محمد توکلی
چند روزی است که «دلواپسان» فعالتر از همیشه در سه جبهه مشغول مبارزه هستند؛ برجام، اعلام مخالفت با دور جدید مذاکرات ایران و اروپا و FATF. آنان با در اختیار داشتنتریبونهای رسمی نظام از جمله صداوسیمایی که ظاهرا فقط به شوخی «رسانه ملی» خوانده میشود از همان لحظه اعلام خروج آمریکایترامپ از توافق هستهای، شکست برجام را اعلام کرده و چنین وانمود کردند که برجام منهای آمریکا برجامی در حال احتضار است. ظاهرا آنچه مایه دلواپسی این طیف تندرو است نه مرگ برجام که به معنای بازگشت تحریمها خواهد بود بلکه ادامه حیات برجام است!
جبهه دوم فعالیت دلواپسان اعلام مخالفت و بی نتیجه نشان دادن مذاکرات ایران و اروپا برای حفظ توافق هستهای است. آنان که در گذشتهترامپ و اوباما را یکسان دانسته و اعلام میکردند تمام افراد و جناحهای فعال در ایالات متحده با هم تفاوتی ندارند این بار یک قدم به جلو آمده و بر این اعتقاد پافشاری میکنند که کشورهای اروپا نیز با یکدیگر و آمریکا تفاوتی ندارند! در دنیای ساده آنان نه تنها آمریکایترامپ و آمریکای اوباما یکی است بلکه میان مرکل و میو مکرون و موگرینی با یکدیگر و باترامپ تفاوتی وجود ندارد و سومین موضوع مورد تخریب قرار گرفته از سوی آنان موضوع FATF و تلاش دولت روحانی برای خروج ایران از فهرست سیاه پولشویی است؛ فهرست سیاهی که زمزمه هایی مبنی بر حذف نام کره شمالی از آن به گوش میرسد و ظاهرا تا چندی دیگر تنها نام کشورمان در این فهرست باقی خواهد ماند!
آن طور که از شواهد برمیآيد این بار دلواپسان تنها نیستند و گویی در این موضوع افراد متنفّذی نیز به دلیل به خطر افتادن منافع اقتصادی که در فضای پر ابهام دارند امکان و شرایط لازم را برای تحقق مقدمات لازم برای الحاق ایران به FATFرا فراهم نمیآورند. به راستی مشکل کجاست؟ آیا برجام، مذاکره با غرب و پذیرش شروط FATF برای مبارزه با پولشویی که مورد قبول اکثریت قریب به اتفاق دولتهای جهان است فصل مشترکی دارند که سبب اعلام مخالفت این چنینی از سوی این اقلیت شده است؟! اگر بخواهیم عمیقتر به این موضوع بنگریم میتوان از مفهوم «غرب ستیزی» سخن به میان آورد و از آنجا که هر کدام از این سه موضوع به شکلی به قدرتهای غربی مرتبط میشود این اعلام مخالفتها و کارشکنیها را از جنس این دیدگاه نادرست در حوزه اندیشه بدانیم. اما به نظر میآید همه واقعیت این نیست و لزوما همه افرادی که «دلواپس» شدهاند غرب ستیز نیستند و اتفاقا شاید بتوان در بین آنان افرادی را هم یافت که زندگی و خانواده و کسب و کارشان در همان غربی است که علیه آن شعار میدهند.
شاید مشکل این گروه از «دلواپسان» با برجام، به ثمر رسیدن مذاکره با اروپا و FATF این باشد که هر کدام از اینها میتواند بخشی از فضای پر ابهام اقتصادی کشور را تغییر دهد و به طور طبیعی از منافع آنها بکاهد. این گروه که به همان «کاسبان تحریم» مشهور شدهاند افرادی هستند که در گذشته با «دور زدن تحریم» برای خود جایگاه اقتصادی و سیاسی تعریف کردند، با مانعتراشی در برابر انعقاد قراردادها با شرکتهای غربی واسطه همکاری با شرکت هایی شدند که دلالی برای آنان سود بیشتری نصیبشان میکند و در فضای مبهم اقتصادی ایران با پولشویی به ثروتهای هنگفتی دست یافته اند. به نظر میآید که پشت صحنه بخشی از «دلواپسیها» به موضوع به خطر افتادن منفعت این افراد مرتبط باشد. موضوعی که ضرورت ورود و بررسی نهادهای امنیتی کشور به این سنگاندازیها را که اغلب هم با نام و نقاب حمایت از نظام انجام میشود دو چندان میکند.