رضا صادقیان
واکنش شماری از نمایندگان سابق و فعلی مجلس شورای اسلامی بعد از استعفای اینستاگرامی دکتر ظریف نمایانگر بروز شخصینگری و در نظر نداشتن بسیاری از شاخصهای منافع ملی است. گویی برای این افراد با خروج یک فرد از سیستم سیاسی کلیت نظم قانونی دولت دچار اشکال و زمینه رسیدن به آمال ذهنیشان بیش از همیشه فراهم میگردد، در صورتی که واکنش حسن روحانی و مقام رهبری تصویری به کلی متفاوت با گفتهها، خواستهها و تفکرات ذهنی این افراد را نمایان ساخت.
هنوز ساعاتی از استعفای ظریف و گلایهمندی وی از ناهماهنگی رییس جمهور به علت دیدار بشار اسد نگذشته بود که شبکههای اجتماعی با پیامهای صدها و هزاران افسوس از سوی کاربران به علت رفتن وزیر امور خارجه پر شد. در این میان برخی از نمایندگان سابق مجلس با شادمانی و نشر نوشتارهایی سراسر هیجانی و حتی مشخص کردن جانشین ظریف به اظهار نظر پرداختند. بیشک چنین واکنشهایی به علت استعفا، استیضاح و حتی برکنار کردن برخی از مسئولان در رسانهها برای سالهای آینده نیز ادامه خواهد داشت، اما نکته اصلی آنجاست که چرا میبایست خواستههای شخصی و ذهنیتهای نامنطبق با واقعیتهای پیرامونی در ساختار قدرت و حتی جامعه را به خواست و تصمیم حاکمیت مرتبط کنیم و تلاش نماییم به مخاطبان و عموم مردم غیرواقع را واقعیت مسلم نشان دهیم؟
کارنامه اهل قدرت، دولتها و سیستمهای سیاستگذار و اجرایی براساس شاخصهای نسبتا مشخص و تعریف شده سنجش میشود، اما در میان تمام این شاخصها امکان بررسی شخصی نگریستن به رویدادها، تصمیمات مهم و تاثیرگذار و حتی سیاستهای که با واکنشهای منفی اهل قدرت به حاشیه رانده شدند وجود ندارد. چه بسا برخی از همین شخصینگریها که به اسم منافع ملی، دلسوزی برای وضعیت اقتصادی مردم، به حاشیه راندن طیفهای مختلف اجتماعی، برچسب زدنهای ناجوانمردانه به رقیبان در هنگام برگزار شدن انتخابات و برخی از رفتارهای نادرست در حوزه سیاست رخ داده و اساسا هیچ ارتباطی با سیاستهای رسمی و تصمیمهای حاکمیت نداشته است.
آنچه از ابتدای استعفای ظریف تا برگشت وی به جایگاه سکان هدایت سیاست خارجی کشور طی دو روز اخیر شاهدش بودیم، بروز و ظهور واکنشهای کاملا شخصی به رفتار وزیر امور خارجه بود. واکنشهایی که نه تنها شرایط امروز کشور، تحریمهای ظالمانه، دفاع همهجانبه مقام رهبری از برنامهها و تلاشهای دستگاه دیپلماسی کشور را در نظر نداشتند بلکه تلاش کردند موضعگیری شخصی را به اسم سیاست کلی نظام و عبارتهای مشابه به مخاطبان ارایه دهند. آفت شخصینگری دقیقا متضاد با سیاستهای طیفهای سیاسی، برنامههای مدون و سیاستگذاریهای عمومی کشور است. به عبارت مشخصتر؛ به جای آنکه اشخاص، شخصیتهای سیاسی و کسانی که وامدار مناسبات قدرت هستند به عنوان کارگزاران و مدیران ارشد در خدمت برنامهها و سیاستهای کلان کشور و حاکمیت باشند، سیاستها و برنامههای کشور را به واسطه تصمیمات و واکنشهای شخصی به حاشیه میبرند و این همه به غیر از تحمیل هزینههای خرد و کلان برای کشور نتیجهای به همراه نخواهد داشت.