محمد توکلی
این روزها محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران یکی از پر سفرترین دوران کاری خود را پشت سر میگذرد، روزی در شرق آسیاست، روزی در کشورهای منطقه، روزی در روسیه، روزی در هند و پاکستان و شاید به زودی هم برای مذاکرات سرنوشتساز احیای برجام راهی اروپا شود.
قصد ظریف در این سفرها علاوه بر یافتن راهی جهت خلاصی پیدا کردن کشور از تحریم نفتی و روابط دو جانبه و مانند آن نوعی نمایش دیپلماتیک نیز میتواند باشد. او به دنبال آن است که به دولت ترامپ این سیگنال را ارسال کند که با وجود فشارهای اقتصادی ناشی از تحریم و تکرار خاطرات تلخ سالهای ۹۰ و ۹۱ هنوز ایران از نظر سیاسی دچار انزوایی همچون آن سالها نشده است. در همین سفرها و همچنین حضور مقامات خارجی در ایران بود که شنیدههای بسیاری درباره احتمال مذاکره مستقیم یا غیرمستقیم مخفیانه میان جمهوری اسلامی و ایالات متحده شنیده شد؛ مذاکراتی با واسطهگری میانجیگران.
البته همانطور که میشد حدس زد این شنیدهها به سرعت و شدت تکذیب شد اما تجارب گذشته نشان میدهد که گاهی باید به شنیدههای غیررسمی بیشتر از تکذیبهای رسمی اعتماد کرد! اما اگر بخواهیم خبرهای رسمی مبنی بر تکذیب این قبیل شنیدهها را پذیرا باشیم آنگاه باید گفت این بار نیز مانند گذشتههایی نه چندان دور شاهد مذاکرات با طرفهایی خواهیم بود که نه میخواهند و نه میتوانند جایگزین آمریکا در تصمیمگیریهای جامعه بینالملل باشند.
تجربه مذاکرات هستهای، چه در دوران دولت اصلاحطلب خاتمی به رهبری حسن روحانی و چه در دولت اصولگرای احمدینژاد به رهبری سعید جلیلی با وجود تفاوتهای بزرگی که با یکدیگر داشت اما در یک نقطه مشترک بود و آن اینکه چنین مسائلی بدون حضور نماینده آمریکا و مذاکره مستقیم میان دو سوی تنش قابل حل نیست. تجربه برجام به خوبی نمایانگر آن است که برای حل مسئله راهی جز رویارویی دیپلماتیک ایران و آمریکا پشت میز مذاکره نیست و حضور قدرتهای بزرگ جهانی از روسیه و چین تا فرانسه و آلمان و انگلیس تا مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به نمایندگی از دولتهای اروپایی سبب پیشرفت جدی مذاکره و حل و فصل مسائل نخواهد شد.
کوتاه سخن آن که تصمیمگیران حوزه سیاست خارجی ایران میبایست با سرلوحه قرار دادن دو تجربه مذاکراتی که یکی با حضور ایالات متحده بود و دیگری در غیبت نمایندگان این کشور و محاسبه هزینه - فایده هر یک از دو فصل متفاوت مذاکره به انتخابی دست بزنند که سبب کاهش فشارهای اقتصادی به مردم شود. سفرهای متعدد وزیر امور خارجه کشورمان به کشورهای مختلف را شاید بتوان از منظر دیپلماتیک یک مانور قدرت ارزیابی کرد اما آنچه اهمیت بیشتری دارد حل مسئله است، پیش از آن که بیش از این دیر شود.
ما بمب اتمی نمیخواهیم تولید کنیم. چه عقل سلیمی میگه که غنی سازی 20 درصد داشته باشیم؟ در حالی که 5درصد تمامی فعالیتهای علمی بهداشتی و صنعتی رو پوشش میده؟ شبیه این میمونه که باروت جمع کنیم ولی بگیم نمیخواهیم گلوله بسازیم. دنیا بهمون نمیخنده؟ (363762)