رضا صادقیان
دغدغههای روزمره ما به عنوان یک شهروند و سایر مدیران ارشد و میانی در کشور نسبت قابل توجهی با کشف چرخ و اختراع آن دارد. گویی ما منتظریم تا رویکرد جدیدی در حوزههایی که مطالبات شهروندان متراکم شده انتخاب و اجرا شود، فارغ از اینکه مدیران همچنان در حال کشف دوباره چرخ هستند. بارها و بارها موضوعاتی بدیهی و نسبتا روشن از سوی مدیران کشور مطرح میشود که شباهتهای دقیقی با سخنان و رویکرد مدیران سابق دارد.
موضوعاتی از قبیل؛ کاهش تورم، توانمندسازی شهروندان، کاهش تصدیگری دولت، بزرگ بودناندازه دولت نسبت به بخش خصوصی، فراهم آوردن شرایطی که بخش خصوصی بتواند بهتر از گذشته به ایفای نقش خود در اقتصاد و سایر حوزهها بپردازد، حذف شماری از سوبسیدهایی که هر کدام از دولتها بدون در نظر گرفتن عدالت اجتماعی به تمام اقشار جامعه اختصاص دادهاند و. . . چنین سخنان و حرفهایی در دوره انتخابات ریاست جمهوری به وفور شنیده میشود، بعد از شکلگیری دولت جدید نیز شاهد بازگو کردن همین سیاستها از سوی مسئولان جدید و قدیمی (!) هستیم، اما آنچه جالب توجه مینماید لغو برخی از سیاستها و شروع سیاستهای جدید است! در واقع کلیت کار و تلاش گذشتگان به بهانههای مختلف طرد میشود و به اصطلاح راهی جدید گشوده میگردد، فارغ از آنکه راه جدید در بسیاری از موارد شبیه سیاستها و رویکردهای قبلی است!
صدور بخشنامههای جدید از سوی ادارهها و سازمانهای مختلف حکایت نادرست بودن و هزینهساز بودن رفتارهای فعلی سازمانی است، در واقع نهاد مسئول به جای بررسی و دادهکاوی سیاستهای گذشته به سادگی اقدام به سیاستگذاری میکند و پس از مدتی به دلیل بروز شماری از مشکلات تلاش دارد عیوب ظاهر شده را با صدور بخشنامه مرتفع سازد. بخشنامه جدید با انبوهی ظاهرسازی صادر و پس از مدتی به دلیل ناکارآمدی کنار گذاشته میشود. بخشنامههای بانکها در این مورد خاص قابل ذکر است، مشتریانی که امروز با یک برنامه جهت دریافت وام روبرو هستند و به سادگی بعد از مدتی بخشنامه و برنامهای جدید در دستور کار قرار میگیرد.
کشف چرخ در بسیاری از مواقع صرفا و تنها به دلایل شخصی و کاملا خصوصی رخ میدهد. مدیری که با تابلوی اصولگرایی بر سر کار میآید گمان دارد کارهای گذشتگان نادرست بوده و خودش تلاش میکند راهی دیگر و مسیری جدید کشف کند، در واقع برای مرتبهای دیگر به سراغ کشف چرخ میرود. یا مدیری که اصلاحطلب است و به دلایل نامشخص تمام طرحها و حتی تحقیقاتی که از گذشته نه چندان دور در سازمان به بهای هزینههای زیاد انجام شده به بایگانی میفرستند و برای مرتبهای دیگر و در راستای کشف چرخ «کارگروه» تشکیل میدهد، با متخصصان (دوستان سابق) جلسههای پی در پی برگزار میکند، تلاش دارد دادههای جدیدی به دست بیاورد و این همه سرانجام به کشف چرخ منتهی میگردد.
کشف چرخ را بهتر از هر زمان دیگری میتوان در جلسات تودیع و معارفه مدیران سازمانها و ادارهها مشاهده کرد. آنجایی که مدیر قدیمی سخنی برای گفتن به دلیل از دست دادن جایگاهاش ندارد و مدیر جدید با سخنانی به ظاهر زیبا خبر از کارهای نادرست ماههای قبل میدهد و تصویری کامل از کشف دوباره چرخ میدهد! وقتی مدیری کلیت کارها و رویکردهای سالهای نسبتا دور را باطل تصویر میکند هیچ راهی نمیماند مگر کشف دوباره چرخ! به نظر میرسد بخش زیادی از فعالیتها و کارهای روزمره سازمانها و مدیران به اسم «سیاستهای جدید» به کشف چرخ منجر شود، چنانچه غیر از این میّبود نمیبایست شاهد آن باشیم که سیاستی نادرست بارها آزموده شود و برای مرتبه و در دورهای دیگر همان سیاست دوباره کشف و اجرا گردد.