گروه سیاسی: سایت انصافنیوز در نقدی بر سریالی به نام گاندو که از تلویزیون در حال پخش است، نوشت: میگویند در هند اگر در فیلمی قهرمان داستان بمیرد؛ بعضا سینماها را مردم به اتش میکشیدند. برای ما اینهمه عوام گرایی مضحک است ولی برای سیاستمداران هندی که یک تا کرباس به تن دارند و از ساده زیستترین رهبران جهانند، این عوام گرایی قابل درک است. آنها بزرگترین دموکراسی جهان را اداره میکنند اما بخشهایی از جامعهشان فقیرترین جمعیت جهانند. حق آنها نان است و اندکی دلخوشی و شاد بودن. سیاستمداران برای نانشان کوشش میکنند و برای دلخوشیشان بالیوود را ساختند. بالیوود محل رویا بافی است. محل پیروزی دلهای مهربان بر شرهای زورمند.
ممکن است از نظر ما این یک تخدیر باشد اما از نظر سیاستمداران هندی؛ فرصتی برای دوام آوردن است. بالیوود در فیلد انسانی «تاب آوری» جامعه تعریف میشود. شاد؛ مفرح؛ ملودرام و قابل تعمیم. ارایهی شادی ارزان؛ بی خطر و گاهی مبتنی بر اخلاق و انسانیت. ضد قهرمانها و نامردهای فیلم هندی نهایتا میبازند. در ایران اما مردم تحت فشار اقتصاد؛ زیر فشار دیگری هستند. یک وزیر فسقلی اینترنت را میبندد. آن یکی تلویزیون را حسینیه کرده. آن یکی کنسرت را حرام میکند. آن با پارازیت سرطان درست میکند. آن یکی در تاریخ میگردد که روز شهادت مختار ثقفی به روایتی چه روزی است تا خیابان را سیاه کند.
گاندو و امثالهم یک روایت بیقانون از ماموران امنیت است که هالیود میتوانست برای بدنامی زحمتکشان تامین امنیت ایران با دشمنی بسازد. مامورانی که نه قانون و نه حریم شخصی و نه شرع را قبول ندارند. خودشان شنود و هر کار دیگری میکنند. هدف گاندو مثلا «مواظب باشین ما هستیم و زیر نظرید» است. اما بیشتر «احساس نفرت از یک مزاحم بی قانون» را تداعی میکند. فکرش را بکنید از اول صبح بمباران خبری آمریکا و رسانههایش شروع میشود. بعد رسانههای داخلی برای زدن همدیگر سراغ مرگ و میر و حوادث میروند. بعد یک روز سخت عصبی شروع میشود. از گرانی و ناکارامدی دستگاههای خدمات رسان تا تحریم دارو. زیر خط فقر از آنچه میشنوید مسایل وحشتناکتری وجود دارد. حالا شبش به گاندو ختم میشود. یک زندان کامل پراز خبرهای بد. این اتمسفر چطور مردم را خسته نکند؟
هندیها حق دارند که چیزی که دوست دارند ولو تکراری و ساده و تیپیک باشد ببینند. تخیل برای گذران روزهای تند و تیز است. در ایران تخیلی برای جامعه فقیر وجود ندارد. قهرمان سازیها برای ارضای دولت است نه مردم. اگر علت مخالفت اکثر مخالفان غیرحرفهای را جستجو کنی به این نتیجه میرسی که آنها به این حس رسیدهاند که حکومتی که در تامین معیشت ضعیف است با پررو بازی از دلخوشیهای کوچک مردم که تسکین است جلوگیری میکند. شب هم گاندو نشانشان میدهد که برادران حواسشون بهمون هست. پس با شرایطی که سلیقهی ما میگوید تحمل کن که «همینه که هست».
اینهمه مهاجرت؛ اینهمه تنفر از وطن؛ اینهمه مخالفت با چند هزار سال دینداری در کشور؛ اینهمه ناله؛ اینهمه وابستگی به اینترنت که محل خالی کردن عقدهها شده برای چیست؟ ما حتی به اندازهی بالیوود برای روحیهی مردم وقت نمیگذاریم.
دشمن نمیتوانست اینهمه سایش داخلی ایجاد کند، همچنانکه هالیود قطعا نمیتوانست چنین تصویر هشت چشم و دوازده دست «گروتسک خشن» از تامین کنندگان امنیت بسازد. نتیجهی کار ما با جامعه، خلافکاری است. بزه امنیتی اجتماعی. مخدر. طلاق. آلودگی و ابداع پنهانکاریهای هر روز پیچیدهتر. جامعه احتیاج به تسکین دارد تا التیام بیابد و روحیهی ساختن پیدا کند. در رفتار با افراد کم برخوردار زیاده روی کردهایم.
تسکین؛ تخدیر نیست. تسکین برای «تاب اوری مردم است». تخدیر برای «سرگرم کردن رهبران و ایده آلیستهای جامعه است». این دو را فهمیدن اندکی فراست و ظرافت میخواهد.