گروه سیاسی: چند روزی از بررسی لوایح مرتبط با اف.ای.تی.اف در مجلس گذشته بود که برخی زمزمهها مبنی بر ارسال پیامکهای تهدیدآمیز به نمایندگان مجلس شنیده شد. اندک اندک و با مصاحبههای بسیاری از نمایندگان که این پیامکها را دریافت کرده بودند و انتشار متن پیامکهای تهدیدآمیز مشخص شد که مخالفان این لوایح این بار به جای برگزاری تجمع و تحصن، رویکرد تهدید را برگزیدهاند و با ارسال سازمان یافته پیامکهای تهدیدآمیز در تلاش هستند تا خواسته خود را پیش ببرند.
حالا خبرها حکایت از آن دارد که دور تازهای از ارسال چنین پیامکهایی آغاز شده البته با این تفاوت که این بار مقصد پیامکها نه بهارستان بلکه تلفن همراه اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام است. چند روز پیش بود که مجید انصاری از دریافت پیامکهایی خبر داد که مصداق "تهدید به قتل" بود. روز گذشته نیز حشمتالله فلاحتپیشه، رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس اعلام کرد تعداد پیامکهای تهدیدآمیز آنقدر زیاد است که میتوان با آن یک کتاب نوشت! آش "پیامکنویسان" این بار آنقدر شور شده که حتی صدای اعتراض سعید جلیلی هم بلند شده و چنین روشی را تقبیح کرده است.
بنا بر خبرهای منتشر شده مرکز ارسال پیامکهای تهدیدآمیز علیه نمایندگان مجلس به شمارههایی با کدهایی از مشهد بازمیگشت اما پیگیریها در همین حد متوقف شد و در نهایت هم مشخص نشد چه افرادی پشت و روی پرده این نمایش بودهاند. عدم توجه به آن پرونده این بار وضعیتی را رقم زده است که نه تنها مسئله پیامکهای تهدیدآمیز حل نشده بلکه این روش علیه نهادی دیگر هم مورد استفاده قرار گرفته است.
پرسشی که در برابر چنین رخدادهایی ذهن جامعه را همواره درگیر کرده و میکند این است که چرا و چگونه نهادهای امنیتی هنوز نتوانستهاند منشاء ارسال این پیامکها را شناسایی کنند. عدم توجه به چنین موضوعاتی سبب به وجود آمدن مصونیتی آهنین برای اقلیتی شده است که تصور میکنند به نام و بهانه "حفظ و دفاع از نظام" میتوانند چارچوبهای قانونی را در هم شکسته، تنش و التهاب را در جامعه ایجاد کنند. نگرانی بزرگی که وجود دارد آن است که اگر روزی ارسالکنندگان پیامکهای تهدیدآمیز احساس تکلیف کنند که ضرورت دارد تهدیدات خود را که ظاهرا در حد "تهدید به قتل" هم بوده اجرایی کنند چه کسی پاسخگو خواهد بود؟ آیا با وجود تجربههای تلخی همچون قتلهای زنجیرهای، ترور سعید حجاریان، حملات لفظی و فیزیکی به وزرای دولت و... ضرورت بررسی جدیتر معمای پیامکهای تهدیدآمیز پیش از آن که به فاجعهای غیرقابل جبران تبدیل شود بدیهی نیست؟!