حميد نجف *
گروه اقتصادي: مردي در كنار رودخانهاي ايستاده بود. ناگهان صداي فريادي را شنید و متوجه شد، كه كسي در حال غرق شدن است. فوراً به آب پرید و او را نجات داد...اما پيش از آن كه نفسي تازه كند فريادهاي ديگري را شنید و باز به آب پرید و دو نفر ديگر را نجات داد! اما پيش از اين كه حالش جا بيايد صداي چهار نفر ديگر را كه كمك ميخواستند شنید...! او تمام روز را صرف نجات افرادي كرد كه درچنگال امواج خروشان گرفتار شده بودند،غافل از اين كه چند قدمي بالاتر ديوانهاي مردم را يكي يكي به رودخانه ميانداخت...!
حكايت، داستان تكراري درد بي در مان اقتصاد ماست و نوش دارويي به نام گراني، كه در ادبيات خاص اقتصاد دانهاي خبره اين مرز و بوم سالهاست براي اين بيماررو به موت تجويز ميشود. گراني روزي از دهان قصاب مورد وثوق محله دكتر مهرورز زبانه ميكشد و روزي ديگر با ادبياتي خاص از زبان تئوريسين دولت كريمه احمدينژاد، حضرت آقاي دكتر پژويان و متاسفانه امروز به شكلي ديگر در بيان جناب آقاي سعيد ليلاز ديده ميشود.
گويي در مصاف براي محار غول گراني و تورم، چارهاي جز استفاده از سلاح گراني نداريم. شايد هم اين بهترين و ساده ترين كار است براي نخبگان اقتصادي كشور كه هميشه بار ناشي از سو مديريتها و فساد گسترده اقتصادي و اداري را بر پشت خميده مردم ايران بگذارند. به راستي مردم تا كجا بايد اين سيكل دوار را طي كنند؟ چه تضميني وجود دارد كه پس از افزايش قيمت بنزين به سفارش آقاي ليلاز به 3000 تومان، مردم مجددا، با اين قبيل توجيهات، با گراني بيشتر رو به رو نشوند؟
اگر خاطرجناب آقاي ليلاز ياري كنند و مروري بر اخبار چند سال گذشته داشته باشند، مشابه نظرات امروز خود را در لابه لاي كلمات گوهر بار امثال دكتر پژوهان خواهند يافت. نظراتي كه امروز آثار و نتايج درخشان آن را ميتوان در وضعيت بغرنج زندگي مردم و اقتصاد ايران مشاهده كرد. مردم ديگر موش آزمايشگاهي نيستند، امروز حتي كودكان كوچه و بازار هم ميدانند كه عمر اين تئوريهاي پوسيده و نخ نماشده، به سر آمده است.
مردم طي اين سالها نتايج مصيبت بار حاصل اين گونه نظريات را با پوست و استخوان چشيدهاند.
فراميني كه جز درد و سختي و بدبختي حاصلي براي اين مردم نداشته و نخواهد داشت. پيشبيني اين حقير نه به عنوان يك اقتصاددان بلكه به عنوان يك پژوهشگر دون پايه حوزه علوم اجتماعي اين است كه قطعا تمامي در آمدهاي حاصله، ماحصل تئوري حضرتعالي، تا سال آينده در سفره مفسدين اقتصادي ذوب خواهد شد و شما ناچارا باز هم بايد براي جبران كسري بودجه، بر طبل گراني بيشتر بكوبيد.
راه چاره مهار تورم و ركود كشور را در كتابهاي مشاهير علم اقتصاد جستجو نكنيد. شما ميفرمائيد "اگر ما 20 درصد از مصرف دو حامل انرژی کم کنیم که روزانه حدود 35 میلیون لیتر ميشود و آن را در مرز افغانستان و ترکیه به قیمت بازار بین المللی که حدود 3000 هزار تومان است بفروشیم، سالانه 60 هزار میلیارد تومان درآمد کسب خواهیم کرد." اما شما به مورد مصرف اين 60 هزار ميليارد و چگونگي قاچاق اين ميزان سوخت اشارهاي نمي كنيد. هنوز پرونده بيش از دو ميليارد و 700 ميليون دلاري، بسيجي اقتصادي بابت فروش نفت بسته نشده است، كه شما سوژه جديدي رو ميكنيد.
گراني با هيچ تو جيهي قابل قبول و دفاع نيست. در اقتصاد مقاومتي مورد نظر مقامات عاليه نظام هم، افزودن بر تورم توصيه نشده است. راه حل، كاهش هزينه از طريق مبارزه گسترده با سو مديريت و فساد گسترده اداري و اقتصادي است. كار از دستان امثال شما خارج شده است، مملكت امروز بيش از هر چيز، نيازمند به تشكيل كميتهاي بيطرف، مستقل و مقتدر، براي مبارزه با فساد اقتصادي است، در غيراينصورت همچنان و مثل سه دهه اخير، اقتصاد ايران نماد «آب در هاون كوبيدن» است، با انبوههاي رو به تزايد از فساد، ارتشا، اختلاس و ...! كه در چنين صورتي، دير نخواهد بود، مقام اولي را هم در جهان كسب نماييم.
* عضو شوراي مر كزي حزب اسلامي كار