محسنحسام مظاهری
۱
«زن، زندگی، آزادیِ» اصلی برکات است/ ارزندهترین جلوهی آن در صلوات است
این یکی از ابیات شعری است که مداح جوان در تجمع روز ۲۲ مهر ۱۴۰۱ در تهران (میدان ولیعصر) خواند؛ شعری که دیگر ابیاتش هم بازی با سه واژهی شعار محوری جنبش اعتراضیِ اخیر بود. تجمع، گرچه به نام جشن میلاد پیامبر برگزار شد، اما هم مضمون اشعار و شعارها (که مقولاتی چون زن و حجاب در آنها برجسته بود) و هم فضای حاکم بر برنامه کاملاً نشان از یک میتینگ سیاسی (با لعاب مذهبی) داشت؛ میتینگی با حضور سلبریتیهای مداحی سیاسی پایتخت (حلقهی منصور ارضی) و اجرای سرود «سلام فرمانده» (که بهتدریج رسماً به سرود رسمی حاکمیت تبدیل شده) و مخلفات دیگر، همراه با تبلیغات رسانهای و پوشش گسترده در صداوسیما. مشابه این مراسم، امروز همزمان با تهران در بسیاری از دیگر شهرها نیز برگزار شد.
۲
باایناوصاف پس از راهپیمایی ۱ مهر و تجمعات «امت رسول الله» در ۳ مهر، مراسم امروز سومین اقدام در قالب لشکرکشی خیابانی برای حل اعتراضات اخیر است. این قبیل تجمعات خصوصاً وقتی با استناد مکرر به رویدادهایی چون راهپیمایی اربعین، راهپیمایی غدیر و موج «سلام فرمانده» توسط رهبری همراه شده، نشان میدهد حاکمیت همچنان در پی راهحلی خیابانی برای مقابله با بحران پیشآمده است و تلاش دارد مانند تجارب قبلی (ازجمله چون ۲۳ تیر ۷۸ و ۹ دی ۸۸)، اینبار نیز بحران را در همان خیابان فیصله دهد (بهجای مواجههی منطقی و ریشهای با آن). این درحالی است که برخلاف انتظار حاکمیت و تجارب پیشین، دو تجمع قبلی ناکام مانده و نتوانستند «غائله را جمع کنند» و کاملاً قابل حدس است که این تلاش سوم هم به نتیجه نخواهد رسید.
۳
استمرار پینگپنگی این صفآرایی خیابانی:
اولاً به قطبیسازی جامعه خصوصاً دوقطبیِ کاذب مذهبی/غیرمذهبی و باحجاب/بیحجاب دامن میزند؛ جامعهای که در ملتهبترین و شکنندهترین و قطبیشدهترین وضعیتش در سالهای اخیر قرار دارد.
ثانیاً این پیام را از جانب حاکمیت به معترضان میدهد که «من فقط زبان خیابان را میفهمم» پس در خیابان بمانند.
و ثالثاً بهدلیل فرسایش و ریزش بدنهی حامیان و وفاداران حاکمیت تا از یکجایی به بعد قابل ادامه نیست. چون درهرحال تحریکپذیری بدنهی مذهبی هم سقفی دارد و تناوب آن در فواصل کوتاه نتیجهی معکوس میگذارد.
۴
اعتراضات شهریور و مهر ۱۴۰۱، چه ذیل مفهوم «جنبش» فهم شود، چه نوعی از «انقلاب»، چه هر مفهوم دیگر، در جنس و گستره و عمق و نفوذ و استعدادِ توسعه و استمرار، مختصاتی متفاوت با دیگر حرکتهای اعتراضات پس از انقلاب دارد. این واقعیتی است که نظام دیر یا زود ناگزیر از پذیرش آن است.