محمد توکلی
ایالات متحده به دنبال فعالسازی مکانیسم ماشه است و با وجود مخالفتهای جدی اعضای شورای امنیت، از چین و روسیه تا سه کشور اروپایی طرف برجام و سایر کشورها همچنان در پی مطرح کردن شکایت خود از ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد است. مخالفان دولت بر این باور هستند که ناکامی سیاسی دولت ترامپ در این موضوع نتیجه «افول استکبار جهانی» است و موافقان دولت نیز برجام را علتالعلل مخالفتها با طرح آمریکا برای فعالسازی مکانیسم ماشه و همینطور شکست این کشور در تمدید تحریمهای تسلیحاتی میدانند.
اما میتوان این موضوع را از نگاهی دیگر نیز نگریست. واقعیت آن است که آنچه برجام را ساخت، اجماع جهانی بود؛ همانطور که آنچه ایران را به سمت و سوی مذاکره مستقیم با آمریکا رهنمون ساخت تحریمی ناشی از اجماعی جهانی بود. توضیح بیشتر آن که دولت اوباما در فاصله سالهای 86 تا 92 توانست به تدریج کشورهای جهان را با خود همراه سازد. در این مسیر خطاهای بسیار در تصمیمگیریهای داخلی در موضوع پرونده هستهای و همینطور توان دیپلماسی ایالات متحده کاملا اثرگذار بود. پس از تشدید تحریمها و از اواخر سال 91 زمزمههایی مبنی بر آغاز مذاکره مستقیم جمهوری اسلامی و ایالات متحده شنیده شد، موضوعی که با به قدرت رسیدن دولت میانهرو در ایران جدیتر و عیانتر از گذشته ادامه یافت و در نهایت برجامی را ساخت که گشایشهایی سیاسی و اقتصادی را در سالهای 94 تا 96 ایجاد کرد.
امروز نیز آنچه همگان را در مقابل ایالات متحده قرار داده است ناتوانی دولت ترامپ در اجماعسازی و حرکت جمهوری اسلامی بر روی موجیست که اجماعساز است؛ بر روی موج برجام. پیشنهاد ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه مبنی بر نشست مجازی سران شورای امینت به علاوه رهبران ایران و آلمان را باید در همین چارچوب مورد ارزیابی قرار داد. دولت ترامپ و همینطور دولت ایران نسبت به این پیشنهاد واکنش مثبتی نشاند ندادند، موضوعی که میتواند در آینده آثار منفی با خود به همراه داشته باشد. شاید ابراز مخالفت ترامپ با پیشنهاد اجماعساز پوتین چندان عجیب نباشد اما علت مخالفت ایران چیست؟ مقامات کشورمان به خوبی از این نکته آگاه هستند که همراهی چین، روسیه و اتحادیه اروپا با جمهوری اسلامی در حفظ برجام تنها و تنها به این دلیل است که نمیخواهند اجماع شکل گرفته حول محور این توافق از هم گسسته شود؛ در نتیجه، پذیرش این پیشنهاد که از سوی کشوری به اصطلاح دوست هم مطرح شده است میتوانست همراهی دیگری با موج اجماعسازی از سوی ایران باشد اما امروز و با این پاسخ منفی، حداقل در این موضوع ایران نیز در کنار آمریکای ترامپ قرار خواهد گرفت و برگ برندهای جدی از کف رفت. موضوعی که شاید امروز اهمیت آن ملموس نباشد اما در فردایی که شاید دیر هم نباشد میتوان وجوه مخرّب این پاسخ منفی را به خوبی درک کرد. پذیرش پیشنهاد پوتین و یا حداقل عدم پاسخ قطعی منفی به آن میتوانست دست جمهوری اسلامی ایران را در مقابله دیپلماتیک و حقوقی با ایالات متحده آمریکا بالاتر از امروز قرار دهد.