رضا صادقیان
مغلطه یعنی سخنی که فردی را به غلط و اشتباه بیندازد و استفاده صاحبان قدرت از چنین شیوه نادرستی برای توجیه مردم در حوزه اقتصاد بیش از سایر روشها مورد استفاده قرار میگیرد.
اول: در زمانی که صاحب سخن که صاحب قدرت هم هست با تکیه به صدها عدد ریز و درشت درباره میزان ایجاد اشتغال، کارآفرینی، صدور مجوزها، برداشتن موانع از جلوی پای کسب و کارها، تورم نقطه به نقطه، تورم ماهیانه، تورم سالیانه، میزان نقدینگی در سه ماهه اول سال، افزایش نقدینگی در دولت سابق و کنترل موج سهمگین نقدینگی در دولت فعلی به اعداد تکیه میکند، لاجرم مخاطب رشته کار از دستش در میرود. تعداد و تکرار اعداد آنقدر زیاد است که مخاطب دقیقا متوجه نمیشود در دولت قبل میزان نقدینگی چقدر بوده و حال چقدر است. روزی 3 هزار میلیارد تومان؟ روزانه 4 هزار میلیارد تومان؟ بیش از 3 هزار میلیارد تومان؟ و... سرانجام میزان اشتغال چقدر بوده و حال چقدر است؟ دولت با اشتغال صفر تحویل داده شده است؟ سال 1401 یک میلیون شغل ایجاد شده است؟
آمارها میگویند رسما یک میلیون شغل ایجاد شده است؟ وعده خودمان درباره ایجاد یک میلیون شغل را در سال قبل محقق کردیم. و... در تمام این عبارتها تکیه به اعداد مشخص است. چرا که استفاده مداوم از عددها در یک گزارش، سخنرانی و گفتگو فرصت حفظ و دقت به عددها را به مخاطب نمیدهد. از همینرو هر چه میزان ارقام و درصدها در یک مصاحبه و گزارش خبری و اینفوگرافی زیادتر باشد، ردیابی و صحت سنجی آن کار دشوارتری خواهد بود و مسلما میتوان با ردیف کردن اعداد نتایج غیرواقعی را برای مخاطب تصویرسازی کرد. استفاده از چنین شیوهای هر نامی میتواند داشته باشد، اما درستترین نام مغلطه با اعداد است.
دوم: به این گزارههای غیرقابل اثبات که با محوریت اعداد برای مخاطبان بیان شده دقت کنید تا عمق بازی با ارقام، شوخی کردن با اعداد، مغلطه عدد و بیمعنا کردن آن را در سپهر عمومی بهتر درک کنید.
1. در دولت قبل میزان رشد اقتصادی منفی بود و الان با کوشش مدیران رشد اقتصادی به بالای 5 درصد رسیده است.
2. در صورتی که به جوانان آموزشهای کاربردی داده شود میتوان با یک میلیون تومان شغل ایجاد کرد.
3. ما دولت را با تورم بالای 50 درصد تحویل گرفتیم و الان تورم پایین آمده و این را میشود از میزان رضایت مردم متوجه شد.
4. طی هشت سال دولت قبل 380 هزار واحد مسکونی ساخته شد در حالی که در شش ماهه اول این دولت رکودهای قبل شکست و به آمارهای بالایی دست یافتیم.
5. دولت آقای روحانی روزانه بیش از 3800 میلیارد تومان خلق نقدینگی کرد اما ما توانستیم مقابل این نقدینگی را بگیریم.
محوریت تمام گفتههای بالا عدد است، مسئول مربوطه برای شرح وضعیت دیروز و امروز با پناه بردن به اعداد درباره تغییراتی سخن میگوید که مخاطب در گام اول دچار اشتباه خواهد شد.
به عنوان مثال؛ عدد 50 درصد تورم در دولت قبل درست است، اما اینکه الان این عدد به ارقام کمتر رسیده مشخص نیست و در هالهای از ابهام قرار دارد. عدد یک میلیون تومان به عنوان یک رقم قابل اثبات و مشخص است، اما خلق شغل توسط این عدد شوخی، طنز و ترسیم تصویری غیرقابل هضم برای مخاطب است و یا عدد هفت هزار صفحه برنامه برای اداره کشور عدد قابل درکی به حساب میآید، چون دارای عدد هفت هزار است اما قرار گرفتن همین رقم برای برنامه اقتصادی و مدیریت کشور سخت باور است.
همچنین؛ نگاه کنید به آمارهای مربوط به جذب سرمایهگذاری خارجی در دولت اول و دوم حسن روحانی که از سوی خبرگزاری دولت در همان زمان به عنوان یکی از بالاترین ارقام به آن استناد میشد. در یکی از همان اینفوگرافیهای خوش و آب و رنگ آمده بود که رشد جذب سرمایهگذاری در دولت اول روحانی و در مقایسه با دولت دهم بالاتر بوده است؛ اما وقتی به اصل خبر و صحتسنجی آن دقت میکردیم متوجه میشدیم در نمودارهای مربوط به دولت دوم احمدینژاد به اعداد «جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی» به عنوان شاخص اصلی استناد شده است و در دولت اول روحانی به اعداد «هدفگذاری جذب سرمایه خارجی» و تفاوت این دو شاخص از زمین تا آسمان است؛ اما مغلطهکاران اعداد برای ساخت کارنامه قابل دفاع چنین کرده بودند.
سوم: برای فهم بهتر مغلطه با اعداد نگاهی میکنیم به جدیدترین کار خبرگزاری دولت که به اسم «مقایسه میزان گرانی مواد خوراکی در یک سال اخیر با سال پایانی دولت روحانی» انجام شده است. بدون ذرهای تردید در شرایطی که خبرگزاری دولت اقدام به نشر این قبیل اینفوگرافیها میکند و پای عددها را به میان میکشد، مشخص است برای توجیه کارنامه دولت سیزدهم راهی باقی نمانده مگر استناد به اعداد و ارقامی که برای مخاطب قابل درک باشد. طراحان طرح مذکور برای موفقیت دولت سیزدهم در حوزه اقتصاد قیمت برخی کالاها را در تیر 1399 و 1400 و تیر 1401 با 1402 مقایسه کردند و سرانجام نتیجه گرفتند که در دولت جدید با تورم کمتری روبرو بودیم؛ البته ادعایی که با آمارهای مرکز آمار و بانک مرکزی همخوانی ندارد. در این گزارش مخاطب با هشت عدد مختلف و کلی روبروست. اعداد مربوط به سالها و عددهای مربوط به قیمت مواد خوراکی. همچنین با هفت قیمت جداگانه از جمله قیمت برنج درجه یک ایرانی، برنج درجه یک خارجی، مرغ ماشینی، شیر پاستوریزه، پنیر ایرانی، تخم مرغ و کره پاستوریزه روبرو است.
در این گزارش و در زمانی که جدول سال مربوط به حسن روحانی را نگاه میکنیم عددها درست به نظر میرسد، مثلا قیمت برنج ایرانی در تیرماه سال 1400 تورم 41 درصدی را نشان میدهد، سایر مواد خوراکی نیز چنین مسیری را نشان میدهند. مقایسه این عددها با دولت رئیسی هم درست به نظر میرسد؛ اما مقایسه اعداد تیر 1400 با تیرماه 1401 رسما بازی با اعداد و مغلطه است.
به عبارتی یک سال مشخص که همان سال انتقال قیمتها از سال 1400 به 1401 را شامل میشود و برای بررسی نقش دولت بسیار با اهمیت است نادیده گرفته میشود تا به مخاطب بگویند طی یک سال گذشته فقط 12 درصد به قیمت برنج افزوده شده و مرغ 49 درصد گران شده و... و این هم دقیقا در شرایطی رخ میدهد که دولت سیزدهم در سال 1400 نیز سکاندار اقتصاد کشور بوده است، اما در اینجا و با شعبدهبازی نقش آن کم رنگ نشان داده میشود. مغلطه با اعداد یعنی آنقدر عدد، درصد، رقم، شماره، سال و آمار بر سر مخاطب ریخته شود تا توان درک اعداد واقعی از ساختگی را گم کند؛ البته این مغلطه وقتی با جیب شهروندان، قدرت خرید مردم و توانایی آنان برای تامین نیازهای روزمره سنجیده شود به سرعت تمام باطل میشود! باور کنید فاصله ابطال مغلطه با اعداد از چشم، گوش و حافظه مردم تا جیب آنان است.