱۰/۰۶ - ۱۷:۵۹
 
۱
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۳ ساعت ۱۶:۰۰
کد مطلب : ۱۴۳۰۹۶

زائری: بالاخره انقلابي باشيم يا نه؟

زائری: بالاخره انقلابي باشيم يا نه؟
گروه سیاسی: حجت‌الاسلام محمدرضا زائری در واكنش به ماجرای ناگوار كاوس سید امامی (استاد دانشگاه و فعال خوشنام محیط زیست) كه در زندان جان خود را از دست داده است نوشت: شايد به اطمينان بتوان گفت حضرت آيت الله خامنه اي در طول دوران رهبري بر هيچ موضوعي به اندازه هويت انقلابي تاكيد و اصرار نداشته اند. انقلابي گري با تعارف و شعار و مداهنه و ملاحظه جور در نمي آيد و اساسا جوش و خروش و جنبش و فرياد در ذات رويكرد انقلابي است. آيا مي توان پذيرفت كه رهبر بزرگوار انقلاب به لازمه و نتيجه و طبيعت و اقتضاي نظر خود واقف نبوده اند و مقصود و منظورشان نوعي رفتار تبليغاتي و فرمايشي در چارچوب دستور ابلاغي مقامات مافوق است و نهايتا شعار مرگ بر آمريكا در راهپيمايي ها؟

اگر كسي چنين برداشتي داشته باشد نه تنها به رهبر انقلاب اهانت كرده، بلكه نشان ميدهد اساس و بنيان مفاهيم و مباني انقلاب را هم درك نكرده است. طبيعتا رهبر انقلاب هم اين موضوع را درك مي كردند كه با نااميدي از مسؤولان عافيت طلب و ناكارامد يا فاسد و خائن، مخاطبان جوان و مؤمن خود را فرمان آتش به اختيار دادند و البته ترديدي نيست -چنان كه خود تصريح كردند- رويكرد پرشور انقلابي و اعتراضات قاطع و جدي بايد در قالب ضوابط قانوني و از راهكارهاي معقول حقوقي و به شكل مسالمت آميز و مدني دنبال شود، اما سكوت و عافيت طلبي، دقيقا نقطه مقابل روحيه انقلابي است و شيوع آن بي ترديد به معني نابودي انقلاب اسلامي ايران خواهد بود. لازمه انقلابي بودن و انقلابي ماندن فرياد زدن در مقابل ظلم و عدم تحمل بي عدالتي است، حتى نسبت به يك مجرم!

حتى در باره يك شهروند بهايي! چه رسد به يك عضو عادي جامعه كه در زير سقف ضوابط قانوني مثلا عضو شوراي شهر شده يا به كارآفريني مشغول است يا براي دريافت حقوق قانوني معدنكاران شعار داده يا براي حل مشكل يك روستا چيزي نوشته باشد.  
آنچه ما به جانبداري اش افتخار مي كنيم نظام و حكومتي است كه مظلوم بدون اندكي لرزش صدا و نگراني بتواند حق خود را بگيرد و قاضي دادگاهش نتواند خليفه مسلمين را كه در جايگاه متهم نشانده به احترامي بيش از طرف دعوا صدا بزند! دين و نظامي كه ما سنگش را به سينه مي زنيم نه كره شمالي است و نه سودان جنوبي، بلكه هويتي شفاف و مستند است كه اگر مجري قانون در تعزير بيش از اندازه بر متهم شلاق زد بايد متهم بيايد و اضافه شلاق ها را بر تن او بنوازد و اگر پاي چوبه دار هم يك سيلي به شخص محكوم بزنند بايد قصاص شوند و اگر به جاي خالي كردن شيشه مشروبات الكلي آن را بشكنند مديون هستند!  

 زنداني مجرم و حتى محكوم به اعدام، جاسوس اجنبي و خائن به كشور، فاسد و مفسد و مروج فحشا، هر كسي با بدترين جرم و جنايت قابل تصور هم نبايد بيش از حكم الهي و مجازات قانوني مورد اهانت و ظلم و عقاب و تنبيه قرار بگيرد. ممكن است كسي بگويد كه فلان شخص با دشمن رابطه داشته و به مردم خيانت كرده! خوب، آيا در رژيم طاغوت نيز همين را نمي گفتند؟ آيا در زمان شاه يكي از مهمترين موضوعات و جدي ترين محورهاي مورد استفاده ما روحانيون بر عليه دستگاه پهلوي همين نبود كه جوانان مردم را به بند مي كشند و در زندان آزارشان مي دهند! در سالهاي اخير موارد متعدد از تخلفات قانوني نسبت به روند دادرسي و مراحل اجراي احكام نسبت به زندانيان مطرح شده است. وقتي كسي از مرزهاي زندان مي گذرد و وارد آن محدوده مي شود احتمال دارد هر اتفاقي برايش رخ دهد و -چه حادثه اي اتفاقي باشد و چه عمدي كه مقصرش يك شخص خاطي است- همه اين رويدادها به پاي رهبر انقلاب نوشته مي شود.

و در مظلوميت رهبري نيز همين بس كه حتى دوستان نادان ايشان هم اصرار دارند براي تبرئه و تطهير خود بگويند كه رهبري از همه چيز خبر دارد و چنان كه مدتي پيش در احضار من صراحتا مي خواستند بنويسم كه به صورت هفتگي گزارش دقيق پرونده ها به رهبري داده مي شود! من كه به عنوان زنداني واقعيت هايي را به چشم ديده و از نزديك لمس كرده ام به خوبي مي دانم به آن خلوت زندان كه يك قاضي يا بازپرس و زندانبان و بازجو احساس خدايي مي كند، يا -چنان كه يكي از مسؤولان قضايي گفته بود- خود را فقط يك وجب پايين تر از خدا مي داند! پاي هيچكس حتى رهبري هم نمي رسد!

هر چه فكر مي كنم نمي فهمم چرا رهبر انقلاب اين قدر راحت اجازه مي دهند از حيثيت و آبروي ايشان، نه حتى براي آبروي دستگاه قضايي بلكه براي ماله كشي بر تخلف و سياهكاري يك مأمور و مدير مياني هزينه شود؟ در بهترين حالت و خوش بينانه ترين شكل، اگر بگوييم اينها همه شبهه ها و جوسازي بيگانگان است و همه اين ها شايعاتي است كه پاسخ دارد، باز هم اين حجم از ترديد و بي اعتمادي عمومي نسبت به دستگاه قضا كه ستون فقرات نظام و اساس جمهوري اسلامي است تا چندي ديگر چيزي باقي نخواهد گذاشت! كاش تا ديرتر نشده مسؤولان صالح و دلسوز در قوه قضاييه براي پاسخ به افكار عمومي فكري كنند و بيش از اين اجازه ندهند اعتماد همين وفاداران به نظام -كه نمي دانند بالاخره بايد انقلابي باشند يا نه- بر باد رود!