به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۶ - ۰۸:۵۷
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۱۲ ساعت ۱۵:۲۹
کد مطلب : ۱۵۸۸۷۷

فهم صحیح مسئله

فهم صحیح مسئله
صادق صدرایی
در چند ماه اخیر و همزمان با افزایش اعتراضات علنی به وضعیت مدیریتی در کشور شاهد آن هستیم که برخی در تلاش هستند تا این جو ملتهب اعتراضی را به انتقاد و اعتراض به عملکرد قوه مجریه تقلیل دهند و از آن مهم‌تر پاسخ به اعتراض را تنها در تغییر سیاست‌های اقتصادی دولت و تعویض چند چهره دولتی بدانند.  این تصور غیر واقعی از واقعیت‌های موجود در جامعه سبب آن می‌شود که تصمیم‌گیران کشور به جای تمرکز بر راه‌حل‌هایی واقعی و کارآمد به دنبال برنامه‌هایی باشند که بیشتر از آنکه راهی برای حل‌وفصل معضلات باشد در نهایت نقش یک مُسکِن را بازی می‌کند.

به بیان دیگر فهم ناصحیح و غیرواقعی از بیماری امروز مدیریتی در کشور باعث پاسخگویی‌هایی ناصحیح می‌شود که گاهی همین پاسخ‌ها نه تنها کمکی به کاهش بحران‌ها نمی‌کند بلکه به آن‌ها دامن هم خواهد زد. واقعیت آن است که در زیر پوست اعتراضات و انتقاداتی که از سمت و سوی جامعه به طرف مسئولان در حرکت است ما شاهد یک پیچیدگی کم‌نظیر هستیم که نمی‌توان و نباید آن را به اقتصادی و سیاسی تفکیک کرد. آنان که به وضعیت اقتصادی معترضند همزمان از الگوی سیاسی حاکم بر تصمیم‌گیری‌ها هم گلایه‌مندند و کسانی که اعتراضات‌شان رنگ و بوی سیاسی دارد هم اوضاع اقتصادی را سیاه و مدیران این بخش‌ها را از ناکارآمدترین‌ها می‌دانند.

هنگامی که این پیچیدگی و در هم تنیدگی موجود در اعتراضات را بپذیریم آنگاه و در هنگام پاسخ به اعتراض نیست به همان میزان به دنبال پاسخ‌هایی چند لایه خواهیم رفت که به شکل همزمان پاسخگوی وجوه مختلف این اعتراضات چند وجهی باشد. به عنوان مثال یکی از مهم‌ترین دلایلی که در پانزده سال اخیر اقتصاد ملی را در شرایط نابسمانی قرار داده است موضوعات سیاسی است که سبب به وجود آمدن موانعی برای حضور نیروهای کارآمد در مجلس و دولت شده است. به واقع اگر اهرم نظارت استصوابی وجود نداشت چند نفر از آقایانی که در این روزها در دولت و مجلس به کرسی قدرت تکیه زده‌اند و شرایط اقتصادیِ امروز حاصل مدیریت‌شان است امکان حضور در چنین مناصبی را پیدا کرده بودند؟!

این در هم تنیدگی اقتصاد و سیاست در اعتراضات و پاسخ به آن را در مثال بازار ارز هم می‌توان متوجه شد. ظاهر امر آن است که تلاطم و بی ثباتی در بازار ارز که سبب به وجود آمدن فشار معیشتی بر مردم و اعتراض آنان شده است اساساً مسئله‌ای اقتصادی است اما با کمی دقت می‌توان فهم کرد که اتفاقاً چه در بی ثباتی ارزی اخیر و چه اتفاق مشابه در دولت گذشته آنچه بیشتر از بی کفایتی مدیران اقتصادی سبب بروز چنین مسائلی شد تکانه‌هایی در حوزه سیاست خارجی بود و اگر در آن بخش تصمیمات به درستی اتخاذ شده بود بازار ارز با این وضعیت روبرو نمی‌شد. کوتاه سخن آنکه برای پاسخ دقیق و صحیح به هر سوالی ابتدا می‌باید آن را به درستی فهم کرد. آنچه در زیر پوست جامعه ایران می‌گذرد هم از این قاعده مستثنا نیست و ندیدن و یا غلط دیدن آن می‌تواند وضعیت را از آنچه که هست بدتر کند. غلط دیدن آن می‌تواند وضعیت را از آنچه که هست بدتر کند.