رضا صادقیان
اسحاق جهانگیری معاون اول رییس دولت دوازدهم گفته است: «کسانی که به فکر زدن جیب مردم در این شرایط وخیم اقتصادی هستند را ادب میکنیم.» به نظر میرسد آنچه به عنوان چالش میان دو طیف سیاسی در بزنگاه انتخابات و حتی دولت و بخش خصوصی طی سالهای گذشته و امروز در جریان بوده و هست، «جیب مردم» است. کلید واژهای که گاه و بیگاه و خصوصا در زمانهای که احساس تنگنا از سوی کارگزاران دولت احساس میشود، برای دلداری دادن به شهروندان تکرار میگردد. بحثهای شکل گرفته قبل از انتخابات و حتی پس از آن، از ریاست جمهوری گرفته تا شورای شهر و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، درباره جیب مردم بوده هست-است.
وقتی اعضای شورای شهر در شهرهای کوچک و بزرگ بخشی از تبلیغات خویش را ایجاد شغل و ارتقاء کیفیت زندگی شهروندان در شهرها معرفی میکنند، ذهنیت مردم را به سمت مسئلهای سوق میدهند که ارتباطی به آنان ندارد، با این حال به حوزه جیب مردم ورود پیدا میکنند و بخشی ار آرای خود را با طرح چنین موضوعی به دست میآورند و اتفاقا بازی کردن با همین تیغ دو دم باعث چالشهای بعدی آنها خواهد شد. کاندیدای ریاست جمهوری نیز به دلیل جایگاه رییس جمهور در سیاستگذاریهای پولی و مالی کشور و همچنین بزرگ بودن ساختار دولت، برای مرتبهای دیگر جیب مردم را مطرح میکنند.
اشاره به کاهش کیفیت زندگی شهروندان، به راه انداختن کمپین ۹۶ درصدیها، کمک به شهروندان نیازمند، پرداخت کمک هزینه تحصیلی به خانوادههای ناتوان از تامین مخارج زندگی روزمره و. . . دقیقا مانور دادن بر روی جیب مردم است. حتی نقد و نفی سیاستهای دولت گذشته به چنین کلید واژهای باز میگردد، وقتی در انتخابات مخالفان سیاسی یک کاندیدا سایر شخصیتها و منتقدان خویش را ویژهخواران دولت سابق، متهمان مالی، مدیران فاسد، مفسدان اقتصادی، کاسبان تحریم، احتکار کنندگان کالاهای اساسی و غیره معرفی میکند، دقیقا اشاره به وضعیتی دارد که عدهای با زدن جیب مردم به چنین ثروتهای نامشروعی رسیدن. در اینجا اشاره مستقیمی به جیب مردم و یا کوچک شدن آن نمیشود، ولی آدرس کلی درباره خالی کنندگان جیب بیتالمال داده میشود، بنابراین ما همچنان با «جیب مردم» سروکار داریم.
اما آنچه بیش از این مسائل مهمتر به نظر میرسد، سیاستهای اقتصادی دولتهاست، نقش مجلس نیز قابل توجه است، ولی با توجه بهاندازه عجیب و غریب دولت در ایران، نقش آن را در فربهتر کردن و یا تضعیف جیب مردم نمیتوان کتمان کرد. دولتهایی که بعضا با سیاستهای نادرست از جمله دو نرخی کردن ارز، بالا و پایین کردن دستوری سود سپردههای بانکها، پرداخت دستوری وامهایی برای راهاندازی کسب و کارهای زود بازده، فروش اقساطی خودرو که فشار سنگین آن بر روی دوش بانکها گذاشته میشود، کاهش دستوری تورم، ورود نیروهای انتظامی به بازار ارز، ستیز با بخش خصوصی، شل و سفت کردن سیاستهای مسکنسازی و. . . باعث افزایش تورم شدهاند ولی خودشان بعد از برهم خوردن نظم و بالا رفتن قیمتها به عنوان ناجی به مسئله دفاع از جیب مردم ورود پیدا میکنند. گویی برای دورهای جیب مردم برای دولت مردان مهم نبوده و به یکباره و با بلند شدن صدای اعتراضها اهمیت جیب مردم در صدر قرار گرفته است.
سخن گفتن درباره کوتاه کردن دست دزدان از جیب مردم از طرف دولتی که خودش بخشی از سیاستهای اشتباه و ناکارآمد را در بخشهای مختلف به کار میگیرد و توقع معجزه از رویکردهای غلط دارد، چندان عجیب به نظر نمیرسد. با این حال شکی در این موضوع وجود نخواهد داشت که دولتها در دورههایی با جیب مردم خوش رفتاری پیشه نمیکنند و هر بار به بهانهای قبل از آنکه در عمل برای جیب مردم کاری کنند، به گفتار درمانی روی میآورند. فارغ از اینکه جیب مردم برای شهروندان زودتر از هر سیاست و رویکردی در اقتصاد قابل لمس است.