رضا صادقیان
کشور ایران به دلیل قرار گرفتن در مرکز راههای ارتباطی با دنیای شرق و غرب، نقطه اتصال چهارسوی جهان به حساب میآید و این همه در حالیست که سیاستگذاری و نتایج نشستهای بینالمللی به دنبال غیرمهم سازی جایگاه ایران پیش میرود.
اجلاس سران گروه بیست به میزبانی هند و رونمایی از طرح جدید کریدور هند به آسیا و اروپا و حمایت از این مگا پروژه توسط سایر کشورها نمایی دیگر از رقابتهای بینالمللی و اقتصادی را میان کشورها به نمایش میگذارد؛ رقابتی که مرکزیت آن را میتوان سیاستهای اقتصادی توسعه محور، حفظ و گسترش ارتباطات تجاری دانست. و این همه دقیقا در زمانهای رخ داده که برخی از تحلیلگران خوش سخن و کم دقت با تمام توان به دنبال متن محکومیت و یا سکوت کشورهای بزرگ اقتصادی جهان در قبال جنگ روسیه و اوکراین میگشتند و اندکی به طرحهای اقتصادی چنین نشستهایی دقت نکردند. اما خروجی اجلاس سران گروه بیست در هند، خبر از اجرایی شدن پروژهای را دارد که باز هم نقش و جایگاه ایران را نادیده گرفته است.
بدون تردید تاکید کشورهایی مانند آمریکا، هند، عربستان، امارات متحده عربی و اعضای اتحادیه اروپا به اجرایی شدن چنین طرحی، تعریف رویکرد مقابله محور با پروژه کشور چین به نام یک جاده-یک کمربند است. برون آوردن طرح جدید توسط هند، به عبارتی بازنویسی پروژهای که ایالات متحده آمریکا از اوایل دهه 1990 به نام «راه ابریشم آمریکایی» و به منظور کنترل کشور چین است. حال اجرایی شدن همان طرح به شکل دیگری در دستور کار کشورهای قدرتمند اقتصادی در هند قرار گرفته است. آنسوی به میان آوردن پروژه کشورهای گروه بیست، مقابله اقتصادی با چین است. چنانچه به طرح یک جاده-یک کمربند چین و مسیر آن دقت کنیم، در این طرح بیش از 60 کشور جهان از طریق راه آهن، دریا و ترانزیت به یکدیگر متصل میشوند تا امکان جابجایی کالاهای چینی و دسترسی به بازارهای مصرف کمهزینهتر از مسیرهای فعلی برای تولید کنندگان چینی رقم زده شود. به باور برخی از تحلیلگران اجرای این طرح برای به ثمر نشاندن و گستردهتر کردن جایگاه اقتصادی، سیاسی و امنیتی کشور چین به عنوان یکی از برترین قدرتهای اقتصادی دنیای امروز است و انجام چنین مگا پروژهای بیش از آنکه برای سایر کشورها ایجاد کننده ارزش افزوده باشد، توسعه اقتصادی کشور چین نوین که با استفاده از رویکردهای توسعه صنعتی و حفظ قدرت دولت مرکزی را دنبال کرده است، شتاب بیشتری خواهد بخشید. به عبارتی، آنچه پس از اجرایی شدن کامل یک جاده-یک کمربند رخ خواهد داد، کسب ثروت بیشتر و کم هزینهتر برای چین و نوسازی بخشی از راههای ارتباطی راه آهن، ترانزیت و دریایی برای کشورهای دیگر است.
پروژه یک جاده-یک کمربند از بدو تولد در سال 2015 میلادی تردیدهای کشور هند، آهسته شدن احداث زیرساختهای مناسب در روسیه و تردید کشورهایی حاشیه خلیج فارس را به همراه داشته است، همین امر زمینهساز آن شد تا کشورهای رقیب به دنبال مسیری دیگری برای توسعه اقتصادی همپیمانان آمریکا باشند. مهمتر آنکه طی 7 سال گذشته و با وجودی که مسیر ترانزیت غرب به شرق – اتصال محور استانبول-تهران به تهران-دوشنه و سمرقند- در مگا طرح اقتصادی کشور چین مشخص است و با توجه به قرارداد 25 ساله با این کشور، اتفاق مشخص و قابل استنادی حداقل در بحث احداث زیرساختهای جدید و سرمایهگذاری رخ نداده است. به عبارتی مشخصتر؛ تا به امروز از آورده، سرمایه و شکلگیری زیرساختهایی با سرمایهگذاری کشور چین توسط سیاستمداران و نهاد دولت سخن به میان آمده است، اما این گفتهها مصداق قابل لمسی برای کشور در امر توسعه نداشته است.
پس از خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریمهای جدید، بندر چابهار به دلیل جایگاه مهم آن در اقتصاد هند و مسیر اتصال به کشور افغانستان از لیست تحریمها حذف شد. در زمینه توسعه بندر چابهار، طی سالهای گذشته تا کنون، از مجموع ۸۵ میلیون دلار که قرار بود توسط هند در چابهار سرمایهگذاری شود، حدود یکسوم آن انجام شده است؛ توسعه خط آهن ۶۳۰ کیلومتری جابهار - زاهدان، برای گسترش ترانزیت کالا، توسط هندیها به نتیجه نرسید. به صورت مشخص و حتی در جایی که تحریمها اثرگذار نبوده است، سرمایهگذاری توسط طرف اقتصادی با روال بسیار آهستهای صورت گرفته است. کنار هم قرار گرفتن مباحث فوق حکایت از غیر مهم کردن، غیر مهم شدن و یا حذف شدن ایران از معادلات اقتصاد بینالملل است. آنچه در حال وقوع است طی شدن مسیریست که نتیجهای آن به غیر از فروکاست جایگاه ایران در معادلات اقتصاد جهانی را به دنبال نخواهد داشت. معادلاتی که روز به روز در نگاه کشورهای دیگر با اهمیتتر جلوه کرده و نقش ایران به عنوان کشوری که در نهایت امر امکان صادرات 2 الی 3 میلیون بشکه نفت در روز را داشته باشد، حفظ خواهد شد!