محمدحسین روانبخش
چند روز است که در بیشتر کانالها و گروههای سیاسی واکنش به مصاحبه جدید مصطفی میرسلیم را میبینم؛ کسی که بیش از چهل سال است که در «جمهوری اسلامی» مسئولیت دارد اما ارزشی برای جمهور قائل نیست. کسی که همین الان ظاهرا با رای مردم در مجلس حضور دارد اما میگوید نظر مردم اهمیت ندارد، کسی که تخصصش احتراق موتورهای درونسوز است و همه چیز، از سیاست و فرهنگ و اقتصاد و اعتقاد را به شکل همان موتورها میبیند و البته با چنین نگاهی معلوم است که از مصاحبه و حرف هایش چه درمیآید.
اما آنچه مرا واداشت که درباره او چیزی بنویسم، نه حرفهای بیاهمیت او و مواضع تکراری، بلکه کمی همدردی با پسر اوست؛ کسی که چندماه پیش مشخص شد که فعالیتهایی ضدنظام داشته و برای همین محکوم شده و البته با عفو اخیر، آزاد شده است. واقعیت این است که من با شنیدن نظرات مصطفی میرسلیم، میفهمم که چطور فرزند چنین کسی، راه دیگری میرود.
شما تصور کنید به عنوان فرزند کسی، از توان فکری، نگاه او به دین و جامعه، میزان فهم و عمل مدیریتی او و شایستگیاش حتی در مدیریت خانه و خانواده مطلع باشی و بعد ببینی که او بیش از چهار دهه است مدیر سطح بالای نظام است؛ اول انقلاب هوس نخست وزیری داشته و همین چند سال پیش هوس ریاستجمهوری، و تائید صلاحیت هم شده است، وزیر ارشاد شده، نماینده مجلس شده، عضو هیات مدیره صنایع مهم است، عضو تشخیص مصلحت است و.... آنوقت شما چه دیدی نسبت به نظام پیدا میکردید؟!
***************************
....
میرسلیم: مگر ابن ملجم را ظرف ۵ روز اعدام نکردند؟
مجری: چرا معترضان را مانند پسر خودتان وقتی که بازداشت شد ندیدید و نگاه پدرانه نداشتید؟