پریچهر رضایی
متاسفانه روز گذشته در یکی از مناطق اهواز حادثهای رخ داد که دل هر انسانی را به درد میآورد. زن کشی یا به عبارت سخیفانه تر ناموسکشی در استان خوزستان به وفور اتفاق میافتد اما آنچه که احساسات و خشم عمومی را جریحهدار کرد عمل قاتل بعد از وقوع حادثه است که با سر مقتول در شهر چرخیده، فیلم گرفته و خندیده....
مقتول دختری ۱۷ ساله است که در سن ۱۳ سالگی به عقد پسرعمویش یعنی قاتل فعلی درآمده بود. بارها اخبار زن کشی را در شهرهای مختلف خواندیم دیدیم و تجربه کردیم اما آنچه حائز اهمیت است انعکاس خبری این حوادث است که بعضا سعی دارند که شر را عادی سازی کنند و آن را یک امر طبیعی جلوه دهند.
در مساله مونا حیدری اولین اخباری که خواندیم فرار مقتول به ترکیه و بازگرداندنش توسط خانواده به ایران بود، که همین نشر خبر کذب به خواننده القاء میکند که مقتول عمل خلاف شرعی انجام داده پس مجازاتش همین است و به نوعی با عادی سازی شر در چنین مواردی تشدید کننده اتفاقاتی از این قبیل خواهند بود که نظیر آن را در چند سال اخیر به وفور مشاهده کرده ایم.
اما نکته قابل تامل و تفکر، بحث خلاء قانونی ست که وقتی قاتل با علم به عدم ضمانت اجرای قانونی دست به قتل می زند در اصل دارد با اذن قانون چنین جنایتی را مرتکب می شود.
نبود قانون اصلاح یافته و جامع، ضعف فرهنگی و تبعیض های جنسیتیای که عرف غلط و مسموم جامعه به اذهان تحمیل کرده همگی در این حادثه مقصرند. قاتلی که دست به چنین جنایتی زده خود محصول و رشد یافته فرهنگی ست که در آن زن را ناموس و مال مرد می دانند و اگر خطایی هر چند کوچک از آن سر بزند باید تاوانش مرگ باشد آن هم چنین مرگی....
نکته آخر و مهم تر از وجود قانون بحث اصلاح رسومات و سنت های کهنه، باطل و مسمومی ست که قاتلان که خود محصول و خروجی چنین تفکراتی هستند با تمسک به اینها شری را که بنا می نهند را عادی و طبیعی جلوه می دهند. وقت آن نرسیده که بزرگان این اقوام که داعیه دار پرچم اصلاح طلبی و اصلاح خواهی در جامعه هستند به درون جوامع قومی خود ورود کنند و پرده جهل را با آموزش و روشنگری به اقتضاء شرایط هر طایفه و عشیره کنار بزنند و به مردمی که ناخواسته در دور باطل سنت های بدوی گیر کردهاند کمک کنند؟ آیا بوی خون به مشام شما نمیرسد؟/ سایت امتداد