رضا صادقیان
خبر بازداشت فردی که از سال ۱۳۹۶ تا زمان دستگیری ۲ تن طلا خریداری و انبار کرده که به «سلطان طلای» کشور معروف شده و بحثهای فراوانی را شبکههای اجتماعی دامنزده، علامت روشن، واضح و شفاف نتیجه برنامههای اقتصادی پرهزینه کشور است. چه اتفاق و رویدادهایی شکل میگیرد تا یک شهروند به سلطان تبدیل میشود؟ در اینجا بحثی درباره میزان ثروت و داراییهای چنین شخصی مطرح نیست، حتی نمیتوان به یک فرد ثروتمند به دلیل در پیش گرفتن چنین روشی که بوی دلالی از آن به مشام میرسد ایراد گرفت، بلکه دغدغه اصلی و نهایی آنجاست که چرا ما در حوزههای مختلف اقتصادی و کسب و کارهای مشخص و حتی نامشخص دایم با سلطانهای مختلفی روبرو هستیم.
سلطان شکر، پخش دارو، برنج، خودرو، آهن، کنجاله مرغ، حبوبات، کشمش، لاستیک ماشینهای سنگین، موبایل، چادر مشکی، سیستمهای صوتی و تصویری، ساخت و ساز مسکن، تیرآهن، کاغذ روزنامه و... سلطانهایی که گاه به فاصله یک یا دو سال به غولهای عجیب و غریبی در اقتصاد کشور تبدیل شدهاند. کسانی که دولتهای وقت از نحوه سیاستهای آنان در یک بخش مشخص اقتصادی بیمناک میشوند وترجیح میدهد به جای مشخص کردن نظمی قانونی همچنان با آنان همکاری داشته باشد! انتشار لیست شرکتهایی که ارز با نرخ دولتی دریافت کردند و به جای وارد کردن کالایی مرتبط با فعالیت خودشان به واردات چای، چایساز، قهوهساز و تجهیزات غیر مرتبط اقدام کردند، نمونه روشنی از استفاده رانت و کسب سودهای نجومی و حتی آشفته ساختن بیشتر بازار در بزنگاههای حیاتی است.
هنگامی که قیمت ارز با نرخ دولتی با نرخ ارز در بازار آزاد فاصلهای قابل توجه داشته باشد، بیتردید کسانی میتوانند از این فاصله مالی استفاده کنند که شرایط رسیدن و بهرهجویی از رانت برایشان مهیا گردد. مهم نیست این وضعیت را ساختار دولتی و یا خودشان ایجاد کرده باشند، همین که شرایطی در جهت استفاده از رانت بوسیله اجرا شدن سیاستهای نادرست اقتصادی فراهم شود، در نخستین مرحله سلطانها از این وضعیت بهره خواهند برد و نه شهروندانی که با افزایش نرخ ارزاندازه جیبهایشان آب میرود و در گذران زندگی روزمره با صدها گرفتاری روبرو میشوند. تولد سلطانها در سیستم رانتی ممکن است و رشد آنها نیز در همین شرایط خواهد بود.
سلطانها برآمده از اقتصاد رانتی و شرایط نابرابر در بخشهای مختلف هستند، حتی در حوزه علم و دانش و فعالیتهای دانشگاهی! در میان فعلان بخش خصوصی میتوان صدها انسان موفق و کارآزموده را یافت که با توجه به فکر و پشتکار به چنین جایگاهی رسیدهاند، ولی اغلب افرادی که به سلطانهای اقتصادی شهره شدند نام و نشان خود را مدیون رانتهایی هستند که گاه با تغییر سیاستهای دولتها و یا فرصت پیوسته برقرار کردن رابطه با افراد صاحب نفوذ را داشتند. چنین ارتباطاتی لاجرم به رانت و استفاده از آن منجر خواهد شد. رانتی که در نهایت باعث برهم زدن نظم اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خواهد شد. چنانچه برنامهها و سیاستهای کلان اقتصادی و توسعه محور با نگاهی کارشناسی و مدنظر قرار دادن جلوگیری از زایش دوباره رانت تدوین و از سوی دستگاههای مربوطه اجرا شود، تولد و رشد سلطانها را در بخشهای مختلف شاهد نخواهیم بود، در غیر اینصورت باز هم خبرهایی در مورد رانت و بازداشت سلطانهای دیگر را خواهیم خواند!